رئیس شورای فرهنگ عمومی استان، در جلسه معارفه عجمین حضور نداشت! عجمین در فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد، موفق خواهد شد؟! فرهنگ و ارشاد یزد، سالهاست که منتظر زلزله است! عجمین را با زلزله در زلزله خواهیم شناخت در غیاب رئیس شورای فرهنگ عمومی و بسیاری از چهره های فرهنگی و سیاسی و دانشگاهی استان، و با حضور عاصی و ابوئی و فاخرزاد و خورشید نام و معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در روزی که فعالیت های اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تعطیل بود، مراسم معارفه عجمین مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد و تودیع غیاثی، با چهل و پنج دقیقه تاخیر و بهت شروع شد، اصحاب فرهنگ و هنر و کارکنان ارشادی که در تالار هلال احمر حضور یافته بودند، با شروع مراسم، نه دست زدند و نه صلوات فرستادند، انگار منتظر بودند تا کسی تکلیف آینده فرهنگ را برای آنان روشن سازد. در ادامه مراسم و بعد از سخنرانی افرادی که در رابطه با حسن و خوبیهای عجمین و غیاثی سخن می گفتند، گاهی جمعیت دست زدند و گاهی نیز صلوات فرستادند، و گاه هم صلوات فرستادند و هم کف زدند! عجمین! طلبه درسخوان و ساعی کلاس آیت الله مصباح یزدی، که برخلاف مصلحت خود و بنابدلایلی نامشخص، بدون آینده نگری و در نظر گرفتن جوانب امر، پس از سالها دوباره به سنگر فرهنگ و هنر یزد بازگشته است با یک سخنرانی کوتاه و پربار، برنامه اش را اعلام و کار خود را شروع کرد، کاری بسیار سخت و طاقت فرسا، در راهی ناهموار و سنگلاخ و مملو از مانع. فرهنگ و ارشاد یزد، پس از سالیان دراز یکنواختی و رابطه گرایی و سکوت و سکون، و عدم رعایت اصول شایسته سالاری، در شرایط امروز، نه تکان و لرزش، که زلزله می خواهد، یک مدیرکل با قدرت و تلاشگر و زلزله ساز، که بتواند قاطعانه و با شجاعت، بدون نگاه به مصلحت، تصمیم بگیرد، حرکت کند و کار انجام دهد. عجمین روحانی و روحانی زاده است، و این در لباس روحانی بودن و با این لباس در سنگر فرهنگ و ارشاد نشستن، هم ضعف است و هم حسن، او می بایست که فرهنگ را نه در شعار، که در عمل راهبری کرده و فرهنگی عمل کند، و خوب توجه داشته باشد، که شکست او، یعنی شکست جامعه روحانیت یزد. و عجمین در شروع، کار خود را بسیار مشکل و وظیفه خود را بسیار سنگین کرد، چرا که از فرهنگ دینی و فرهنگ شیعه و تعهد و رسالت شیعه سخن گفت. دین داشتن مشکلی نیست، چرا که هر کسی دینی دارد، اما شیعه بودن و شیعه ماندن، سخت مشکل است، و وظیفه و مسئولیت را بسیار سنگین می سازد. نمی شود شیعه بود و سکوت کرد و بی تفاوت بود. عدالت فرهنگی، عدالت هنری، و عدالت اجتماعی، در گرو آزادی و عدالت اقتصادی است؛ فرهنگ و هنری که برای بودن و رشد، نیازمند آزادی است، بدلیل سیاست گذاری و برنامه ریزی های غلط گذشته، اینک اسیر بندهای محکم هرج و مرج و مصلحت است، و سوق دادن هرج و مرج فرهنگی به قواعد آزادی و عدالت، کاری سخت و گاه ناممکن است، چرا که ریشه دوام و فرصت ظهور و حیات بسیاری از فرصت طلبان، با بودن هرج و مرج و حاکمیت مصلحت عجین گشته است. هنرمند، برای هنرمند بودن و هنرمند باقی ماندن و ارائه هنر، بودجه و امکانات و پول و وام و کمک و دستور