علیرضا علیفر گزارشگر فوتبال صدا و سیما متولد ۱۷ خرداد ماه ۱۳۳۲ است. او پیشتر به عنوان روزنامهنگار، بازیکن فوتبال، مربی فوتبال و پلیس راهنمایی و رانندگی فعالیت داشتهاست.
علیرضا علیفر در مصاحبهای گفتهاست که در ۱۷ خرداد در سهراه امینحضور تهران بهدنیا آمدهاست و به گفته خودش ۶۲ سال سن دارد. علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) همچنین از نامیان ورزش باستانی تهران میباشد و به مرشد علی نیز شهرت دارد.
علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) دانشآموز دبیرستان بدر بوده و پس از شرکت در کلاسهای خبرنگاری، در ۱۶ سالگی خبرنگار نشریه دنیای ورزش میشود.
علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) بعدها در نشریات ورزشی مانند هدف و بشیر زیر نظر اردشیر لارودی و جهانگیر کوثری به روزنامهنگاری ادامه داد. در زمان انقلاب دانشجوی سال سوم دانشکده افسری شهربانی، جایی که از آن مدرک لیسانس در رشته علوم قضایی دریافت کردهاست. او در دانشکده افسری همدوره فیروز کریمی بود و پس از فارغالتحصیلی در راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی مشغول بهکار شد.
علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) در تیمهای جوانان باشگاههای برق تهران و تاج سابقه بازی در پست دفاع میانی دارد. او مدتی هم در باشگاه پاس تمرین کردهاست. به گفته علیفر، او در مسابقات داخلی دانشکده افسری از ناحیه زانو مصدومشده و فوتبال را کنار گذاشتهاست.
بیوگرافی علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) گزارشگر فوتبال+عکس
علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) پیش از سال ۱۳۷۰، مدرک مربیگری درجه ۳ فوتبال آسیا را از فدراسیون فوتبال ایران دریافت کرده و پس از ۲ سال کار، مدرک درجه ۲ را اخذ کردهاست. ۲ سال بعد مدرک درجه ۱ را از فدراسیون دریافت میکند.
علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) دو سال سرمربی تیم جوانان باشگاه دارایی بودهاست و در سال دوم به صورت همزمان دستیار منصور امیرآصفی در تیم بزرگسالان بودهاست. او بعداً در تیم امیدهای انتظام سرمربی میشود و به طور همزمان دستیار سعید آخوندی سرمربی تیم بزرگسالان باشگاه بودهاست.
علیفر در بدو تأسیس شبکه سه سیما پس از تست گزارشگری روی نوار یکی از بازیهای لیورپول و منچستر یونایتد جذب سازمان صدا و سیما میشود و از راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی خود را بازنشسته میکند.
علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) در صدا و سیما در سایه گزارشگرانی مانند عادل فردوسیپور، مزدک میرزایی، جواد خیابانی و پیمان یوسفی باقی ماندهاست. او در گزارش خود سبک خاصی را پی میگیرد و اعتقاد دارد که نباید آنچه بیننده، خودْ میبیند را در گزارش منعکس کرد.
علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) گاهی جملات عجیب در گزارش خود بهکار میبرد.گزارشهای علیفر سرشار از اظهارنظرهای فنی است. در مشهورترین مورد، علیفر همیشه با سیستمهای فوتبالی با خط دفاع ۴ نفره و خطی ضدیت و مخالفت دارد. بسیاری از جملههای او در شبکههای اجتماعی مورد توجه کاربران ایرانی قرار گرفتهاست و حتی برای جملات او صفحاتی وجود دارد.
کوچک بودم، سال تولدم یادم نیست!
آقای علیفر، به سبک عادت این سالهای محافل رسانهای، ما هم شما را جناب سرهنگ خطاب میکنیم. اطلاق این لقب به شما که اشتباه نیست؟
خیر، البته دوستان لطف دارند اما به هر حال من سالها نظامی بودم و بعد از ۲۵ سال و هفت ماه خدمت در راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ و در حالی که چهار سال سرهنگ تمامیام هم به پایان رسیده بود، به درخواست خودم بازنشسته شدم تا به کارم در صداوسیما برسم.
پس جناب سرهنگ کمی به قبلتر برویم و از بیوگرافیتان شروع کنیم.
