انعكاس آيينه شماره 98
چرا يکصد سال پيش اولين روزنامه يزد تعطيل شد؟
یزدفردا -رضا سلطان زاده -مدير مسئول آیینه یزد :کلمه روزنامه و روزنامج در اشعار شاعراني مانند عنصري، فردوسي ناصرخسرو، خاقاني و نظامي و آثار منثور عربي و فارسي بزرگان ادب به کار رفته است.
همان روزنامهاي که به تدريح صورت معرب آن يعني روز نامج و روزنامجه به صورت نوساختة روزنامچه درآمده است بنابراين نبايد شيفته فريفته وجود چنين لفظهايي درمتون مختلف زبان فارسي شد بلکه بايد بدين نکته توجه داشت که در آغاز قرن سيزدهم وقتي مطبوعات به معني تازة فرنگي در ممالک اسلامي پديد آمد براي نامگذاري آنها نخواستند کارگاه زبان تراشي تازهاي به راه افکنند و چهره مأنوس زبان را با استعمال نظائر آنها زشت و ناپسند سازند.1
در حقيقت آغاز تاريخ مطبوعات به معني اعم را در ايران بايد از 1232 ه.ق شمرد که روزنامه ميرزا صالح به نام«کاغذ اخبار» چاپ ومنتشر گرديده است.
به عهد وزارت ميرزا تقي خان کلمة «وقايع» را مانند «دارالفنون» از عثمانيها گرفتند و به صفت«اتفاقيه» اضافه کردند. روزنامه وقايع اتفاقيه که پس از گذشت 14 سال از اقدام مردمي ميرزا صالح شيرازي منتشر ميشد با چاپ سنگي و در چهار تا هشت صفحه به وسيله دولت به طور هفتگي با اخبار ايران و جهان ومقالات سودمند علمي در تهران به چاپ ميرسيد.شماره يکم اين روزنامه به نام «روزنامچه اخبار دارالخلافه تهران» انتشار يافت و در بالاي صفحه نخست آن شير و خورشيد و عبارت «يا اسدالله الغالب» نوشته شده و در دو طرف آن تصوير دو درخت ديده ميشود اما از شماره دوم نام آن به روزنامه «وقايع اتفاقيه» تغيير يافت و مجموعاً به مدت 10 سال 471 شماره از آن منتشر شد.2
وضع و فايده روزنامه
براي نخستين بار در تبريز به غير از پايتخت مقررمي گردد روزنامهاي رسمي و دولتي به زبان فارسي انتشار يابد در ماه رجب يا شعبان سال 1275 ه ق يعني نزديک به پنجاه سال قبل از مشروطيت روزنامهاي با نام«ملتي» منتشر شد اين روزنامه گرچه چندين بار به زير تيغ سانسور قاجاريه گرفتار آمد ولي به نامهاي مختلف منتشر ميگرديد، در زمره وقايع سال 1296 ه.ق در کتاب مرآه البلدان ناصري آمده است روزنامه شهر تبريز موسوم به«تبريز».... مجدداً چاپ شده در شماره سوم اين روزنامه در ص12 و ص 13 با عنوان وضع و فايده روزنامه مطلب جالبي است که براي اطلاع خوانندگان اين هفته نامه درج ميگردد.
«مي خواهيم بدانيم که وضع روزنامه براي چيست؟ و انتشارآن در اقطار و اکناف چه فايده دارد روزنامه در حقيقت آيينه و عکس وضع و بناي مملکت است که همه حالات و واقعيات آن مملکت را به آن آيينه توان ديد. اصل وضع روزنامه .....براي اين است که عمل نيک و ثمر کردار و رفتار هر کسي واضح شود و در صفحه زمين انتشاريابد تا مردم از استماع و اطلاع آن در آثار خير، به خيرات ومبرات شايق شوند و از کار نالايق که مايه فضيحت و رسوايي است بپرهيزند پس در اين صورت، محض خيرخواهي ملت و دولت براي روزنامه نگار لازمست بي ملاحظه و ترس با کمال آسودگي حقيقت کارها را از خوب و بد بي تغيير و تلبيس در روزنامه شرح دهد تا به انتشار آن وقايع و حالات معينه آنها که مستحق تحسين و تمجيدند خوشدل و سرافزار شوند و آنان که مستوجب لؤم و توبيخند نادم و پشيمان گردند و عبرت گيرند و ميخواهيم بدانيم که معني آزادي اخبار نامه و اخبار نويس چيست ؟آزادي روزنامه نگارن اينست که ترس و طمع و حب و بغض و اغراض نفساني شخصي و دولتي او را مجبور نکند که به خلاف واقع خبردهد و به دروغ و افتراء خوب را به لباس بد و بد را به لباس خوب ادا نمايد و براي توقعات شخصي از مردمان مختلف و تملق بزرگان، افکار و نوشتجات خود را تابع راي خيالات مردم نکند و او را محبت مال ومنال اسير بنده اغراض نفساني ننمايد.
تا بتواند به آزادي بيان واقع و حقيقت کند. آزادي به اين نيست که هر کسي هر چه بخواهد راست يا دروغ با قاعده يا بي قاعده در اخبار نامهها درج تواند کرد و از جانب عقل و روسا و کارگزاران ممنوع نباشد...
