زمان : 31 Mordad 1387 - 11:03
شناسه : 12512
بازدید : 3882
نمايي از نفوذ امام خميني(ره) در اسپانيا و امريکاي لاتين نمايي از نفوذ امام خميني(ره) در اسپانيا و امريکاي لاتين

نمايي از نفوذ امام خميني(ره) در اسپانيا و امريکاي لاتين
خبرگزاري جمهوري اسلامي :يوسف فرناندز- فکر امام خميني (ره) و الگوي انقلاب اسلامي در ايران، تاثير مهمي روي بخش‌هاي برجسته‌ي اجتماعي اسپانيا و آمريکاي لاتين گذاشته است.

یزد فردا: تفکر امام خميني (ره) و الگوي انقلاب اسلامي در ايران، تاثير مهمي روي بخش‌هاي برجسته‌ي اجتماعي اسپانيا و آمريکاي لاتين گذاشته است. اگرچه بيش‌تر اسپانيايي‌ها و آمريکاي لاتيني‌ها مسيحي هستند، ولي بايد خاطر نشان کرد که به گفته‌ي امام خميني، مسيح از سوي خداوند، براي حمايت از مظلومان و برقراري عدالت و رحمت و بخشش در روي زمين تعيين گرديد. علاوه بر اين، امام گفت که سخنان مسيح، ملهم از پروردگار، ظالمان و ستمکاران را محکوم مي‌کرده و مظلومين و مستضعفين را مورد حمايت قرار مي‌داده است.
پس از انقلاب، جمهوري اسلامي ايران اظهار داشت که سياست خارجي‌اش مبتني بر عدم تعهد و استقلال در برابر ابرقدرت‌ها خواهد بود. اندکي بعد، ايران سازمان پيمان مرکزي (سنتو cento) را ترک کرد و به جنبش غيرمتعهدها پيوست و بسياري از درخواست‌هاي تسليحات غرب را ملغي کرد. رهبران ايران اعتقاد داشتند که جنبش عدم تعهد، براي اهداف سياست خارجي ايران انقلابي به عنوان يک کشور اسلامي و در راه توسعه مناسب است، در حالي که پيوندهاي انحصاري با هر ابرقدرتي، با تاريخ، فرهنگ و دين ايران ارتباط نمي‌يافت. علاوه بر اين، آنان معتقد بودند که يک اتحاد يا هم‌پيماني، گزينه‌هاي سياسي کشور را در رابطه با برقراري و حفظ پيوندهاي متقابلاً مفيد با کشورهاي متعلق به هر بلوک و برخي کشورهاي در حال توسعه، محدود مي‌کند.
به گفته يک کارشناس به نام صدري هومن (Sadri Human) درک و برداشت ايراني‌ها از عدم تعهد، ريشه در يکتاپرستي دارد، که در درک اسلام، امري بنيادين است. بايد متذکر شد که نخستين کشور اسلامي که در عربستان ظهور کرد، به هيچ يک از ابرقدرت‌هاي آن عصر متعهد نشد و ايران انقلابي چندين قرن بعد نيز اين کار را نکرد. اين، نشانگر انزواطلبي نيست، بلکه اصلي است که براي محافظت از استقلال و هويت کشور مفيد واقع مي‌شود، در حالي که با ساير کشورها شريک مي‌شود و همکاري مي‌کند.
واژه اسلام، به مفهوم تسليم در برابر خداوند است، تنها کسي که واقعاً حاکم است. مطابق علم الهيات شيعه، حاکميت الهي از پيامبر به امامان معصوم و با گسترش آن، به عالم‌ترين فقيه انتقال يافت. اين مورد اخير، مبناي مفهوم ولايت فقيه (حکومت متخصصان اسلامي) است. در ايران انقلابي، حاکميت الهي توسط ولايت فقيه به نام خداوند و به نفع امت (جامعه مسلمانان) اعمال مي‌گردد.
راهبرد عدم تعهد ايران، مشروعيت ايدئولوژي‌ها و الگوهاي شرق و غرب را رد کرد و آنها را به عنوان اختراعات بشري غير الهي)، موقت (غير دايمي و ماترياليستي) از نظر ماهيت و تمرکز آن تلقي کرد. آيت الله خميني تاکيد کرد که در هر دو عرصه و زمينه عقيدتي در درون يک نظام بين‌المللي ناعادلانه مبتني بر زور و نه عدالت عمل مي‌کنند. وي افزود که هيچ کشوري به درستي نمي‌تواند استقلال داشته باشد، مگر اينکه با قدرت‌هاي مسلط مخالفت ورزد و اسلام را دنبال کند.