بله، من علیرضا علیفر هستم. متولد ۱۰ خرداد ماه در تهران، سالش را اما چون خیلی کوچک بودم یادم نیست(!) به من حق بدهید، یک روزه بودم که به دنیا آمدم و چیزی به یاد نمیآورم. بچه اصل تهران هم هستم، در محل امینحضور. سال ۵۷ که انقلاب شد، من سال سوم دانشکده افسری شهربانی بودم و از این دانشکده لیسانس حقوق قضایی هم گرفتهام. تازه از همکاران سابق شما هم به حساب میآیم.
جدا، چطور؟
من دانشآموز دبیرستان «بدر» بودم، همین مدرسهای که تابلویش را در فیلمهای سینمایی گوزنها و ضیافت میبینید. سال چهارم حضورم در این دبیرستان و در ۱۶ ســــالگی خبرنگار دنیای ورزش شـــــدم. بعد از آن هــــم راهی کلاسهای خبرنگاری شـــدم و بعد به عنوان فوتبالنویـس در مطبوعاتـی مثل بشیر و هــــدف، در خدمــــــت دوستانی مثــــــل اردشــــیر لارودی و جهانگیر کوثری بودم. پس از آن، دیگر مشغلههای نظامـــی و حضور در تلویزیون اجازه نداد این شغل را پی بگیرم، اما کماکان روی کار شما تعصب دارم و وقتی عبارت «ورزشینویس» میشنوم، خودم را هم در این دایره فرض میکنم.
حالا کار همکاران سابقتان را پیگیری میکنید یا نه؟
خیلیها ادعا میکنند روزنامه نمیخوانند، به خاطر کلاس گذاشتن، اما من واقعا وقتش را ندارم، گرچه دلم میخواهد.
ولی انگار کلا بحث روزنامههای ورزشی و انتقاداتشان برای کل سازمان مهم نیست و کمتر نشانی از توجه به آنها در سیاستهای برنامههای ورزشی به چشم میخورد.
نه، اینطور نیست. همه روزنامهها هر روز به شبکه میآیند و مدیران مربوطه مطالعه میکنند.
اما اگر اینطور بود و کمترین وقعی به انتقادات این حوزه گذاشته میشد، مثلا آقای (…) که هزار جور نقد علیه عملکرد بحثبرانگیزش در این سالها نوشته شده، دیگر نباید گزارش میکرد، یا دستکم رویهاش را تغییر میداد.
اینطور نیست که تاثیر نداشته باشد. مسوولان شبکه اینها را میخوانند و در نظر میگیرند، اما براساس این نقدها تصمیمگیری نمیکنند.
فیروز کریمی سرباز شلختهای بود، اما الان قهرمان شانس است!
برگردیم به دوران خدمتتان. همدورهای مشهوری هم در آن سالها داشتید؟ بهویژه از بین نظامیهای فوتبال.
بله، مشهورترین آنها همین فیروز کریمی است که تختهای ما در دانشکده افسری، یک متر با هم فاصله داشت. ما رفاقت صمیمانهای با هم داشتیم و هنوز هم دوستیم.
و لابد کلی از دست بذلهگوییهایش میخندید. خاطره جالبی هم از رفتارهای آقا فیروز دارید؟
بله، واقعا عالی بود و طنازیهایش حرف نداشت. یادم هست که فیروز سرباز شلختهای بود که بارها به خاطر بیانضباطیهایش مواخذه و حتی بازداشت شد. مثلا به دفعات لباسهایش را روی آنکادر تخت رها میکرد و میرفت که دردسرساز ظاهر میشد. تازه من و کریمی همبازی هم بودیم.
واقعا؟ کجا؟
من در تیم جوانان برق و جوانان تاج زیر نظر آقایان محسن حاجنصرا… و علی داناییفر بازی کردم و با فیروز کریمی در پاس تهران زیر نظر حسن حبیبی تمرین میکردیم.
پستتان چه بود؟
من دفاع میانی بودم، اما در مسابقات داخلی دانشکده افسری، زانویم به شدت آسیب دید و دیگر نتوانستم ادامه بدهم.