نمی خواهد، آزادی می خواهد و شناخت و آگاهی! و این چیزی نیست که هیچ مدیر و مسئولی بتواند آنرا تحت نام مجوز، به هنرمندان و فرهنگیان و نویسندگان، اهداء و ارزانی نماید. هنر و فرهنگ قراردادی و سفارشی و وابسته، نتیجه و ثمرش می شود فرهنگ و هنر امروزجامعه، بی هویتی و بی تفاوتی، سکوت و منفعت جویی، آنها که پول و درآمد می خواهند باید بروند دلالی، راه فرهنگ و هنر، در شرایط امروز و بدلیل فاصله ایجاد شده بین مردم و هنر و هنرمند، نمی تواند که به پول و درآمد ختم شود. رفتن و آمدن یک مدیر فرهنگی، نباید زیاد برای اصحاب فرهنگ و هنر مهم و در حد یک حادثه و اتفاق باشد، ولی هست، چرا که بودن و نبودنها، به سیستم و برنامه مدیریتها وابسته گشته است. نمایندگان جامعه فرهنگی و هنری را برای خیرمقدم و بدرود، در مراسم های تودیع و معارفه، سیستم اداری انتخاب می کند، و نبود تریبونهای آزاد در این اجتماعات خاص فرهنگی، خود زنگ خطری است برای مدیران فرهنگی! همچون پاکنژاد و احمدی و کاظمینی، در مراسم تودیع غیاثی نیز، توام با تعارف و تعریف و تمجید، از جانب انجمن ها و گروهها به غیاثی تابلوها و دسته گلهای بسیاری اهداء شد، و این یک دروغ بزرگ در لباس واقعیت است، چرا که هنرمند، نام و امضاء و اثر دارد، و در زیر چترها پنهان نمی شود و پناه نمی گیرد و مخفی نمی ماند. در مراسم تودیع و معارفه مدیران فرهنگی، نماینده انجمن ادبی، نماینده انجمن هنرهای تجسمی، نماینده خانه نمایش، نماینده مطبوعات و نماینده انجمن خوشنویسان سخن گفتن، و این سوال همچنان باقی ماند، که این افراد چگونه انتخاب شده و چه گفتند؟! آیا فقط در قاب پنجره این انجمنهای وابسته به بودجه ارشاد، اصحاب فرهنگ و هنر هویت پیدا می کنند؟ باید از زندان و قفسهای خود ساخته بیرون بیاییم، چشمها را بشوییم و به گونه ای دیگر نگاه کنیم و بیندیشیم، مدیران فرهنگی، اگر فرهنگی باشند، همچون نویسندگان و هنرمندان الگوهای جامعه هستند، و هر چه عیب و حسن و اشکال هست، در عملکرد الگوها هست. فرهنگ و ارشاد اسلامی، در بین دایره آموزش و پرورش و سازمان تبلیغات اسلامی و صدا و سیما و میراث فرهنگی گرفتار و سرگردان و محصور مانده است، و واحد و همراه نبودن این مدیریتها، ضربه های سنگینی بر پیکر فرهنگ و هنر وارد ساخته است، و می سازد. بدون همسویی مدیریتها و استقرار یک مدیریت واحد فرهنگی، نمی توان به رشد فرهنگ و هنر و توسعه فرهنگی و داشتن جامعه فرهنگ مدار امیدوار بود. شورای فرهنگ عمومی که دبیر آن مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی است و رئیس آن نماینده ولی فقیه در استان و نایب رئیس آن استاندار، سعی در ارائه یک مدیریت واحد داشته است، اما جای نمایندگان واقعی هنرمندان و منتقدین و نویسندگان در این شورا خالی مانده و توسط تعدادی از مدیران غیرمرتبط پر شده است. مدیریت واحد فرهنگی نیاز امروز است، و برای رسیدن به عدالت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی، می بایست که این مدیریت تقویت گردد. این تنها راه است، و اگرنه، عجمین نیز پس از چند سال حرکت در یک دایره بسته، همچون دیگرانی که قبل از او بوده اند، با بجا گذاشتن مشکلاتی پنهان، در میان هجوم تعارفات مرسوم خواهد رفت. تابحال