مفهوم انقلاب اسلامي هم‌چنين بسيار فراتر از ايران، خاورميانه، جهان اسلام و حتي قرن بيستم، تنها به يک دليل گسترش يافت: آخرين انقلاب بزرگ عصر جديد است. ده‌ها کشور مي‌توانند تاکيد کنند که انقلاب‌هايي را از زماني که انقلاب انگلستان در سال 1640 ميلادي، يک سابقه‌ي مدرن ايجاد کرد، به انجام رسانده‌اند. با اين حال، عده‌ي بسيار اندکي به عنوان نقطه‌ي عطفي در تاريخ، آن گونه که در مورد انقلاب ايران روي داده بود، مطرح بودند.
همانند ساير انقلاب‌هاي پيشين، انقلاب اسلامي ايران يک ايدئولوژي جديد در طيف سياسي جهان مدرن وارد کرد. در سال 1984 ميلادي، وزارت امور خارجه‌ي آمريکا، کنفرانسي را در پشت درهاي بسته در مورد ايران برگزار کرد.
" ماروين زونيس " (Marvin Zonis) – مدير موسسه مطالعات خاورميانه دانشگاه شيکاگو، در آن تاکيد کرد: «پيام ايران به عقيده‌ي من، تکان‌دهنده‌ترين ايدئولوژي سياسي قرن بيستم، از زمان انقلاب بلشويک است. و اگر بپذيريم که بلشويسم، بازمانده قرن نوزدهم است، آن وقت گمان مي‌کنم که تنها يک انقلاب خوب در قرن بيستم داشته‌ايم، و آن، همين انقلاب است؛ اين پيام قدرتمند، در طي مدت‌هاي مديد با ما خواهد بود، صرف‌نظر از هر اتفاقي که بر سر آيت الله خميني بيايد.»
ايراني‌ها، با بيش از 2500 سال تمدن، داراي برداشتي از تاريخ و مفهوم ايفا کردن يک نقش در طراحي جهان هستند. ايران، در طي قرون، نويسندگان و فلاسفه‌ي بزرگ بسياري را پرورش داده است. هم‌چنين داراي يک فضاي روشنفکري بود که زير سوال بردن آنچه تثبيت شده و ديرينه بوده، افکار جديد و احتمالا روح انقلابي را ترويج مي‌کرد. طي دو دهه‌ي اول جمهوري اسلامي، کانون‌هاي جديد مربوط با امور حيات روزمره، يک سري دستاوردهاي مهم دربر داشتند: از يک سينما که در سطح بين‌المللي مورد ستايش قرار گرفت تا مطبوعاتي جايگزين و عمل‌گرايي زنان، ايران، نقش کليدي خود را در امور بين‌الملل ايفا کرد.
ايران تبديل به يک جمهوري مدرن مبتني بر آميزه‌اي منحصر به فرد از قانون اسلامي و اروپايي شد، که ايده‌هايي را عمدتاً از فرانسه و بلژيک به عاريت گرفت. قانون، برگزاري انتخابات ملي استاني و محلي را در مدنظر دارد که در آن تمام مردان و زنان ماز از 15 سالگي حق راي دارند. حدودي را براي دوره‌هاي رياست جمهوري تعيين مي‌کند، کرسي‌هايي در مجلس براي مسيحيان، يهوديان و زرتشتيان درنظر مي‌گيرد، آنچه مستلزم به رسميت شناختن آشکار حقوق اقليت‌ها است.
با اين حال، آرمان امام خميني تنها شامل حمايت از ايراني يا اسلام نبود. آرمان وي، استقرار عدالت خداوند براي تمام مظلومين بود. به عنوان مثال، فلسطينيان همگي مسلمان نيستند. امام خميني، نه تنها خواستار عدالت به خاطر قتل عام‌هاي صبرا و شتيلا ، بلکه براي قتل‌عام‌ها در ويتنام، فلسطين، لبنان و بسياري نقاط ديگر هم شد. طي بمباران صبرا و شتيلا توسط صهيونيست‌ها در سال 1982 ميلادي، مسيحيان آمريکاي لاتين و اسپانيايي‌ها، به برادران و خواهران مسلمان خود که در برابر سفارتخانه‌هاي آمريکا تظاهرات مي‌کردند، پيوستند.
امام خميني در وصيت نامه خود نوشت: «توصيه‌ي من به تمام مسلمانان و افراد مظلوم در جهان اين است: ننشينيد و منتظر نشويد که مقامات يا حکام خودتان يا يک قدرت خارجي براي دادن موهبت آزادي و استقلال به شما عمل کند. طي 100 سال گذشته، شاهد نفوذ قدرت‌هاي عمده‌ي جهاني در تمام کشورهاي اسلامي بوده‌ايم... هيچ يک از حکام اين کشورها، نگران آزادي، استقلال و رفاه ملت خود نبوده و امروز هم نيستند.