فیروز کریمی چطور؟
او ادامه داد. به نظر من فیروز در دوران بازیگری به هیچوجه به حق خودش نرسید. او باید در تیمملی فیکس بازی میکرد. در دفاع میانی و حتی هافبک میانی فوقالعاده بود. تا تیمملی ارتش هم پیش رفت، اما واقعا به حق خودش نرسید.
و در مربیگری؟
هرچه آنجا بدشانسی آورده بود، اینجا خوششانسی آورد. او در مربیگری «قهرمان شانس» است، اما به هر حال استعدادها و تواناییهای خودش هم در کسب این موفقیتها موثر بوده است.
من خودم مربی بودم، از خیلی از آقایان هم کارشناسترم
نوع گزارشهای شما طوری است که خیلیها میپرسند مگر علیفر خودش مربی بوده یا درس این کار را خوانده؟ جوابتان چیست؟
بله، من هم درس خواندهام و هم مدرک گرفتهام. قبل از سال ۷۰، مدرک مربیگری درجه سه فدراسیون را گرفتم و دو سال کار کردم مدرک درجه دو را گرفتم و بعد دو سال دیگر کار کردم و مدرک درجه یک فدراسیون را گرفتم.
کجاها مربیگری کردید؟
در این حدفاصلها، دو سال سرمربی جوانان دارایی بودم و همزمان در کنار آقای امیر آصفی، مربی بزرگسالان این تیم بودم. در سال دوم هم سرمربی امید انتظام بودم و همزمان در کنار آقای سعید آخوندی که سرمربی بود، مربی بزرگسالان این تیم به حساب میآمدم.
این سوابق سر جای خودش، اما آیا داشتن چنین رزومهای به گزارشگر اجازه میدهد در طول گزارش، کار کارشناسی هم انجام بدهد؟
بله، حتما همینطور است. ببینید یک غلط رایج الان این است که بعضیها فکر میکنند گزارشگری این است که مدام بگویی حسن توپ را داد به حسین و بعد کرنر شد. خب همه اینها را بیننده هم دارد میبیند، بهتر و دقیقتر از من گزارشگر هم دارد میبیند. ببخشید، تلویزیون است، رادیو که نیست لازم باشد همهچیز را توضیح بدهی.
خب پس چرا در صدا و سیمای خودمان هم مثل همه جای دنیا کارشناس میآورند تا بعد از مسابقه، بازی را تحلیل کند؟
این یک مساله دیگر است و ذکر برخی از نکات فنی مسابقه بهطور محدود و برای سه یا چهار نوبت در هر مسابقه از سوی گزارشگری که صلاحیت دارد هم یک بحث جداست. من مدرکش را دارم و سوادش را هم دارم. بیننده دوست دارد در حین گزارش در جریان برخی از واقعیتهای فنی و تاکتیکی قرار بگیرد و وظیفه من است که این کار را انجام بدهم.
بیوگرافی علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) گزارشگر فوتبال+عکس
شما از کجا میدانید بیننده این رویکرد را دوست دارد؟ آیا بهتر نیست بحث کارشناسی به همان نفراتی که به استودیو دعوت میشوند واگذار شود؟
به هر حال برخوردها با عموم در این حوزه روشنکننده است. بازتابی که من میگیرم، این است که مردم دوست دارند این مسایل را بشنوند. ضمن آنکه جالب است برایتان بگویم بسیاری از کارشناسان تلویزیون در صحبتهای خصوصیشان به من گفتهاند وقتی تو گزارش میکنی، تلویزیون دیگر نیازی به کارشناس ندارد.
میشود از کارشناسانی که چنین چیزی به شما گفتهاند اسم ببرید؟
آقایان حاجرضایی، محصص و فرامرز ظلی این مطلب را با من در میان گذاشتهاند. ضمن اینکه میخواهم یک چیزی را هم اینجا عرض کنم.
بفرمایید.
هر فوتبالیستی که بازیگری را کنار میگذارد، صبح روز بعدش نباید تبدیل به کارشناس شود. این کار با بازیگری کاملا متفاوت است. اگر قرار است فردای بازنشستگی، بازیکنان مربی شوند، پس کلاس و درس مربیگری برای چیست؟ من خودم را از خیلی از این آقایان کارشناستر میدانم. دورهاش را دیدهام.
