آیا تکلیف این است ؟
چندی پیش فرمانده سابق نیروی انتظامی آقای احمدی مقدم بنا بر تکلیف خود ویا احساس مسئولیتی که نمود ویا... دست به انتقاد یا افشاگری و روشنگری در موارد متعددی زد وبه خصوص در مورد برافروختن وبرافروخته شدن فتنه وفتنه انگیزی مطالب چندی را بیان نمود...بدین طریق بسیاری را نواخت وآنها را به عکس العمل واداشت تا جایی که آنها سخنان وی را نه انتفاد که انتقام ونه افشاگری وروشنگری بلکه پرده دری ودروغ وتهمت پراکنی خواندند وهرکدام در پی نقد وپاسخ به آن برآمدند .
نگاهی داریم به قسمت هایی از گفته های هریک :
*آقای احمدی مقدم:« ... پیش از انتخابات جلساتی در دفتر آقای هاشمی تشکیل میشد که بخش راهبردی در آنجا بود. این جلسات با حضور خاتمی، هاشمی، میرحسین، ناطق و سیدحسن خمینی تشکیل میشد و برنامهریزیها در آنجا بود.»
« تا روز ۳۰ خرداد اتاق جلسات هاشمی، ناطق، سیدحسن خمینی و خاتمی برقرار بود. حالا بعدا هم موسوی را ملحق کرده بودند. معلوم است آنجا در سطح کلان فکر و تصمیمگیری میکردند.»
**دفتر آقای هاشمی رفسنجانی:« درخصوص ادعا و دروغ آشکار برگزاری جلسات منظم! با حضور آقایان سیدمحمد خاتمی، مهندس میرحسین موسوی، حاج سیدحسنآقا خمینی و علیاکبر ناطقنوری در دفتر آیتالله هاشمیرفسنجانی باید گفت آقایان خاتمی، موسوی و سیدحسن خمینی، یکبار و آن هم پس از انتخابات سال ٨٨ به دیدار آیتالله هاشمیرفسنجانی آمده بودند که در آن جلسه توصیه اکید رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به آنان حرکت در مسیر قانون بود و شاید آنچه از آقای ناطق نوری و جلسات ایشان با آیتالله هاشمیرفسنجانی گفتهاند، مربوط به روزهای جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام است...»
*آقای احمد مقدم:« اینها سه تشکل داشتند؛ یک تشکل مهدی هاشمی که برای تخریب بود...»
**دفتر آقای هاشمی رفسنجانی:« آقای احمدیمقدم در بخش دیگری از مصاحبه خویش به دروغهای دیگری درباره آقای مهدی هاشمی و حمایت از اراذل و اوباش اشاره کرد که به کرات در برخی خبرگزاریها و روزنامههای مدعی اخلاق منتشر شد و تنها سند آنان اعترافات برخی زندانیان بود که اگر چه مقام معظم رهبری بهکرات فرمودند که اعترافات دستگیرشدگان درباره دیگران هیچ وجاهت قانونیای ندارد، اما گویا این جماعت که در این مقطع آقای احمدیمقدم سخنگوی آنان شده است، به هیچ یک از سخنان شرعی، فقهی، اخلاقی، اسلامی و انسانی دلسوزان واقعی نظام توجه نمیکنند و آنچه برایشان مهم است، انتخابات پیشرو است که از همین الان از بیم اقبال مردم به آیتالله هاشمیرفسنجانی، تمام رشتههای خود را پنبه میبینند و به همین خاطر متوسل به هر کار غیراخلاقی و حرفهای دروغ میشوند.»
*آقای احمدی مقدم:« آقای موسوی باید تحلیل شود... موسوی گرایشات سوسیالیستی داشت ولی اول انقلاب معلوم نیست ناگهان چگونه وارد حزب جمهوری اسلامی شد؟! موسوی هیچوقت عنصر انقلابی نبود. مشخص نیست یک دفعه چطور وزیر امور خارجه و بعد نخستوزیر شد؟! باید پاسخ این پرسش ها را پیداکنیم.
**دفتر آقای هاشمی رفسنجانی:« درباره آمدن آقای مهندس موسوی به صحنه انتخابات نیز شاید آقای احمدیمقدم عمدا چشمهایش را به روی واقعیتهای سیاسی آن روزها بسته ...اگر به صفحات روزنامه کیهان و چند روزنامه همسوی آنان در آن روزها نگاهی انتظامی میکرد، متوجه میشد که با تعابیر «نخستوزیر امام»، «نخست وزیر ارزانی»، «نخست وزیر دفاع مقدس» و… چه تلاشهایی میشد که آقای مهندس موسوی به جای آقای خاتمی بیاید و کار به جایی رسیده بود که حتی یکبار رهبر معظم انقلاب به آقای هاشمیرفسنجانی فرمودند که عدهای از شما گله دارند که آقای خاتمی را تشویق میکنید که بیایند، برای این که آقای مهندس موسوی نیاید؛ البته با توضیحات آقای هاشمی، رهبری معظم توجه فرمودند که اینها دروغ میگویند.. امیدواریم سایر گزارشها و اطلاعات فرمانده سابق نیروی انتظامی کشور نیز با این حال و روز نباشد و آن چه را که آقای احمدیمقدم از جلسات سیاسی و مسائل دیگر گفتهاند، صرفا با اهداف سیاسی و انتخاباتی باشد، وگرنه بسیار جای تأسف است که فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، مهمترین تصمیمات انتظامی خویش را بر اساس گزارشهای دروغ گرفته است.»