اکثر اين حکام، ظالمان بي‌رحمي بوده‌اند که تلاش کردند مردم خود را وادار به سکوت کنند. هر کاري که کردند براي منافع خودشان يا منفعت يک گروه خاص بوده است. چنين حکامي رفاه طبقات بالا را ترويج کردند، ولي کاري براي نفع رساندن به گروه‌هاي محروم از حقوق اوليه انساني انجام ندادند: آنان کشورهاي خود را به بازارهايي براي مصرف محصولات ساخته شده توسط اربابان خارجي خود تبديل کردند و سرزمين‌هاي خود را در شرايط عقب‌ماندگي حفظ کردند و حتي امروز نيز به اين کار ادامه مي دهند.»
به گفته امام خميني، مساله توسعه بايد در وهله‌ي نخست و فراتر از همه‌چيز، از يک چشم‌انداز عقيدتي و سياسي با راهبردهاي اقتصادي، فرهنگي و آموزشي که به ارزش‌ها و اعتقادات اساسي ملت‌ها احترام بگذارند، مطرح شود. از اين چشم‌انداز، بر نقش عمده‌ي ايدئولوژي تاکيد مي‌شود، در کنار اين واقعيت که سياست هماهنگ، به عنوان شرط لازم و ضروري براي توسعه‌ي اين ملت‌ها لازم است. تنها پس از اينکه مشروعيت سياسي برقرار شود. ملت‌ها خواهند توانست اصلاحات ساختاري اقتصادي و اجتماعي و آزادسازي توده‌ها را به انجام برسانند و روند توانبخشي فرهنگي دوباره مي‌تواند آغاز شود.
در گذشته، برنامه‌هاي توسعه براي کشورهاي جنوب، نتوانستند تا براي ملت‌هاي جنوب خودکفايي به ارمغان آورده و رفاه و آسايش را براي ايشان موجب شوند. عظمت مساله به قدري است که سازمان‌هاي بين‌المللي، مجبور شدند مجدداً مفهوم توسعه را بررسي نموده و تاثير منفي توزيع ناعادلانه‌ي ثروت مبتني بر يک نظم جهاني سرکوبگرانه و ضرورت گسترش منابع انساني در کشورهاي جنوب را لحاظ نمايند.
در اسپانيا، انقلاب اسلامي، با شوق و ذوق از سوي بسياري از اسپانيايي‌ها که با سياست‌هاي امپرياليستي آمريکايي در جهان اسلام ،آمريکاي لاتين و اروپا مخالفت مي‌کردند مورد استقبال قرار گرفت. تفکر امام خميني، به بسياري از اسپانيايي‌ها در کشف اسلام که تازه تبديل به يک دين قانوني پس از پنج قرن سلطه کامل کاتوليسم شده بود کمک کرد. در دهه‌ي 80 و 90 ميلادي، برخي از گروه‌هاي مسلمان اسپانيايي آغاز به مطالعه تفکر امام خميني کردند و برخي نشريات دوره‌اي ايجاد شدند. مطالعات مربوط به ايران، در بسياري از نقاط کشور، مورد استقبال واقع شد.
بخش اعظم نشريات اينترنتي اسلامي در اسپانيا، سخنراني‌ها و آثاري از امام خميني و انقلاب اسلامي ايران را منتشر کرده‌اند.
انقلاب ايران، براي آشنا کردن مردم با مکتب فکري شيعه نقش مهمي ايفا کرده است. به شکل سنتي، اسپانيايي‌ها و مهاجران مراکشي – که بيش از 80 درصد مسلمانان اسپانيا را در برمي‌گيرند – فقط مکتب مالکي را مطالعه کرده بودند، که در مراکش مکتب رسمي است.
مکتب شيعه، اکنون شناخته‌شده‌ترين مکتب در کشور است و کتاب‌هاي فراواني در مورد اين موضوع، در سه دهه گذشته منتشر شده‌اند. تعداد شيعيان در اسپانيا، هنوز پايين است، ولي آن‌ها نقش مهم در حيات اسلام اسپانيايي ايفا مي‌کنند. چند سال پيش، نخستين مسجد شيعه در مادريد، درهاي خود را گشود و هم‌ چنين مراکز شيعه ديگري در بارسلون، گرانادا و سويّا وجود دارد. بخش اعظم آنها کتاب‌هايي در مورد تفکر امام خميني توزيع کرده‌اند، که در ايران يا آرژانتين چاپ شده‌اند.
سقوط شاه ايران، مورد استقبال مردم اسپانيا قرار گرفت. شاه، دوست صميمي "فرانسيسکو فرانکو"ي ديکتاتور، که بيش از سه دهه در اسپانيا حکومت کرده بوده است. بسياري از اسپانيايي‌ها دريافتند که شاه، در حال همکاري با نيروهاي امپرياليستي و صهيونيستي، به منظور کمک به آن‌ها براي دست يافتن به اهدافشان در خاورميانه بود. قربانيان اين سياست‌ها، عمدتاً فلسطيني بودند، که آرمانشان در اسپانيا محبوب است.