اگر شما کارشناسی را هم بخشی از گزارش میدانید، پس چرا برخی از گزارشگران موفق مثل عادل و مزدک این کار را نمیکنند؟
اگر کسی این کار را نمیکند یا سواد فنیاش را ندارد یا نمیخواهد استفاده کند. مثلا در مورد عادل، من قبول دارم اطلاعات آماری و جانبی او از من بیشتر است ولی میدانم که خود فردوسیپور هم قبول دارد اطلاعات فنی من از او بالاتر است.
اگر الان به شما کار مربیگری پیشنهاد شود، قبول میکنید؟
الان دیگر نه. با این هزینهها نمیتوانم وقت بگذارم و کار مجانی بکنم. بله، اگر بگویند بیا این تیم لیگبرتری یا لیگ یکی یا محلات را بگیر و ۱۰۰ میلیون هم دستمزد داشته باش، قبول میکنم اما مساله این است که در کشور ما فقط در لیگبرتر و لیگ یک پول خوب به مربی میدهند که آنجا که هم عدهای مشغولند و ۸۰ نفر هم داخل نوبتاند!
ظرف ۴ دقیقه، استخدام صداوسیما شدم!
بیوگرافی علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) گزارشگر فوتبال+عکس
شما کارتان را چطور در تلویزیون آغاز کردید؟
شاید باورتان نشود، اما من در همان تست اول و با چهار دقیقه گزارش استخدام شدم. تازه سه ماهی بود که شبکه سوم افتتاح شده بود. من پیش آقای صالحنیا در شبکه دوم رفتم و گفتم میخواهم وارد این کار شوم. ایشان گفتند اینجا من و کوتی و کوثری هستیم و بیش از این به گزارشگر نیاز نداریم، اما میتوانی به شبکه سوم بروی که قرار است پخش همه مسابقات ورزشی آنجا متمرکز شود. من هم به این پیشنهاد عمل کردم و رفتم آنجا خدمت حاج آقا امیر حسینی که رییس گروه ورزش بودند.
و ایشان از شما تست گرفتند؟
بله، یک نوار دادند و گفتند برو بالا، روی چند دقیقه اولش حرف بزن و بیاور پایین.
کدام بازی بود؟
مسابقه منچستریونایتد و لیورپول. من هم همین کار را کردم و نوار را پس آوردم خدمتشان. ایشان هم گفتند تو دوشنبه برو ورزشگاه آزادی پیش آقای کوتی و بازی پرسپولیس و آرارات را کنار ایشان گزارش کن. به همین راحتی من شدم گزارشگر صداوسیما!
پروسه سریعی بوده، اما چطور به همین راحتی راهتان دادند کنار زمین؟
اتفاقا سوال خوبی پرسیدید. همین الان که من ۱۷ سال است دارم کار میکنم، بعضی مواقع پیش میآید که یک نفر به خاطر آنکه نمیشناسد یا میخواهد تظاهر به نشناختن من کند، میپرسد شما؟ کجا؟ کارتتان؟ و… اما آن روز ما گفتیم از طرف شبکه سه معرفی شدهایم، آقایان هم از آقای کوتی پرسیدند و مرا راه دادند.
حالا طرفدار کدام تیم هستید؟ همان تیمی که نخستینبار بازیاش را گزارش کردید؟
اجازه بدهید نگویم، اما من شدیدا طرفدار یکی از دو تیم محبوب پایتخت بوده و هستم.
راستی مزدک هم این روزها متهم شده است به پرسپولیسی بودن و بعد از داربی کلی جنجال علیهاش ایجاد شد.
اتفاقا همان روزها من مزدک را دیدم و پرسیدم «چی گفتی که اینقدر شر شده؟» گفت: «به قرآن هیچی!»
حالا واقعا پرسپولیسی است؟
فکر نمیکنم!
تازگیها این زمزمه در محافل ورزشی اوج گرفته که برخی از میکروفونها در صداوسیما خرید و فروش میشوند. به عنوان یک گزارشگر قدیمی در این مورد چه نظری دارید؟
بعید میدانم اینطور باشد. ببینید ۹۰ دقیقه حرف زدن کار آسانی است. گزارشگر اگر در هر دقیقه ۱۵ تا جمله بگوید، در ۹۰ دقیقه باید بیشتر از هزار جمله به زبان بیاورد و تازه مواظب باشد به کسی برنخورد. خب این وسط ممکن است یک یا دو جمله حاشیهدار هم از دهانش خارج شود. واقعا منصفانه نیست که چنین جوی درست شود.
