زمان : 20 Tir 1387 - 17:32
شناسه : 11707
بازدید : 9039
دموكراسي الكترونيكي؛ قابليتهاي IT در بازگشت به دموكراسي مستقيم دموكراسي الكترونيكي؛ قابليتهاي IT در بازگشت به دموكراسي مستقيم
دموكراسي الكترونيكي؛ قابليتهاي IT در بازگشت به دموكراسي مستقيم
رضا ملاحسینی اردکانی
مقاله برگزیده  نخستين كنفرانس مديريت و راهبري فناوري اطلاعات و ارتباطات ايران
 
چكيده- امروزه دموكراسي به عنوان يكي از رايج ترين سيستم هاي حكومتي مورد پذيرش اغلب حكومت ها در كشورهاي مختلف جهان قرار گرفته است. آن نوع از دموكراسي كه امروزه در كشورهاي مختلف مورد استفاده قرار مي گيرد، دموكراسي غيرمستقيم مبتني بر نمايندگي است؛ ولي از آنجا كه نمايانگر دخالت مستقيم مردم در سرنوشت خود به صورت كامل نيست، مورد انتقادات فراواني قرار گرفته است. بسياري بر اين عقيده اند كه به دليل دخالت كمتر مردم در امورات خود در چارچوب دموكراسي نمايندگي، در آينده اين نوع از دموكراسي ديگر قابل پذيرش نبوده و با گسترش فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي اين امكان براي همه مردم فراهم خواهد آمد تا خود بصورت مستقيم در امورات خود دخالت نموده و شاهد بازگشتي مجدد به دوران دموكراسي مستقيم باشيم. این مقاله به روش کتابخانه ای  سعی در بيان زوال دموکرا سی نمايندگي و ارائه قابليتهاي فناوري اطلاعات در احياء دموكراسي مستقيم دارد.
كليد واژه: دموكراسي، دموكراسي الكترونيكي، فناوري اطلاعات
 


<!--[if !supportLists]-->1-     <!--[endif]-->مقدمه
با گسترده تر شدن قلمرو حكومتها و افزايش تعداد جمعيت در جوامع مختلف و عوامل مختلف ديگر، براي حفظ ارزشهاي دموكراتيك و قابل اجرا نگه داشتن دموكراسي، متفكران سياسي طرح دموكراسي غير مستقيم يا نمايندگي را مطرح كردند؛ كه طي آن ديگر نه خود مردم كه نمايندگان منتخب آنان به تصميم گيري و اجرا و نظارت آن مي پردازند. امروزه و با توجه به تغييرات فراوان جوامع و پيشرفتهاي فوق العاده تكنولوژي ها، عده بسياري بر اين باورند كه مي توان با استفاده از ظرفيتهاي موجود فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي بار ديگر به دوران دموكراسي مستقيم بازگشت. اين مقاله سعي بر آن دارد تا به بررسي اين موضوع بپردازد.
2- دموكراسي
مردم سالاری گونه ویژه ای از روشهای حکومت است که بحث فلسفی آن و دیگر اشکال حکومت، در علوم سیاسی مطرح است و بحث ساختاری آن به جغرافیای سیاسی مربوط می شود . دموکراسی از آن روی در مباحث جغرافیای سیاسی می گنجد که به اصل جدایی ناپذیری سه عنصر تشکیل دهنده کشور، یعنی ملت، حکومت و سرزمین مربوط می شود. اصل جدایی ناپذیری مثلث ملت، حکومت و سرزمین ناشی از رابطه ای است که اراده ملت را به حکومت منتقل می سازد برای برای اداره سرزمین و این مکانیزم، حکومت مردم سالارانه را واقعیت می بخشد[1]. امروزه تقريبا انواع رژيمهاي سياسي خود را دموكراسي مي نامند. به نظر مي رسد دموكراسي در حول و حوش زندگي سياسي نوين، فضايي از مشروعيت ايجاد مي كند؛ فرامين، قوانين، سياستها و تصميمات در صورت دموكراتيك بودن، منصفانه و مناسب قلمداد مي شوند[2]. دموكراسي از زمانهايي كه به ياد نمي آيد در جامعه بشري رواج يافته است. اصل دموكراتيك در اين معني كه بايد به حال برخي نيازهاي اساسي جامعه سودمند باشد، برخي كمال مطلوبهاي عمومي را محترم بشمارد، با معيارهاي معين عمومي هماهنگ و بر ميزاني از خير عمومي مبتني باشد، بر كنترل اجتماعي اثر گذاشته است. دموكراسي در مفهوم مشاركت فعال در اداره كارهاي عمومي هميشه بوده، اما كمابيش در عرصه هاي حكومت محلي و وظيفي محدود مانده است[3].