انقلاب اسلامي هم‌چنين مورد علاقه‌ي برخي روزنامه‌نگاران اسپانيايي نيز بوده است که براي تحليل آن تلاش کرده‌اند. يکي از آنان "رافائل گومس پارا" است که کتابي در مورد جمهوري اسلامي ايران و امام خميني نوشت که در آن خاطر نشان مي‌کرد که انقلاب ايران، به مفهوم يک راه سوم، متفاوت با سرمايه‌داري غربي و کمونيسم شوروي بود. وي تاکيد کرد که امام خميني زندگي ساده‌اي داشت و يکي از معدود رهبران جهاني بود که هنگامي که وفات يافت، در اوج فقر به سر مي‌برد. پارّا، در ضمن بر وضعيت زنان در ايران پس از انقلاب و نقش کليدي آنان در حيات اجتماعي و سياسي تاکيد کرد.
تفکر امام خميني، تا حد زيادي بر مسلمانان آمريکاي لاتين تاثير گذارده است. همانند ساير بخش‌هاي جهان، انقلاب اسلامي به بسياري در آمريکاي لاتين اجازه داد اسلام را کشف کنند و آغاز به مطالعه‌ي آن کنند. در حال حاضر، تعداد مسلمانان در اين منطقه در حال افزايش است و آنان هم ‌چنين آغاز به ايفاي نقشي مهم در حيات کشورهاي مربوطه خود کرده‌اند.
در آرژانتين، انتشاراتي توحيد، متوني از امام خميني، مرتضي مطهري و ساير چهره‌هاي برجسته‌ي انقلاب اسلامي براي بيش از يک ميليون مسلماني که در آنجا به سر مي‌برند منتشر کرده است. اين کتاب‌ها مورد استقبال فراوان آرژانتيني‌ها قرار گرفته است، چه مسيحيان و چه مسلمانان. بسياري از آرژانتيني‌ها، ايران را به عنوان الگويي براي کشور خودشان که در سال 1982 ميلادي دچار تجاوز استعمارگران بريتانيايي شد، که هنوز در حال اشغال جزاير مارينوس هستند، مي‌بينند. آرژانتيني‌ها در ضمن در حال مبارزه براي حفظ رابطه‌اي محکم و منسجم ميان کشور خود با ايران، با وجود مبارزات رسانه‌اي خصمانه‌اي هستند که از سوي محافل بانفوذ صهيونيستي در اين کشور صورت مي‌گيرند.
در شيلي، نفوذ تفکر امام خميني، منجر به ايجاد يک جامعه‌ي قدرتمند شيعه شده است که از آرمان‌هاي امام حمايت مي‌کند. مرکز اسلامي "کوردوبا"، واقع در پايتخت، "بوگوتا"، نيز تلاش‌هايي براي اشاعه افکار امام خميني و تفکر شيعه در اين کشور و ساير کشورهاي آمريکاي لاتين انجام داده است.
انقلاب اسلامي همچنين، به مسلمانان اهميت کار اجتماعي را نشان داده است. بسياري از مسلمانان در اسپانيا و آمريکاي لاتين، تلاش‌هايي براي ايجاد ساير گزينه‌هاي اسلامي براي موسسات نادين محور انجام داده‌اند، از مدارس و کلينيک‌ها گرفته تا سازمان‌هاي خيريه و موسسات بهزيستي اجتماعي، گروه‌هاي اسلامي در اسپانيا و آمريکاي لاتين براي ايجاد يک جامعه مدني جديد – شبکه‌اي از انجمن‌ها، فدراسيون‌ها و باشگاه‌ها براي کارگران، زنان، جوانان، و ساير بخش‌ها – همواره تلاش کرده‌اند.
در طي جنگ سرد، آمريکاي لاتين – به استثناي کوبا – تحت حوزه‌ي نفوذ آمريکا بود. پس از انقلاب اسلامي در ايران، ملت‌هاي آمريکاي لاتين، که در طي بيش از دو قرن، از ظلم آمريکا رنج برده‌اند، با مشاهده‌ي اينکه رژيم شاه از سوي آمريکاي لاتيني‌ها، به عنوان عروسک خيمه‌شب بازي آمريکا تلقي مي‌شد و ثروت کشور را به شرکت‌هاي آمريکايي و انگليسي بخشيده بود، عاجز از جلوگيري از ايراني‌هايي بود که پس از دعوت امام خميني، خيابان‌ها را به اشغال خود درآوردند، اين گونه انديشيدند که هرکس بتواند آن رژيم را سرنگون کند و به سلطه‌ي آمريکا در ايران پايان دهد، يقيناً کسي است که به وي بايد توجه کرد.
طي 20 سال گذشته، هم پويايي جهاني و هم تحولات بزرگ سياسي داخلي، شکل جديدي به شکل‌بندي سياسي آمريکاي جنوبي بخشيده‌اند. اين چارچوب جديد (ظهور دولت‌هاي جديد آمريکاي لاتين که از واشنگتن فاصله گرفته‌اند) به ايران اجازه‌ي استقرار پيوندهاي مهم و شراکت‌هاي فرامنطقه‌اي را داده است. آمريکاي جنوبي اکنون يک بلوک قدرتمند اقتصادي منطقه‌اي ايجاد کرده است. بازار مشترک جنوب (شامل برزيل، آرژانتين، اروگوئه و پاراگوئه، به عنوان اعضاي دايمي و ونزوئلا در مرحله تصويب) به دنبال استقرار يک خودمختاري منحصر به فرد در سطح جغرافياي سياسي است.