بسیاری از گزارشگران مشهور و خیلیها که همزمان با شما وارد صداوسیما شدند، سراغ کار تولیدی هم رفتند و برنامههایی مثل نود، رخصت و لیگ یک را راه انداختند. شما چرا به این سمت نرفتید؟
اینها را باید شبکه از آدم بخواهد. من تابع مدیران بالادستی هستم و هر کاری از من بخواهند و قدرتش را داشته باشم، انجام میدهم اما در این زمینه چیزی از من نخواستهاند. این برنامهها را هم که نام بردید، همهشان سفارش شبکه به دوستانی مثل عادل، مزدک و پیمان یوسفی بوده است.
حتی نود در نود آقای خیابانی؟
بله خب، ایشان از طرف مدیر شبکه جامجم حکم گرفتند و رییس گروه ورزش این کانال شدند. بعد تقاضا دادند و گفتند این برنامه لازم است که از بالا تایید شد و حکمش را گرفتند.
گفته میشود رقم پرداختی به شما برای هر گزارش خیلی کم است، همینطور است؟
بله، آنقدر کم که اجازه بدهید رقمش را نگویم، ولی ما این کار را به خاطر عشقمان انجام میدهیم، نه پولش.
بیوگرافی علیرضا علیفر (سرهنگ علیفر ) گزارشگر فوتبال+عکس
آیا در شبکه برای شما تعیین تکلیف میشود که چطور گزارش کنید؟
نه به آن معنا. نظارت هست، اما مثلا بیشتر روی اینکه لغات فارسی استفاده کنیم یا کلمهای را اشتباه نگوییم، اما اینطور که بگویند چطوری گزارش کنیم، نه. اگر هم از لحاظ اطلاعاتی یا محتوایی اشتباه داشته باشیم، تذکر میدهند.
تشویق و تنبیه در کارتان وجود دارد؟
تشویق نه به آن صورت، ولی تنبیه هست. مثل اینکه بعد از یک گزارش ضعیف، چند هفته به شما گزارش ندهند که این خودش با توجه به اینکه حقوق ثابت در کار نیست، تنبیه مالی هم به شمار میرود.
گزارشهای چه کسی شوق ورود به این کار را در شما ایجاد کرد؟
تا حدود زیادی آقای عطاءا… بهمنش.
۵ گزارشگر همسطحداریم بقیه کارآموزند!
به نظر شما بهترین گزارشگر فوتبال حال حاضر ایران کیست؟
به نظر من «بهترین» خیلیجاها مصداق ندارد، چون باید بگردیم دنبال گزینه بدون عیب که وجود ندارد. با این حال اگر بخواهم به این سوال جواب بدهم، میگویم ما پنج گزارشگر همسطح داریم که خوبهای این حوزهاند. بنده، آقای خیابانی و عادل فردوسیپور که به فاصله کوتاهی استخدام شدیم، در کنار آقایان مزدک میرزایی و پیمان یوسفی، بهترین گزارشگرهای ایران هستیم. کسانی که اگر قرار باشد نظایر آنها تربیت شوند، نیاز به ۱۷ سال کار و سرمایهگذاری دیگر داریم.
بقیه چطور؟ جوانترها بهخصوص.
نمیخواهم جواب بدهم، اما اگر اصرار داری از قولم بنویس کارآموزند.
یک سوال، بدون رودربایستی؛ فکر نمیکنید بعضی نکات یا اصرارها و پیشبینیهای فنی که شما در طول گزارشهایتان دارید، به کارتان لطمه میزند؟ مثلا همین امروز در جریان گزارش بازی تیمهای امید ایران و بحرین، گفتید غلامرضا رضایی نباید راست بازی کند و باید برود نوک، در حالی که چند لحظه بعد رضایی از همانجا نفوذ کرد و پاس گل داد.