در جلسه تودیع و معارفه چهار مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی شرکت کرده ایم، و هیچگاه در هیچکدام از این جلسات، از کارهای ناکرده و وظایف انجام ناداده مدیران صحبتی بمیان نیامده است، همه از انجام داده ها گفته و تعریف و تمجید کرده اند، و هیچگاه هیچکس از کارهایی که باید انجام می شد و انجام نشد، سخنی نگفته است. با توجه به تعریف و تمجیدهایی که در زمان تودیع، از چهار مدیر کل سابق ارشاد انجام شده است، پس نتیجه می گیریم که در جامعه، مشکلی بنام معضل فرهنگی وجود ندارد! خبرنگار رسالت دارد. نویسنده وظیفه و رسالت دارد. هنرمند وظیفه و تعهد و رسالت دارد، و تا هر کس با تمام توان برای انجام تعهد و وظیفه و رسالت خود، بدون داشتن چشمداشت مادی نکوشد، هیچ مدیری قادر نخواهد بود که تغییری در وضع موجود پدید آورد. پس در اولین قدم، عجمین می بایست که بدون درنگ و واهمه، جایگاهها را بخوبی مشخص کرده و اصل فراموش شده شایسته سالاری را معنا و احیاء نموده و تحقق بخشد. جامعه مطبوعاتی و هنری و فرهنگی باید از وضعیت ناهنجار بلبشو و قالب شعر و شعار بیرون بیاید، و معیار سنجش، فقط و فقط عملکردها باشد. با صدور کارت، هیچکس خبرنگار و هنرمند و فرهنگی و نویسنده نمی شود، و صدور بی رویه کارتهای فرهنگی و هنری، بیشترین ضربه را به هنر و هنرمند و فرهنگ و فرهنگی وارد کرده و خواهد ساخت. عجمین را با زلزله در زلزله خواهیم شناخت. زلزله خرابی و خسارت دارد، اما هزینه ساخت بسیاری از ساختمانهای نو، بمراتب کمتر از هزینه نگهداری ساختمانهای کهنه می باشد.. يزد فردا شوق دات كام
رئیس شورای فرهنگ عمومی استان، در جلسه معارفه عجمین حضور نداشت! عجمین در فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد، موفق خواهد شد؟! فرهنگ و ارشاد یزد، سالهاست که منتظر زلزله است! عجمین را با زلزله در زلزله خواهیم شناخت در غیاب رئیس شورای فرهنگ عمومی و بسیاری از چهره های فرهنگی و سیاسی و دانشگاهی استان، و با حضور عاصی و ابوئی و فاخرزاد و خورشید نام و معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در روزی که فعالیت های اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تعطیل بود، مراسم معارفه عجمین مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد و تودیع غیاثی، با چهل و پنج دقیقه تاخیر و بهت شروع شد، اصحاب فرهنگ و هنر و کارکنان ارشادی که در تالار هلال احمر حضور یافته بودند، با شروع مراسم، نه دست زدند و نه صلوات فرستادند، انگار منتظر بودند تا کسی تکلیف آینده فرهنگ را برای آنان روشن سازد. در ادامه مراسم و بعد از سخنرانی افرادی که در رابطه با حسن و خوبیهای عجمین و غیاثی سخن می گفتند، گاهی جمعیت دست زدند و گاهی نیز صلوات فرستادند، و گاه هم صلوات فرستادند و هم کف زدند! عجمین! طلبه درسخوان و ساعی کلاس آیت الله مصباح یزدی، که برخلاف مصلحت خود و بنابدلایلی نامشخص، بدون آینده نگری و در نظر گرفتن جوانب امر، پس از سالها دوباره به سنگر فرهنگ و هنر یزد بازگشته است با یک سخنرانی کوتاه و پربار، برنامه اش را اعلام و کار خود را شروع کرد، کاری بسیار سخت و طاقت فرسا، در راهی ناهموار و سنگلاخ و مملو از مانع. فرهنگ و ارشاد