آزادي اين است که وقايع نگار مطلب صحيح و امر با حقيقت را بتواند بي اغماض و پرده پوشي ادا نمايد... مع ذلک روزنامه نگارخود نيز بالطبع صراف و نقاد سخن باشد و پس از تحقيقات لازمه دردرج حوادث و سوانح در تحسين و توبيخ حد و ميزاني قراردهد، ستايش را به پايه تملق نرساند و تعبير و نکوهش را از حد اعتدال نگذراند.3
روزنامهنگار و مردم
نويسنده بايد به ديگران احترام بگذارد، از بکار بردن جملات و مطالبي که سبب توهين يا تحقير به ديگران ميشود خودداري کند. محاسن را تقدير و عيبها را تصحيح نمايد و انديشههاي سالم را رواج دهد و سعي نمايد در ابعاد و زمينههاي مختلف زندگي بزرگان و مردمي را که موفقيت هايي را در امور گوناگون کسب نمودهاند تحقيقات لازم به عمل آورده و مطالبي عبرت آموز و آموزنده به اطلاع مخاطبان و خوانندگان خود برساند.از عموم درخواست نمايد با علم و آگاهي تحقيق کنند و در عقايد صحيح و حقه خود محکم بايستد و روي اعمال ناشايست با کمال دلسوزي و بي باکي بنا به وظيفه مهم امر به معروف و نهي از منکر انگشت بگذارد.
روزنامه نگار وظيفه شناس قلب واقعيت نميکند و ميداند از روز و ساعتي که به جز خدا به ديگري تاکيد داشته باشد در سراشيب سقوط قرار خواهد گرفت.چون اگر چشم به مال و مساعدت گروه و يا افرادي داشته باشد که بايد در ازاي دريافت آن از وظيفه مقدس و اصلي روزنامه نگاري عدول نمايد، ننوشتن و چاپ نکردن و حتي به اختيار تعطيل نمودن به مراتب بهتر از تحريف واقعيتها و قلب حقايق است.
روزنامة«سفينه نجات» اولين روزنامه منتشر شده در يزد در سال 1325 ه.ق است.
شماره اول تا دهم روزنامه با چاپ ژلاتين و از آن پس با خط نسخ و چاپ سنگي منتشر گرديده است.شمارة 10 سال دوم سفينه نجات در چهار صفحه قطع وزيري با چاپ سنگي درمطبعة (سفينه) طبع و در تاريخ 22 شهر ذيحجه 1328 قمري انتشار يافته.اين شماره پس از چهارده ماه تعطيل و توقيف روزنامه، منتشر گرديده و علت توقيف طولاني روزنامه را در سر مقاله همين شماره اين طور نوشته است:«بدواً علت توقيف و سکون سفينه را مينگاريم علت تأخير:
دو امر ما را بدون حکمي مجبور به توقيف کرد اول عدم آزادي و شدت استبداد که قلم ما را اجازه نگارش هيچ واقعه و حادثه به طريق صواب نميداد.
دوم تملق گويي و معکوس نويسي همکاران محترم که البته قارئين اوراق آنها را ديدهاند تا بحدي کشيد که اواخر خودشان هم خجالت کشيدند.ما نيز چون نميتوانستيم با آنها همراهي کنيم و ناچار به ضديت بوديم با آنکه خود را حق گو و طرفدار حريت ميدانستيم مغلوب دست استبداد بلکه يقين بطرد و نفي کرده ونجات را در سکوت و سلامتي را در انزوا و عزت را در عزلت ديده؛ دم درکشيده زير خرقه خزيديم اينک ميگوئيم در سال سوم وجه اشتراک به عنوان (اعانه ساليانه) بدين قسم معين گرديده است يزد، ده ريال.داخله 13 قران.خارجه 14 قران .اعلانات سطري يک قران اعلانات راجع به ترويج صنايع مجاني است.محل اداره سفينه: يزد. قرب مصلي صفدر خان در بند خلف امير چقماق.»
مندرجات روزنامه سفينه نجات مانند ساير جرايد محلي آغاز مشروطيت عبارت از يک سرمقاله و مقالات متظلمين و اخبار راجع به مجلس شوري و اخبار محلي است.
در شماره 28 سال سوم مورخ 14رمضان المبارک سال 1329 ه. ق تعطيل روزنامه را با اين عبارت به خوانندگان و مشترکين اطلاع داده است «از آنجا که راست گفتن را نسبت به بعضي از محترمين جسارت و دروغ را مُنافي مقام ومسلک خود ميدانيم از اين نمره عجالتاً دوستان را وداع و طبع سفينه را به زماني – مناسب- ان شاء الله حواله ميدهيم» 4
شک نيست گوينده ،شاعر، هنرمند و روزنامه نگار ميتواند با بيان شعر هنر و قلم خود خواست و نظر خويش را حتي به صورتي مختصر و موجز به ديگران منتقل نمايد هر محققي به سهولت ميتواند نمونههاي فراواني از اينگونه آثار را در دورههاي مختلف ببيند و به نتايج آن پي ببرد.
پينوشتها:
1- «تاريخ تحليلي مطبوعات ايران»، صفحه 14
2- برگرفته از صفحه 15 تاريخ تحليلي مطبوعات ايران و صفحه 31 تاريخ سانسور در مطبوعات ايران.
3- «تاريخ سانسور در مطبوعات ايران»، جلد اول، صفحه 43 و 44
4- «تاريخ جرايد و مجلات ايران»، تاليف محمد صدر هاشمي، صفحه 46، جلد
یزدفردا