بله، گفتم اما چه دقیقهای گفتم؟ من گذاشتم ۳۰ دقیقه از گزارشم گذشت و بعد که دیدم غلامرضا بیاثر است این حرف را زدم. شما میگویید پاس گل داد؟ خب بله داد، اما من میگویم اگر نوک بازی میکرد شاید در همان تایم سه تا گل میزد. شما که نمیتوانید بگویید نمیزد.
خب اینطوری که نمیشود حدس زد و قضاوت کرد.
اما دیدگاه من این است. او باید یک خط جلوتر بازی میکرد.
یک رهگذر هم میتواند الکلاسیکو را گزارش کند!
یک سوال مهم اینکه چرا مدتهاست شما را در جریان مسابقات مهمی مثل الکلاسیکو یا داربی تهران پشتمیکروفون گزارش نمیبینیم؟
در این زمینه هم من تابع نظر مدیران شبکه هستم، اما قدرت هر کاری را دارم.
خب اینکه سیکل اداری ماجراست، اما استنباط خود شما از اینکه چنین ماموریتی به شما محول نمیشود چیست؟
اگر بخواهم به این سوال پاسخ بدهم، ممکن است کدورتهایی به وجود بیاید که مطلوب من نیست اما به یک چیزی خیلی اعتقاد دارم.
چه چیزی؟
من معتقدم بازیهایی در سطح الکلاسیکو یا داربی تهران را یک رهگذر هم میتواند گزارش کند، بدون آنکه از جذابیتشان کمک شود. هر کسی بخواهد فوتبال نگاه کند، خب الکلاسیکو را میبیند، بدون آنکه کار گزارشگر برایش مهم باشد. گزارشگر خوب و توانا کسی است که بتواند به مسابقات درجه دوم یا سطح پایینتر جذابیت ببخشد، وگرنه فینال جامجهانی را که همه میبینند.
خودتان دلتان میخواهد الان بازی بارسا و رئال را گزارش کنید؟
من بعد از ۱۷ سال کار، تجربه چهار تا جامجهانی و چهار تا جام ملتهای اروپا، مهمترین مسابقات فوتبال را گزارش کردهام و الان حسرت چیزی را نمیکشم، اما تاکید میکنم اگر از من بخواهند، به راحتی میتوانم این کار را انجام بدهم.
اگر روز روشن است، دفاع خطی هم غلط است!
و میرسیم به بحثبرانگیزترین قسمت مصاحبه؛ اینکه شما از رایجترین سیستم تدافعی دنیا یعنی دفاع خطی ایراد میگیرید، خیلی مستمر هم این کار را میکنید، آن را در گزارشهایتان هم دخیل میکنید و البته از بزرگترین مربیان دنیا برای مناظره دعوت به عمل میآورید.
بله، من دشمن سرسخت دفاع خطیام. اگر بگویید ۹۷ درصد مربیان جهان از این سیستم استفاده میکنند، جواب من این است که اگر صددرصد آنها هم این کار را بکنند، باز در اشتباهند! ببینید از ۱۰ هزار سال پیش تا ۱۰ هزار سال بعد، هر دیواری که قرار بوده ساخته شود، نیاز به «پی» داشته. بنابراین کسی نمیتواند بگوید علم پیشرفت کرده و دیوارها دیگر «پی» نمیخواهند. خط دفاع هم همینطور است و باید پوشش داشته باشد. خط دفاعی بدون پوشش، مثل دیوار بدون «پی» است و راحت فرو میریزد.
خب شما نمیتوانید به استناد اینکه دفاع مثلثی یک حسن نسبت به دفاع خطی دارد، سیستمی را که فوتبال جهان را تغییر داده زیر سوال ببرید.
چرا نمیتوانم؟ در فوتبال اصل مهم این است که کمتر گل بخورید. در واقع اول باید مواظب باشید گل نخورید و بعد اگر توانستید گل بزنید. دفاع مثلثی هم با آن نفر پوششی، به شما امنیت بیشتری میدهد که کمتر گل بخورید. در تمام طول تاریخ اسپانیا، همه آدمهای فوتبالی زحمت کشیدهاند که یک بار این تیم به فینال برسد و با یک گل قهرمان جهان شود. یک گل در فوتبال خیلی مهم است و دفاع مثلثی مقابل همین یک گلها از دروازه شما بهتر محافظت میکند.