کشورهاي آمريکاي لاتين، به همکاري با ايران علاقه‌مندند، آن هم نه تنها به اين دليل که کشوري ثروتمند است که داراي دومين ذخاير برگ نفت و گاز جهان است، بلکه به اين علت که کشوري مستقل و قابل اعتماد است. آنان مي‌دانند که اگر قراردادي با ايران امضا کنند، اين کشور به آنان به دليل فشارها يا تهديدهاي خارجي خيانت نخواهد کرد. بدين ترتيب، در سال‌هاي اخير، بسياري از کشورهاي آمريکاي لاتين آغاز به برقراري روابط سياسي و اقتصادي با تهران کرده‌اند. ايران، اکنون داراي سفارت‌خانه‌هاي در حال فعاليت کامل در کوبا، ونزوئلا، مکزيک، برزيل و آرژانتين است و در حال طرح‌ريزي براي تقويت حضور ديپلماتيک خود در بوليوي، شيلي، کلمبيا، اکوادور، نيکاراگوئه و اروگوئه است



يکي از شرکاي عمده‌ي ايران در اين قاره، ونزوئلا است. از زمان به قدرت رسيدن، «هوگو چاوز»، رئيس جمهور ونزوئلا در سال 1998 ميلادي، وي دائماً همکاري کشورش با تهران را افزايش داده است. وي پنج ديدار از ايران به عمل آورده است و علناً‌ اعلام داشته است که اين کشور را به عنوان الگوي توسعه تلقي مي‌کند. ايران، اين روابط را با سرمايه‌گذاري‌هاي زيادي مستحکم کرده است و تجارت دوجانبه، به حدود دو ميليارد و پانصد ميليون دلار بالغ گرديده است. در ماه مارس 2007 ميلادي، خودروهاي ايران از طريق شرکت مشترک "ونيرائوتو" (Veniraauto) وارد بازار ونزوئلا شدند.



