ویژگی های اخلاقی قوم یهود از منظر قرآن کریم (قسمت دوم)
تواضع و فروتني جايگاه و اهميت خاصي در اخلاق اسلامي دارد و خداوند درسوره شعراء/ آیه215 به پيامبر خود امر مي فرمايد:
و اخفض جناحك لمن اتبعك من المومنين
و(اي رسول من) پر و بال مرحمت بر تمام پيروان با ايمانت به تواضع بگستران.
پيامبري كه بحق مصداق كامل و آيه ي ظاهر و روشن تواضع و فروتني است و اين خود از جمله رموز موفقيت آن حضرت در پيشبرد اهداف مقدس خويش و جذب افراد به سوي دين الهي اسلام بود .
عدي بن حاتم علت اسلام آوردن خود را چنين بيان مي كند :وقتي به مدينه رفتم و از مسجد با آن حضرت به سوي خانه حركت مي كرديم در بين راه پيرزني سوالي از آن بزرگوار كرد و آن حضرت با تواضع خاصي مدتي طولاني كنار او ايستاد و به او پاسخ داد و چون به منزل رفتيم ،زير انداز خود را براي من انداخت و خودش روي زمين و در مقابل من نشست .من گفتم :اين تواضع از اخلاق انبيا است نه از سلاطين ،و ايمان آوردم.
البته اين گونه نبود كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله )فقط براي هدايت افراد و دعوت بسوي اسلام ،خصلت نيكوي تواضع را برگزيده باشد ، بلكه هميشه و در همه حال تواضع و فروتني داشت ،چه در سفر و چه در حضر،و اين خصلت ذاتي او بود.
مطالعه و دقت در سرگذشت بنياسرائيل، اين حقيقت را روشن ميكند كه تقريباً در همه فراميني كه از جانب خداوند بزرگ به وسيله حضرت موسي (ع) به آنها ابلاغ گرديد، به نوعي نافرماني و سرپيچي صورت گرفته است. به عبارت ديگر در هيچ فرماني بدون چون و چرا اطاعت نكردند. در هر مرحلهاي بهانهاي تراشيدند و به نوعي قصد شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت را داشتند. اگر قرار باشد همه اين نافرمانيها را اينجا ذكر كنيم، بايد تمام تاريخ بني اسرائيل را ذكر نماييم. در حقيقت آيات شريفه 24 سوره مائده و 67 سوره بقره ـ كه در بخش گذشته توضيح آن گذشت ـ و نيز آيات شريفهاي كه در بخشهاي آينده خواهند آمد، نشان از نداشتن روح تسليم و اطاعت پذيري و در مقابل، روح استكبار، خوي نخوت و سركشي در آنهاست. در حقيقت ميخواستند يادآور شوند كه ما تا چيزي را نبينيم نميپذيريم، همچنانكه در مسأله ايمان به خدا نيز گفتند «لن نؤمن لك حتي نَري اللهَ جهرةً». شايد منشأ همه اين انحرافات آنها در اطاعت ناپذيري در برابر فرامين الهي، روحيه سلطهجويي باشد و اين كه ميخواستند در همه امور استقلال داشته باشند؛ چه اموري كه در خور استقلال بود و چه اموري كه در خور استقلال نبود. در آيات شريفه 63 و 93 سوره بقره و نيز 154 سوره نساء به جرياني اشاره ميفرمايد كه نشان از خويسركشي و اطاعت ناپذيري بنياسرائيل در هر شرايطي داشته است؛ مگر اين كه جان خويش را در معرض خطر و تهديد ميديدند.[1]
«هنگامي كه موسي از كوه طور بازگشت، تورات را آورد و به قوم خود اعلام كرد كتابي آسماني آوردهام كه حاوي دستورات ديني و حلال و حرامي است كه خداوند برنامه كار شما قرار داده، آن را بگيريد و به احكام آن عمل كنيد، يهود تصور كردند تكاليف مشكلي براي آنها آورده است. لذا گفتند چه كسي اين مطالب را خواهد پذيرفت و بناي نافرماني و تمرد و سركشي را گذاشتند. خداوند فرشتگان را مأمور كرد تا قطعه عظيمي از كوه را بالاي سر آنها قرار دهند. در اين موقع موسي (ع) اعلام فرمود كه چنانچه پيمان ببنديد به دستورات تورات عمل نماييد و از اين تمرد و سركشي توبه كنيد، عذاب از شما برطرف خواهد شد وگرنه همه هلاك خواهيد شد. آنها تسليم شدند، تورات را گرفتند و سجده براي خداوند نمودند، در حالي كه هر لحظه انتظار سقوط كوه را ميكشيدند اما بالاخره در اثر توبه، عذاب از آنها برداشته شد.»[2]
[1] . واذ اَخَذنا ميثاقكم و رَفَعنا فوقكم الطّورَ خُذوا ما اتَيناكم بِقوّةٍ واذكروا ما فيه لعلّكم تتّقون: و چون از شما پيمان محكم گرفتيم و (كوه) طور را بر فراز شما افراشتيم (و فرموديم): «آنچه را به شما دادهايم، به جد و جهد بگيريد و آنچه را در آن است، به خاطر داشته باشيد، باشد كه به تقوا گراييد (سوره بقره، آيه 63).
واذ اَخَذنا ميثاقكم و رَفَعنا فوقكم الطّورَ خُذوا ما اتيناكم بقُوّةٍ و اسمَعوا قالوا سَمِعنا و عَصَيْنا واشربوا في قلوبهم العِجْلَ بِكُفرِهِم قُلْ بِئسَما يَامُركم بِهِ ايمانُكُم اِن كُنتُم مُؤمِنينَ: و آنگاه كه از شما پيمان محكم گرفتيم و (كوه) طور را بر فراز شما برافراشتيم (و گفتيم:) «آنچه را به شما دادهايم، به جد و جهد بگيريد و (به دستورهاي آن) گوش فرا دهيد.» گفتند: «شنيديم و نافرماني كرديم.» و بر اثر كفرشان، (مهر) گوساله در دلشان سرشته شد. بگو: «اگر مؤمنيد (بدانيد كه) ايمانتان شما را به بد چيزي وا ميدارد.» (سوره بقره، آيه 93).
و رَفَعنا فوقَهم الطّورَ بِميثاقِهِم و قُلنا لَهمُ ادخُلوا البابَ سُجَّداً و قُلنا لهم لا تَعدوا في السَّبتِ و اَخَذنا مِنهم ميثاقاً غليظاً: و كوه طور را به ياد بود پيمان (با) آنان، بالاي سرشان افراشته داشتيم و به آنان گفتيم: «سجده كنان از در درآييد» و (نيز) به آنان گفتيم: «در روز شنبه تجاوز مكنيد» و از ايشان پيماني استوار گرفتيم (سوره نساء، آيه 154).
[2] . تفسير نمونه، ج 1، ص 203.
یزدفردا