زمان : 06 Mehr 1387 - 23:30
شناسه : 13010
بازدید : 8060
ارتباط بین شرکتهای فناور مستقر در مراکز رشد و پارک علم و فناوری با شرکتهای صنعتی استان ارتباط بین شرکتهای فناور مستقر در مراکز رشد و پارک علم و فناوری با شرکتهای صنعتی استان
ارتباط بین شرکتهای فناور مستقر در مراکز رشد و پارک علم و فناوری با شرکتهای صنعتی استان
یزدفردا :احمد ابراهیمی "پیش گفتار : فرصتی ایجاد شده است تا بتوانم بعنوان نماینده شرکتهای مستقر در پارک علم و فناوری یزد در باب موضوع ارتباط بین شرکتهای فناور مستقر در مراکز رشد و پارک علم و فناوری با شرکتهای صنعتی استان نظرات و پیشنهاداتی را ارائه نمایم. چه در حد این نوشتار چه در حد فرصتی که بصورت جلسه مشترک فی مابین مدیران ومسئولان پارک علم و فناوری و مدیران و خانه صنعت و معدن استان برگزار شد، از هر دو فرصت مشتاقانه استقبال نموده و با اطمینان از سود آور بودن این ارتباط و ایمان به اثرات بالندگی و رشد نهفته در آن پیش قدم بوده و هستم.
مقدمه :
بعنوان کسی که سالهای سال بطور مستقیم در صنعت استان مشغول بوده و در تمام رده های کاری و مدیریتی آن تجربه ای ولو کوچک داشته ام ، و از سوی دیگر سالهاست که با مقوله فناوری ، نوآوری و بهره گیری از علوم و تکنولوژی بمنظور بهینه سازی عملکردها و روندها درگیر بوده ام، احساس می کنم که هر دو سوی این جزیره به یکدیگر بسیار نیازمند و محتاج هستند و وجود فاصله بین آنها سبب شده تا نتوانند از توانائی های بالقوه و دانائی های یکدیگر بهره مند شده و فرصت آفرینی نمایند.
اگر بخواهم طرفین این مسئله را معرفی کنم باید چنین بگویم که در یک سو شرکتهای فناور متشکل از جوانان فارغ التحصیل از دانشگاه قرار دارند که با انرژی جوانی و بهره مندی از هوش و فراست و نعمتهای خدادادی و به امید استعانت ذات باری تعالی اقدام به تاسیس و راه اندازی یک مجموعه مبتی بر فناوری نموده اند تا بتوانند ضمن کمک به ارتقاء سطح فناوری ، ایجاد ارزش بومی نموده و خود و کسانی که با ایشان همراه می شوند را از مصرف کننده به تولید کننده دانش و فن تبدیل نمایند و حاصل دانش خود را در اختیار استان ، سایر استانهای کشور و حتی کشورهای دیگر قرار دهند.
در سوی دیگر گروهی قرار گرفته اند که در این بازار متلاطم، سرمایه های خود را به آتش کشیده و بجای مشارکت در بورس بازی و دلالی که بسیار پولساز نیز بوده است ، خود را درگیر هزار و یک بلا و مشکل نموده تا بلکه بتوانند با فراهم آوردن صدها پیش شرط و نیاز مقدماتی به نقطه ای برسند که محصول و فراورده ای را در زادبوم خود تولید نمایند و با تلاش در راه بهبود کیفیت آن ، راهی در بازار مصرف سایر استانها و حتی سایر کشورهای پیدا کنند و ما را از مصرف کننده محض به تولید کننده تبدیل نمایند.
می بینیم که در تعاریف فوق برخی زاویه ها مشخصا در یک راستا قرار می گیرند و به راحتی می توانند با هم مرتبط شوند.
نیازهای پنهان:
صنعت کشور ما در اکثر موارد وابستگی دارد. زمانیکه به فکر تاسیس یک شرکت در شهرک صنعتی می افتیم پس از تامین نیازهائی همچون زمین و ساختمان و آب و برق، بلافاصله به مقوله ماشین آلات و کشور سازنده و مهمتر از آن خرید لیسانس و مانند آن خواهیم رسید.