اتفاقا به خاطر همین یک گلهاست که شیوه مدرنتر دفاع خطی با محول کردن بخش زیادی از وظایف پیستونها به مدافعان کناری، به قدرت تهاجمی مجموعه اضافه کرده تا تیم بیشتر گل بزند و بیشتر امتیاز جمع کند. در دفاع مثلثی ما سه عنصر کامل تدافعی داریم، اما اینجا تنها دو نفر را داریم و نتیجهاش این است که یک نفر بیشتر در کارهای تهاجمی دخالت میکند.
یعنی میخواهید بگویید مزیت دفاع خطی در تهاجمیتر بودن آن است؟
قطعا.
حالا شما به من بگویید در همین کشور ما تیمهایی که دفاع خطی دارند، از نظر تهاجمی چه گلی به سر هوادارانشان زدهاند؟ مگر نه این است که موفقترین و گلزنترین تیمهای این فوتبال هم همانهایی بودهاند که دفاع مثلثی داشتهاند؟
شاید، اما فراموش نکنیم تنها با یک آیتم نمیشود موفقیت تیمها را ارزیابی کرد. شاید تیمی که دفاع مثلثی داشته و خوب هم گل میزده، ابزارش بهتر وجورتر از تیمی بوده که دفاع خطی داشته و کمتر گلزده.
من فکر میکنم ۲-۵-۳ بهترین و کارآمدتریــــــن سیستم تاریخ فوتبال است که اگر درست اجرا شود، با آن شما در همه نقاط زمین بازیکن خواهید داشت. هم کمتر گل میخورید و هم بیشتر گل میزنید.
شما به ما بگویید چطور در فقدان دفاع خطی، شما میتوانید بازیکنان شگفتانگیزی مثل دنی آلوز، مایکون، کارلوس یا راموس را تربیت کنید که علاوه بر انجام وظایف دفاعی، در فاز تهاجمی هم کابوس ساختار دفاعی رقبا باشند؟ مگر نه این است که در دفاع مثلثی، مدافعان یارکوب ما باید تمام مدت منتظر این باشند که تیم توپ را از دست بدهد و وظایف دفاعیشان را انجام بدهند، در حالی که دفاع خطی این آفت را ندارد؟
حتی اگر هر سه مدافع حاضر در دفاع مثلثی صرفا هنگام در اختیار نداشتن توپ کارایی داشته باشند، باز میارزد به اینکه شما از ناحیه دروازهات تضمین داشته باشی. این اشکال دفاع خطی است که باعث میشود پرسپولیس در شرایط حمله، فقط با یک پاس بلند در دقیقه ۹۰ گل بخورد و داربی را ببازد. آقای دایی با دفاع خطی، ۴۰ میلیون نفر را گریاند، در حالی که اگر دفاع پوششی داشت، امکان نداشت یک پاس بلند باعث تکبهتک شدن مجیدی با دروازهبانش شود. من به دفاعی که با یک پاس، هر چهار نفر حاضر در آن از جریان بازی خارج میشوند، هرگز تکیه نمیکنم. در مورد توان تهاجمی مدافعان کناری هم شما دنی آلوز را یک خط ببر جلوتر، تازه قابلیتهای هجومیاش بیشتر هم میشود.
خب در عوض اینطوری باید جای یک نفر را با دو نفر پر کرد، آن هم در فوتبال امروز که در آن یک نفر هم خیلی مهم است. بگذریم. چطور حتی استفاده همه مربیان جهان از این سیستم شما را مجاب نمیکند که دارید اشتباه میکنید؟ ببخشید، اما این بحث مثل آن میماند که شما در اتوبان یکطرفه مشغول خلاف رفتن باشید و بعد بگویید چرا همه دارند خلاف میکنند! آن هم وقتی یکی مثل فرگوسن یا مورینیو را ببینید که دارد خلاف جهت شما حرکت میکند!
من خلاف نمیروم، مطابق اصول خودم میروم. مورینیو استفاده میکند، خب بکند، اما آدمهای خط دفاعی او هم آدمهای فضایی نیستند. من حرفم این است که دو نفر آدم نمیتوانند ۶۰ متر طول زمین (منهای ۱۵ متر بقیه که در اختیار مدافعان کناری است) را پوشش بدهند و به آن عمق بدهند. الان اگر به مورینیو هم بگویید علیفر اینطوری میگوید، نمیتواند جواب بدهد علیفر اشتباه میگوید. من از اصول دفاعی میگویم!
