زمان : 12 Bahman 1394 - 23:45
شناسه : 118080
بازدید : 6231
خشت اول چون نهد معمار كج ... خشت اول چون نهد معمار كج ... سرهنگ "ایرج كاكاوند"

یزدفردا"دنیای اطلاعات و ارتباطات امروز این امكان را به ما می دهد تا مطالعات گسترده ای در زمینه مسائل مختلف داشته باشیم.

ما می توانیم خیلی چیزها را از دریچه قاب یك نمایشگر ببینیم ، بخوانیم و حتی بشنویم و این ظرفیت نیز وجود دارد كه در اتاق های گفتگو ،ملاقات های مجازی هم داشته باشیم.

 اما به نظر می رسد این شبكه های اطلاعاتی كه حد و مرز هم نمی شناسند آدم های امروزی را به خصوص درمورد مسائل مختلف زندگی فردی و اجتماعی ،تنبل و كمی هم تن پرور بار آورده است.

 ما هراطلاعاتی نیاز داشته باشیم در اختیار می گیریم وطوطی وار آنها را مرور می كنیم. ای كاش به چشم می دیدم ومطالب با تمرین و ممارست در فكرمان نیز حك می شدند ، اگر این گونه می شد هنگام تصمیم گیری مشكلی نداشتیم. چشم بسته به راهی نمی رفتیم كه آخرش تركستان باشد و ... .

امروزه رسانه ها هم منابع قوی و پرمغزی از اطلاعات و دانستنی های گوناگون هستند و دسترسی ما به این حوزه نیز راحت است ولی ... .

 مشكلات ، اختلافات و معادلات مجهول زیادی سر راه زندگی مان قفرار دارد و هرروز دادگاه های خانواده مملو از افرادیی است كه با چشم های گریان دادخواست طلاق به دست دارند و این طرف و آن طرف می روند. آنها قربانی غرور، نآاگاهی ، ندانم كاری و خود برتربینی می شوند.

مانند زن جوانی كه بازیگر نقش منفی زندگی شده است. او سه سال قبل خواستگار یداشت كه همكلاسی بودند. اما خانواده اش مجبورش كردند با پسر عموی پولدارش ازدواج كند.

تن به ازدواجی ناخواسته دادو پا به خانه مردی گذاشت که بویی از معرفت وانسانیت نبرده بود .

پسر عموی پولدار فقط دنبال عیاشی و خوشگذرانی بود . اولین باری كه با اعتراض همسرش روبرو شد بادی به غبغبه انداخت و گفت: می دانی چند تا دختر درست و حسابی برای ازدواج بامن صف کشیده بودندو اگر الان هم لب تر کنم نوکرم هستند وحاضرند یک عمر کلفتی ام را بکنند.

عروس جوان از سرناآگاهی های خانواده محكوم به زندگی با مردی مغرور و خودخواه شده بود. روزها و شب های سختی را سپری کرد،ولی راست می گویندخشت اول چون نهد معمار كج ... .

دو سال بعد، شوهرش در حال مستی تصادف كرد و جان خودش را از دست داد.

او ماند و نوزادی دو ماهه. یک سال دیگر هم گذشت ،باخودش درگیر بود و پدر و مادرش را مقصر می دانست. تا این كه سروكله خواستگار قبلی اش پیدا شد.

تازه فهمید او نیز از همسرش طلاق گرفته ، بدون آن كه بداند علت طلاق چه بوده دوباره پای سفر عقد نشست ،ولی به مراد دلش نرسید.

 خیلی دیر متوجه شد این بار از سر ناآگاهی خودش چه حماقتی كرده و با مردی همسفر زندگی شده كه یك بیمار روانی است و افسردگی بغرنجی دارد.

نگران بودو از آّرویش می ترسید. به پیشنهاد یكی از دوستان به مغازه عطاری رفت تابرایش داروهای گیاهی آرام بخش تهیه كند.

داخل مغازه چشمش به برگه ای افتاد که در مورد داروهای گیاهی آرام بخش و تقویت کننده های قوای جنسی تبلیغات کرده بود.

 صاحب فروشگاه می گفت كسانی كه دچار افسردگی هستند از نظر قوای بدنی نیز ضعیف می شوند و ... .

باز هم تصمیمی عجولانه و اعتماد به تبلیغاتی واهی كار دستش داد. داروها را گرفت و به خانه رفت. امامصرف داروهای محرك ،نتیجه عكس دادو ... .

بنا بر نظر پزشکان استفاده بیش از حداین داروها که دست ساز و غیر مجاز هستندباعث شده از نظر هورمونی شوهرم دچار مشکل جدی بشود.

اگر هركس در زندگی خود كمی تعقل و تدبر كند و از شور و مشورت با افراد آگاه ، معتمد و متخصص استفاده كند این همه آسیب به وجود نمی آید .

بروز این مشكلات در دنیای اطلاعات و ارتباطات نوبری است كه هرروز كام بسیاری از همشهریان و دوستان وآشنایان مان را تلخ می كند و همچنان قربانی می گیرد.

نكته قابل تاسف این كه بسیاری از مهارت های زندگی و باید و نبایدهای اخلاقی ، فردی ، اجتماعی و فرهنگی در آموزه های دینی و سبك زندگی اسلامی كه برگرفته از مفاهیم آموزشی قرآنی و شیوه و روش ائمه اطهار(ع) است را در اختیار داریم و باز هم غفلت می كنیم.