حتی در مواردی که بتوان صنعتی را تماما بصورت بومی پایه گذاری نمود نیز ضعف های بهره وری آن صنعت به راحتی آشکار بوده و در نتیجه توجیه اقتصادی طرح را زیر سوال می برد
تا آنجا که من با آن اشنا هستم، صنعتی خوب و سود آور خواهد بود که با جدیدترین تکنولوژی و ماشین آلات خارجی و حتی با روش کار و تولید مستند شده توسط خارجی راه اندازی و اداره شود ( البته من بسیار اشتباه هم می کنم ).
خود من هم بسیاری مواقع فکر کرده ام که تولید محصول جدید و نو بدون کمک خارجی تقریبا غیر ممکن است و ما به دلائل مختلف بهتر است از دیگران کمک بگیریم. پس اگر این موضوع را قبول کنیم می بینیم که از یکسو صنعتی با تکنولوژی عموما پیچیده وارد کشور می شود که اگر چه راه اندازی شده و به ما آموزش داده می شود اما بسیاری از نیازها و پیچیدگی های آن نیز برای ما غامض مانده و سبب می شود که به مالکین آن صنعت وابسته باقی بمانیم.
از سوی دیگر به مرور این حس بوجود می آید که ما نمی توانیم یا شاید هم بهتر است تا وقت و توان مالی خود را صرف حل مشکل و یافتن راه حل و خلق نوآوری و مانند آن ننموده و بمنظور سرعت بخشیدن به جریان تغییراتی که عموما در ذائقه بازار نیز سریعا رشد می نماید، دست به دامن تامین کنندگان دقیقتر و روزآمد تر غیر هموطن زده و نیازهای خود را حتی در بسیاری مواقع ارزانتر از داخل ، از ایشان تامین کنیم.
من خود نیز قبلا چنین حسی را تجربه نموده و به لحاظ اقتصادی آنرا تایید می نموده ام. و هنوز هم از این نوع تفکر خیلی فاصله نگرفته ام
نعمت پنهان:
با توجه به نوع نگرشها و عملکردهای کشور در تقابل با ستیزه جوئی های استکبار جهانی ، خوشبختانه در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی همواره دچار محدودیت و تحریم و مانند آن بوده ایم. همواره اروپا و آمریکا با علم به کاستی ها و وابستگی های ما به دانش و تجربیات ایشان ، از آن بعنوان اهرمی برای اعمال خواسته های ناحق و سلب حقوق بحق ما بهره گرفته و ما را در مذیقه قرار داده اند.
همین امر سبب شده تا نیاز به شرکتهائی که بتوانند حلقه مفقوده بین صنعت و دانشگاه و یا بهتر بگوئیم حلقه مفقوده بین مصرف فناوری و زایش فناوری را فراهم آورند بوجود آمده و همین نیاز نیز سبب می شود تا برنامه ریزان در سطح ملی بستر های لازم برای بوجود آمدن شرکتهای دانش بنیان را فراهم آورند.
ما دهها سال است که دارای انواع دانشگاه بوده ایم. و تلاش فراوان شده تا دانشگاههای ما به سوی تولید علم بروند. نهادینه شدن تحقیق و تولید علم بعنوان سرچشمه نوآوری در دانشگاه صورت گرفته است.
فلذا شرکتهائی که پایه تاسیس خود را بر اساس دانش کسب شده در دانشگاه گذاشته اند باید بتوانند نیازهای صنعت را اکنون که در تامین آن مشکل داریم ، مرتفع سازند.
با توجه به آنکه من از بسیاری از دوستان جوان خود در پارک مسن تر هستم، اذعان می نمایم که واگذاری یک کار پیچیده فنی و علمی به شرکتهائی که بعضا از انسجام حرفه ای چندانی هم برخوردار نیستند و یا از زمان تاسیس آنها خیلی سپری نشده و سابقه درخشانی را در مقایسه با رقبای خارجی خود ندارند، تنها به امید آنکه شاید موفق شوند، خیلی برای مدیر یک واحد صنعتی جذاب و قابل تامل نیست. اما از سوی دیگر با شناختی که از عرق استانی و ملی تک تک مدیران استان و کشور دارم ، می دانم که این فرصتها باید با فراغ بال و روی گشاده فراهم آورده شود تا ضمن مشارکت در ارتقاء سطح
علمی استان، سرعت لازم را نیز به رشد بدهیم .