همچنين شرکت نفت ونزوئلا (پي دي وي اس اي) از طريق شرکت تابعه خود "شرکت نفت ونزوئلا (سه و پ CVP) توافق‌نامه‌اي با شرکت ايراني صدراي آمريکاي لاتين (سي . اي) به منظور ايجاد يک شرکت مشترک "لاونزيران اويل کمپاني" (la Veneziran oil Company) امضا کرد.



اين دو کشور به فعاليت مشترک در درون سازمان کشورهاي صادرکننده نفت و خارج از آن، دست يافته‌اند و تلاش مي‌کنند ساير کشورهاي توليدکننده‌ي نفت را براي کاهش توليد خود به منظور بالا بردن قيمت‌ها و ترويج توسعه اقتصادي‌شان قانع نمايند. چاوز از ورود ايران، به عنوان ناظر، در گزينه‌ي کوبايي – ونزوئلايي به حوزه تجارت آزاد قاره‌ي آمريکا حمايت کرده است. هنوز مشخص نشده است که نقش ايران به عنوان ناظر در چه حدي خواهد بود، ولي اين امر براي تقويت رابطه‌ي روزافزون ميان کاراکاس و تهران مفيد واقع شده است.



جدا از ونزوئلا، طبيعي‌ترين متحد ايران در منطقه، کوباست. کوبا و ايران از مجازات‌هاي آمريکا به دليل سياست‌هاي مستقل اين کشورها رنج مي‌برند. کوبا به دفعات از حق جدايي‌ناپذير اين براي دسترسي به انرژي هسته‌اي دفاع کرده است. در يک راي‌گيري که در آژانس جهاني انرژي اتمي صورت گرفت، کوبا، همراه با ونزوئلا و سوريه، بر ضد قطعنامه‌اي ناعادلانه، به تحريک محافل جهاني امپرياليستي و صهيونيستي راي داد، که مجازات‌هايي بر ضد ايران تحميل مي‌کرد. هاوانا و تهران اکنون در حال بررسي يک همکاري در زمينه‌هاي نساجي، کشاورزي و پتروشيمي هستند.



ايران در ضمن يک همکاري در بخش انرژي با بوليوي برقرار کرده است که تهران با آن يک توافقنامه‌ي مهم در سپتامبر 2007 ميلادي به امضا رساند. دو کشور همچنين قول داده‌اند همکاري خود را در زمينه‌ي صنعت و معدن گسترش دهند. در سال 2004 ميلادي، برزيل و ايران، با امضاي يک يادداشت تفاهم که شامل افزايش مبادلات تجاري و همکاري در زمينه‌ي ارتباطات راه دور بود، گام نخست خود را در جهت همکاري بيش‌تر سياسي و اقتصادي برداشتند. در فوريه 2005 ميلادي، ايران و مکزيک نيز يک يادداشت تفاهم براي ترويج همکاري در زمينه‌ي نفت، گاز و بخش پتروشيمي امضا کردند. مقامات ايراني در اين رابطه با مسئولين شرکت دولتي نفت مکزيکي "پمکس" قراردادي امضا کردند. همکاري ايران و اکوادور در زمينه‌ي فرهنگي و تجاري نيز در سال‌هاي اخير افزايش يافته است و "رافاتل کرّه‌آ" – رئيس جمهور اکوادرو- موافقت‌نامه‌اي امضا کرده است که خواستار برقراري روابط نزديک‌تري با تهران است.