*آقای احمد مقدم:« اینها سه تشکل داشتند؛ یک تشکل مهدی هاشمی که برای تخریب بود که آن را با حمزه کرمی در دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد راه انداخته بودند؛ اراذل و اوباش، تخریبها و لشکرکشیها را ساماندهی میکردند.»
**حمزه کرمی از فعالان سياسي و رسانهای:« آنچه از آموزههای دینی و انقلابی آموختهایم این است که مسوولان به ویژه مسولان انتظامی باید پیشگامان حریم اخلاق و قانون و مروت و فتوت باشند و حیثیت معنوی و حقوق شهروندی افراد بوسیله آنها تضمین و تامین شود نه اینکه برای مطرح کردن خود در رسانهها نمک به زخمهای فردی مظلوم و آسیبدیده که سالها در زندان و ۸ ماه در انفرادی و…. تحت بدترین شرایط سپری نموده بپاشند که این از جوانمردی و فتوت، مروت و…. به دور است.
اینجانب در مورخ ۲۷/۳/۸۸ یعنی چهار روز پس از انتخابات ۸۸ دستگیر و به مدت ۳۸ ماه بطور پیوسته در زندان اوین زندانی بودهام.آقای احمدی مقدم اظهارات کذبی در مورد سازمان دهی معترضین به نتیجه انتخابات توسط اینجانب داشته اند که بدلیل عدم حضور بنده درخارج از زندان کذب محض میباشد و مصداق نشر اکاذیب است.»
آقای احمدیمقدم :«مدیریت تجمعات سال ٨٨ دست گروهی از بچههای مجاهدین انقلاب مانند تاجزاده و بهزاد نبوی بود که بیرون زندان بودند...»
آقای تاج زاده: با توجه به اینکه اینجانب و دوستانم روز ٢٣ خرداد (فردای انتخابات) دستگیر شدیم و من تا اسفند همان سال به مرخصی نیامدم، پس نمیتوانستم در هیچ اجتماع اعتراضی حتی در راهپیمایی ٢٥ خرداد شرکت کنم؛ چه رسد به آنکه مدیریتشان نمایم... علت این دروغ آشکار را نمیدانم ولی امیدوارم گوینده برای فرار از پاسخگویی درباره ی عملکرد خود و نیز انحراف اذهان، آن را مطرح نکرده و بیان این مطالب صرفا از فراموشکاری وی ناشی شده باشد».
اگر از صحت وسقم مطالب مطرح شده از سوی طرفین بگذریم،باید به این نگته پرداخت که واقعا"آقای فرمانده محترم چه نیازی دیده که او هم می خواهد نقشی بر روشن نگه داشتن اختلافات در کشور داشته باشدوهیزمی بر آن بیفزاید، آتتشی که حداقل بعد از انتخابات سال88کشور را در بر گرفته وهر از گاهی عده ای بر آن می دمند تا مبادا این آتش فرو نشیند وبه گلستان مبدل گردد؛ آخر مگر برطرف شدن کدورت ها ودشمنی ها چه ضرری برای کسی دارد که عده ای دائم بر شدت آن می افزایندوتا کسی حرفی می زند ویا اقدامی در جهت رفع آنها بر میدارد آن را برنمی تابند...
مسلما"وقتی دعوایی سرگرفت وجبهه گیری هایی پیش آمد،عده ای به حق یا ناحق حرفها ورفتارهایی خواهند داشت که درحالت عادی از آنها سرنمی زند؛اما بعد از فرونشستن هیجانات وجر وبحث ها ودرگیری ها و حتی بگیر وببندها می طلبد که در فضایی منطقی ،تصمیمی عاقلانه گرفت وتا سرحد امکان به دنبال رفع تنش ها بود. ازیک طرف با توضیح وتوجیه به دنبال اقناع افکار عمومی بود واز طرفی سیاست رأفت ورحمت اسلامی وعفو را در پیش گرفت ویا در نهایت لا اقل به قانون روی آورد وبا اقدام براساس موازین شرعی وقانونی به گونه ای عمل کرد که بر آن نتوان خدشه ای وارد کرد وایرادی گرفت... که البته از همه کارگشاتر گفته رئیس جمهور محترم است که گفت در داخل نیز باید سیاست برجام را درپیش گرفت که در سایه آن همه برنده اند وامور به فرجام نیک ختم خواهد شد ...در پایان نیز چون آغاز می گوییم:«آیا تکلیف(جز)این است؟»
منابع:روزنامه شرق (22/10/94) سایت آفتاب و...
باتشکر محسن امید وار /م ح ت