یزد، پس از سالیان دراز یکنواختی و رابطه گرایی و سکوت و سکون، و عدم رعایت اصول شایسته سالاری، در شرایط امروز، نه تکان و لرزش، که زلزله می خواهد، یک مدیرکل با قدرت و تلاشگر و زلزله ساز، که بتواند قاطعانه و با شجاعت، بدون نگاه به مصلحت، تصمیم بگیرد، حرکت کند و کار انجام دهد. عجمین روحانی و روحانی زاده است، و این در لباس روحانی بودن و با این لباس در سنگر فرهنگ و ارشاد نشستن، هم ضعف است و هم حسن، او می بایست که فرهنگ را نه در شعار، که در عمل راهبری کرده و فرهنگی عمل کند، و خوب توجه داشته باشد، که شکست او، یعنی شکست جامعه روحانیت یزد. و عجمین در شروع، کار خود را بسیار مشکل و وظیفه خود را بسیار سنگین کرد، چرا که از فرهنگ دینی و فرهنگ شیعه و تعهد و رسالت شیعه سخن گفت. دین داشتن مشکلی نیست، چرا که هر کسی دینی دارد، اما شیعه بودن و شیعه ماندن، سخت مشکل است، و وظیفه و مسئولیت را بسیار سنگین می سازد. نمی شود شیعه بود و سکوت کرد و بی تفاوت بود. عدالت فرهنگی، عدالت هنری، و عدالت اجتماعی، در گرو آزادی و عدالت اقتصادی است؛ فرهنگ و هنری که برای بودن و رشد، نیازمند آزادی است، بدلیل سیاست گذاری و برنامه ریزی های غلط گذشته، اینک اسیر بندهای محکم هرج و مرج و مصلحت است، و سوق دادن هرج و مرج فرهنگی به قواعد آزادی و عدالت، کاری سخت و گاه ناممکن است، چرا که ریشه دوام و فرصت ظهور و حیات بسیاری از فرصت طلبان، با بودن هرج و مرج و حاکمیت مصلحت عجین گشته است. هنرمند، برای هنرمند بودن و هنرمند باقی ماندن و ارائه هنر، بودجه و امکانات و پول و وام و کمک و دستور نمی خواهد، آزادی می خواهد و شناخت و آگاهی! و این چیزی نیست که هیچ مدیر و مسئولی بتواند آنرا تحت نام مجوز، به هنرمندان و فرهنگیان و نویسندگان، اهداء و ارزانی نماید. هنر و فرهنگ قراردادی و سفارشی و وابسته، نتیجه و ثمرش می شود فرهنگ و هنر امروزجامعه، بی هویتی و بی تفاوتی، سکوت و منفعت جویی، آنها که پول و درآمد می خواهند باید بروند دلالی، راه فرهنگ و هنر، در شرایط امروز و بدلیل فاصله ایجاد شده بین مردم و هنر و هنرمند، نمی تواند که به پول و درآمد ختم شود. رفتن و آمدن یک مدیر فرهنگی، نباید زیاد برای اصحاب فرهنگ و هنر مهم و در حد یک حادثه و اتفاق باشد، ولی هست، چرا که بودن و نبودنها، به سیستم و برنامه مدیریتها وابسته گشته است. نمایندگان جامعه فرهنگی و هنری را برای خیرمقدم و بدرود، در مراسم های تودیع و معارفه، سیستم اداری انتخاب می کند، و نبود تریبونهای آزاد در این اجتماعات خاص فرهنگی، خود زنگ خطری است برای مدیران فرهنگی! همچون پاکنژاد و احمدی و کاظمینی، در مراسم تودیع غیاثی نیز، توام با تعارف و تعریف و تمجید، از جانب انجمن ها و گروهها به غیاثی تابلوها و دسته گلهای بسیاری اهداء شد، و این یک دروغ بزرگ در لباس واقعیت است، چرا که هنرمند، نام و امضاء و اثر دارد، و در زیر چترها پنهان نمی شود و پناه نمی گیرد و مخفی نمی ماند. در مراسم تودیع و معارفه مدیران فرهنگی، نماینده انجمن ادبی، نماینده انجمن هنرهای تجسمی، نماینده خانه نمایش، نماینده مطبوعات و نماینده انجمن خوشنویسان سخن گفتن، و این سوال همچنان باقی ماند، که این افراد چگونه انتخاب شده و چه گفتند؟! آیا فقط در قاب پنجره این انجمنهای وابسته به بودجه ارشاد، اصحاب فرهنگ و هنر هویت پیدا می کنند؟ باید از زندان و قفسهای خود ساخته بیرون بیاییم، چشمها را بشوییم و به گونه ای دیگر نگاه کنیم و بیندیشیم، مدیران فرهنگی، اگر فرهنگی باشند، همچون نویسندگان و هنرمندان الگوهای جامعه هستند، و هر چه عیب و حسن و اشکال هست، در عملکرد الگوها هست. فرهنگ و ارشاد اسلامی، در بین دایره آموزش و پرورش و سازمان تبلیغات اسلامی و صدا و سیما و میراث فرهنگی گرفتار و سرگردان و محصور مانده است، و واحد و همراه نبودن این مدیریتها، ضربه های سنگینی بر پیکر فرهنگ و هنر وارد ساخته است، و می سازد. بدون همسویی مدیریتها و استقرار یک مدیریت واحد فرهنگی، نمی توان به رشد فرهنگ و هنر و توسعه فرهنگی و داشتن جامعه فرهنگ مدار امیدوار بود. شورای فرهنگ عمومی که دبیر آن مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی است و رئیس آن نماینده ولی فقیه در استان و نایب رئیس آن استاندار، سعی در ارائه یک مدیریت واحد داشته است، اما جای نمایندگان واقعی هنرمندان و منتقدین و نویسندگان در این شورا خالی مانده و توسط تعدادی از مدیران غیرمرتبط پر شده است. مدیریت واحد فرهنگی نیاز امروز است، و برای رسیدن به عدالت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی، می بایست که این مدیریت تقویت گردد. این تنها راه است، و اگرنه، عجمین نیز پس از چند سال حرکت در یک دایره بسته، همچون دیگرانی که قبل از او بوده اند، با بجا گذاشتن مشکلاتی پنهان، در میان هجوم تعارفات مرسوم خواهد رفت. تابحال در جلسه تودیع و معارفه چهار مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی شرکت کرده ایم، و هیچگاه در هیچکدام از این جلسات، از کارهای ناکرده و وظایف انجام ناداده مدیران صحبتی بمیان نیامده است، همه از انجام داده ها گفته و تعریف و تمجید کرده اند، و هیچگاه هیچکس از کارهایی که باید انجام می شد و انجام نشد، سخنی نگفته است. با توجه به تعریف و تمجیدهایی که در زمان تودیع، از چهار مدیر کل سابق ارشاد انجام شده است، پس نتیجه می گیریم که در جامعه، مشکلی بنام معضل فرهنگی وجود ندارد! خبرنگار رسالت دارد. نویسنده وظیفه و رسالت دارد. هنرمند وظیفه و تعهد و رسالت دارد، و تا هر کس با تمام توان برای انجام تعهد و وظیفه و رسالت خود، بدون داشتن چشمداشت مادی نکوشد، هیچ مدیری قادر نخواهد بود که تغییری در وضع موجود پدید آورد. پس در اولین قدم، عجمین می بایست که بدون درنگ و واهمه، جایگاهها را بخوبی مشخص کرده و اصل فراموش شده شایسته سالاری را معنا و احیاء نموده و تحقق بخشد. جامعه مطبوعاتی و هنری و فرهنگی باید از وضعیت ناهنجار بلبشو و قالب شعر و شعار بیرون بیاید، و معیار سنجش، فقط و فقط عملکردها باشد. با صدور کارت، هیچکس خبرنگار و هنرمند و فرهنگی و نویسنده نمی شود، و صدور بی رویه کارتهای فرهنگی و هنری، بیشترین ضربه را به هنر و هنرمند و فرهنگ و فرهنگی وارد کرده و خواهد ساخت. عجمین را با زلزله در زلزله خواهیم شناخت. زلزله خرابی و خسارت دارد، اما هزینه ساخت بسیاری از ساختمانهای نو، بمراتب کمتر از هزینه نگهداری ساختمانهای کهنه می باشد..
يزد فردا شوق دات كام