ما ایرانیان از فرهنگی غنی و دیرینه برخورداریم که اگر چه بعضا تلاش شده تا روی آن زنگار بنشیند، ولی خلوص و اصالت آن سبب می شود تا هیچگاه ارزش خود را از دست ندهد. این فرهنگ به ما می آموزد تا آینده نگر بوده و در فرایندهائی که می تواند موجبات سربلندی و افتخار را برای ما و ملت ما فراهم آورد مشارکت نمائیم. همین فرهنگ به ما یاد داده که در راه اعتلای ملی کوشا بوده و از بذل جان نیز کوتاهی ننمائیم، بنابراین تخصیص مال چندان نیز دور از انتظار نمی باشد.
پیشنهادات:
تنها مشکلی که از دید من وجود دارد عدم شناخت طرفین مسئله از نیازها و توانائی های یکدیگر است.
صنعت استان از نیروها و توانائی های فراهم آمده در مراکزی همچون پارک و مراکز رشد با خبر نیست یا کمتر از جزئیات آن خبر دارد.
شرکتهای فناور نیز خاسته ها و چالش های صنعت را نمی شناسند و یا با میزان اهمیت آن آشنا نیستند.
استدعا دارم :
و من آرزو دارم که هر دو سوی این جزیره را با هم آشنا نمایم.
اطمینان دارم که فرصتهائی بسیار طلائی فراهم خواهد شد. فرصتهائی سرشار از نوآوری و پول.
بسیار دیده ام که نمایشگاه صنعت استان تشکیل شده است. اما من خود شخصا کمتر توانسته ام از آن استفاده کنم. حضور در این نمایشگاهها را بیشتر برای خانمهای خانه دار مفید یافته ام.
ما نیز در نمایشگاههای مختلفی در استان شرکت کرده ایم ولی کمتر صنعتگری را سراغ دارم که فرصت بازدید از تمام نمایشگاه را بدست آورده باشد. و یا ما دیگر به دلیل مشکلاتی که برایمان فراهم آورده شده کمتر توصیه می کنیم که در نمایشگاه استان شرکت کنیم.
ولی همچنان که سمت و سوی جلسه فی مابین پارک و صنعت را تغییر داده ، در این نوشتار نیز چنان نموده و از مسئولان خانه صنعت و معدن استان و بوِیژه مدیران شرکتهای صنعتی استان درخواست می کنم تا در برنامه های کاری خود تغییراتی را ایجاد نموده و زمانی را برای آشنا شدن با پارک علم و فناوری و شرکتهای مستقر در آن و آگاهی از ایده های مطرح شده در آن و توانائی های فناورانه شرکتهای آن تخصیص دهند.
چون فکر می کنم که با هر دوسوی اهالی این مجموعه ها آشنا هستم ، می توانم عرض کنم که در هر دو سمت زبان و عملکردی متفاوت وجود دارد و برای آنکه هر کدام از طرفین بتوانند از قابلیتهای طرف دیگر استفاده کنند باید زبان و فرهنگ طرف مقابل را فرا بگیرندو به یک فصل مشترک دست پیدا کنند. اگر فرصت دیگری بدست آوردم بابت این موضوع مفصل تر خواهم نوشت.
در سال اگر نه هر ماهه ، لااقل در هر فصل فرصتی را فراهم آوریم که مدیران شرکتهای صنعتی استان به هر بهانه ای که ممکن است با مدیران شرکتهای فناور در یکجا برای ساعتی گرد هم آمده و بتوانند یکدیگر را بیشتر بشناسند.
مدیریت برگزاری چنین جلسات و همایش هائی همت جمعی مدیران استان را طلب می کند و میتواند جزء واجبات قلمداد گردد.
پس از برگزاری نشست مشترک بین ما و خانه صنعت، بارها و بارها مدیران شرکتها پارک از من سوال نموده اند که نتیجه آن نشست چه شد و چرا پیگیر برگزاری چنین جلساتی نبوده ایم؟