به هر حال الان سالهاست که استفاده از دفاع خطی تبدیل به سیستم مادر در بسیاری از تیمهای سطح اول فوتبال دنیا شده است. یعنی الان شما میگویید آنها باید رویهشان را عوض کنند؟
ببینید، مساله اساسی این است که در اروپا روی این موضوع بحث نمیشود، یعنی آنها جوری مساله را پذیرفتهاند که اصلا دیگر جای اما و اگری باقی نیست و اکثر تیمهای ملی و باشگاهی، کارشان را بر همین اساس پیریزی میکنند. با این حال حرف من این است که ما دلمان باید برای فوتبال خودمان بسوزد، نه؟ پس بیاییم شکل اصولی دفاع کردن و استفاده از مدافع پوششی را به این فوتبال برگردانیم.
یعنی شما دوباره نسخه دفاع مثلثی را برای کل فوتبال ایران تجویز میکنید؟ آیا این یک عقبگرد به حساب نمیآید؟
نه، به هیچوجه! بگذارید ما با استفاده از دفاع کارآمد مثلثی از این وضعیت که تیم ششم آسیا هستیم نجات پیدا کنیم و به جایگاه اصلیمان برگردیم. در آن صورت وقتی ژاپن را بردیم، ژاپنیها غلط میکنند بگویند چرا ۲-۵-۳ منسوخ بازی میکنی. ما جواب میدهیم به شما چه؟ ما شما را بردیم و همین مهم است!
خب حالا به فرض که همه به ۲-۵-۳ برگشتند. در این صورت آیا فوتبال ما دچار انزوای تاکتیکی نخواهد شد؟ مثلا ما مثل گذشته مجبور نخواهیم شد مدافعان یارکوبی مثل هاشمینسب یا رهبریفرد تربیت کنیم که بیرون از این ساختار و در سیستمهای جدیدتر کاراییشان به شدت افت میکند؟ همین حالا ما بازیکنی مثل خسرو حیدری را در سیستمهای قدیمی آموزش دادهایم که اتفاقا بازیکن خوبی است، اما وقتی وارد سیستمهای مدرن میشود، به عنوان دفاع یا هافبک راست آن درخشش لازم را ندارد و نمیتواند مثل پیستون راست بدرخشد.
نه، نباید دچار انزوای تاکتیکی بشویم. همهچیز به تربیت اصولی بازیکن مربوط است. الان دیگر بازیکن تکپسته به درد نمیخورد و همه جای دنیا دارند میروند به سمت بازیکنان چندپسته. ما چرا باید بازیکنی تربیت کنیم که فقط دفاع جلوزن باشد؟
به خاطر نقد دفاع خطی مواخذه شدم، اما ادامه میدهم!
آیا تا به حال شده به خاطر این اصرارتان روی نقد دفاع خطی، دچار دردسر شوید؟
گاهی مواخذه هم شدهام. بندهخدا تهیهکننده میآید میگوید علیفر ما اینقدر خودمان دردسر داریم، حالا تو یک چیزی هم درباره دفاع خطی گفتی، این از فردا میشود قوز بالا قوز! حالا من بیشتر خودم را کنترل میکنم، اما اگر فرصتش پیدا شود، نهیب میزنم. به خدا من دلم برای ناآگاهی مربیان میسوزد. همین اواخر داشتم بازی چلسی را گزارش میکردم که توپ از دفاع رد شد و رفت. من هم گفتم: «مدافعان دفاع خطی ببینند که حتی زوج تری و ایوانوویچ هم با یک پاس از بازی خارج میشوند!»
حالا به همین رویهتان ادامه میدهید؟
صددرصد. حرفهای من راجع به دفاع خطی درسته، درسته، درسته! بنابراین تا آخر به گوشزد کردن این نکته ادامه خواهم داد.
و اینکه گفته بودید حاضرید با مورینیو و فرگوسن مناظره کنید؟
میدانم که این مساله دور از دسترس است، اما از همین الان اعلام میکنم حاضرم با بهترین کارشناسان فوتبال و با هر کس که در این زمینه ادعایی دارد، روی آنتن مناظره کنم!