يک کشور ديگر، نيکاراگوئه، وعده‌هاي ايران را براي احداث ده‌هزار خانه، چهار هزار تراکتور، کارخانه‌هاي فرآوري شير و يک کارخانه مونتاژ تجهيزات کشاورزي پذيرفته است. در سال 1979 ميلادي، انقلاب سانديستي، يک رژيم ديگر طرفدار آمريکا را نابود کرد و تبديل به نور اميدي براي آمريکاي لاتين شد. انقلاب‌هاي نيکاراگوئه و ايران، به سرعت روابط دوستانه برقرار کردند و نيکاراگوئه‌‌اي ها از انقلاب ايران الهام گرفتند.



پيروزي "دانيل اورتگا" در انتخابات 2006 ميلادي، بار ديگر به افزايش وابط ميان ايران و نيکاراگوئه شده است. احمدي‌نژاد، رئيس‌جمهور ايران، به عنوان ميهمان افتخاري در مراسم به قدرت رسيدن اورتگا در ژانويه سال 2007 ميلادي شرکت کرد که طي آن، رئيس جمهور ايران، دو مدال دولتي دريافت کرد. اين دو رهبر توافق‌نامه‌هايي امضا کردند که همکاري دو جانبه در 25 بخش، از جمله انرژي، بازرگاني اقتصاد، امور زيربنايي، تبادل دانشجو و ايجاد شرکت‌هاي مشترک در بر ميگرفت.



در نهايت بايد گفت ايده‌ي امام خميني مبتني بر "نه شرق و نه غرب" صحت خود را نشان داده است. در سال 1989 ميلادي، وي يک نامه‌ي معروف به "ميخائيل گورباچف"، رئيس جمهور وقت روسيه فرستاد که در آن مي‌گفت که کشور شوروي به دليل اشتباهات خود در حال سقوط است و به آن هشدار مي‌داد که از الگوي غرب تقليد نکند، چون غرب نيز در بحران به سر مي‌برد. در نهايت، امپراتوري شرق سقوط کرد و اکنون، ابرقدرت ديگر در حال عبور از يک بحران سياسي، اقتصادي و اجتماعي است.



" امانوئل والرستين"، استاد ممتاز در دانشگاه ياله (Yale)، و مدير مرکز "فرناند براودل نيويورک" (Fernand Braudel)، معتقد است که جنگ‌هاي پايان‌ناپذير هيات حاکمه بوش، نه تنها براي به نمايش درآوردن قدرت آمريکا، بلکه براي به نمايش گذاشتن ناتواني آمريکا نزد جهانيان مفيد واقع شده‌اند.
سيطره‌ي آمريکا در حال رسيدن به پاياني غيرقابل بازگشت است که آن گونه که والرستين مي‌گويد، وجود " قطب‌هاي متعدد قدرت در صحنه جغرافياي سياسي را آشکار مي‌سازد." ما در حال ورود به " يک وضعيت بحران ساختاري هستيم که منجر به احداث يک نظام جديد جهاني"، بدون قدرت‌هاي حاکم خواهد شد. در اين نظام جديد، ايران و آمريکاي لاتين مي‌توانند با توجه به اهميت جايگاه‌شان نقشي تعيين‌کننده در سياست جهاني ايفا کنند. هر دو داراي منابع مهم انرژي، فني – تخصصي و عزم و اراده براي حفظ استقلال خود هستند. در اين راستا، آمريکاي لاتين و ايران، داراي اهداف مشترکي هستند که آن‌ها را براي رسيدن به آن اهداف به همکاري با يکديگر فرامي‌خواند.
یزد فردا110