نظریه دموکراسی به معنای کامل کلمه، باید به چگونگی دموکراتیک کردن جامعه بپردازد. هیچ تعریف یگانه ای از دموکراسی نیست که کاملا رضایت بخش باشد. تعریف کلی ممکن است به این صورت باشد: دموکراسی آن نظام حکومتی است که در آن همه اشخاص بالغ در چارچوب مقررات از این حق برخوردارند که به نحوی برابر در وضع خط مشی و قوانین همگانی شرکت کنند[4]. دموكراسي شيوه زيست است و هنگامي پتانسيل آن كاملا آزاد خواهد شد كه انسانهاي آزاد و دموكرات منش وجود داشته باشند. دموكراسي خود هم محصول چنين انسانهايي است و هم عاملي براي تقويت انسانهاي آزاد و دموكرات منش است. ناكامي بسياري از كشورهاي نودموكراتيك عمدتا به اين مسئله برمي گردد كه آنها تصور مي كنند با ايجاد چند نهاد حزبي و پارلماني قادر به تاسيس دموكراسي هستند و از تعميق آن در سطوح پائيني و فردي غفلت ورزيده اند[5]. تعریف اصلی دموکراسی عبارت است از «حاکمیت مردم». اما این تعریف ظاهرا سرراست مسائل قابل توجهی از نظریه و عمل سیاسی را پنهان می کند زیرا نه معنای مردم روشن است و نه معنای حاکمیت[6]. درباره آنچه «حكومت به وسيله مردم» قلمداد مي شود، در قالب دريافتها و مباحث گوناگون، داستانسرايي مي شود. يكي از صاحبنظران ، دامنه مواضع گوناگون ممكن در اين زمينه را به شرح زير خلاصه كرده است :
- همه بايد حكومت كنند؛ به اين مفهوم كه همه بايد در قانونگذاري ، تصميم گيري درباره خط مشي كلي، به كار بستن قوانين و اداره امور حكومت دخالت داشته باشند.
- همه بايد شخصا در تصميم گيري هاي مهم، يعني تصميم گيري درباره قوانين عمومي و مسائل مربوط به خط مشي كلي دخيل باشند.
- حكومتگران بايد در مقابل حكومت شوندگان پاسخگو باشند؛ به عبارت ديگر آنها بايد اعمال خود را براي حكومت شوندگان توجيه كنند و حكومت شوندگان بتوانند آنها را كنار بگذارند.
- حكومتگران بايد در مقابل نمايندگان حكومت شوندگان پاسخگو باشند.
- حكومتگران بايد توسط حكومت شوندگان انتخاب شوند.
- حكومتگران بايد توسط نمايندگان حكومت شوندگان انتخاب شوند.
- حكومتگران بايد به نفع حكومت شوندگان عمل كنند[7].
2-1-  دو نوع دموكراسي
به صورت خلاصه مي توان گفت تكامل دموكراسي تاريخي طولاني و جدال برانگيز دارد. مدلهاي مختلف دموكراسي را مي توان به لحاظ منطقي به دو دسته كلي تقسيم كرد: دموكراسي مستقيم يا مشاركتي (نوعي نظام تصميم گيري درباره مسائل عمومي كه در آن شهروندان مستقيما دخيل هستند) و دموكراسي ليبرال يا پارلماني (نوعي نظام حكومتي شامل مسولان منتخب كه در چارچوب حكومت قانون نمايندگي منافع و يا ديدگاههاي شهروندان را بر عهده دارند)[8]. دموكراسي به معني حكومت مردم، در مقابل دموكراسي به معني حكومت نمايندگان مردم، دموكراسي مستقيم يا نيرومند خوانده شده است. به اعتقاد برخي از نويسندگان، دموكراسي مستقيم نه يكي از انواع دموكراسي كه جوهر دموكراسي محسوب مي گردد كه انواع ديگر انحرافي از آن به شمار مي روند[9]. به نظر آنها دموکراسی مشارکتی مداخله گسترده و فعال شهروند در فرایند حکومت بر خود بر خود را ایجاب می کند؛ معنای آن تنها «حکومت برای مردم» نیست،«حکومت مردم و توسط مردم» نیز هست. از این دیدگاه، دموکراسی مشارکتی یا مستقیم، نفس دموکراسی است که به درستی درک شده باشد. در مقابل آن دموکراسی مشارکتی را دموکراسی مستقیم، ناب، یا قوی نیز نامیده اند. منظور از دموکراسی مشارکتی شکلی از دموکراسی است که در آن مردم، بلاواسطه و به طریق مشارکتی، در تمامی ایام، و در مورد تمامی مسائلی که بر زندگی جمعی آنها اثر دارد، حقیقتا بر خود حکومت می کنند[10]. اهمیت نمونه آتنی دموکراسی مستقیم در این است که معنای اصطلاح دموکراسی را برای مدتی بیش از دوهزار سال تعیین کرد. تا پیدایش اندیشه های مربوط به دموکراسی مبتنی بر نمایندگی تقریبا در زمان انقلاب آمریکا، اصطلاح دموکراسی به دموکراسی مستقیم مطابق الگوی آتنی دلالت داشت. از نظر بیشتر متفکرین، دموکراسی شکل ماندگاری از حکومت نبود، بلکه مفهوم حاکمیت توده ها را به ذهن القا می کرد و محدود به کشورهای کوچکی می شد. برجسته ترین نکته این است که پس از سقوط نظام آتنی، در سال 322 پیش از میلاد، هیچ نمونه دیگری از دموکراسی در تاریخ غرب وجود نداشت. برجسته ترين تغيير در نظريه و عمل دموكراسي طي انتقال از دموكراسي مستقيم، كه نهادهاي شهر آتن در دوران پريكلس مظاهر آن بودند، به آن چيزي اتفاق افتاد كه امروزه به عنوان دموكراسي مبتني بر انتخاب نمايندگان يا دموكراسي قانونمند وصف مي شود[11]. حكومت مردم به وسيله مردم به حكومت نمايندگان مردم بر مردم تبديل شده و سرانجام نيز به حكومت نمايندگان اكثريت بر مردم. اين امر يكي از اصول جا افتاده در نظام هاي سياسي غرب است[12]. ابزار نمایندگی تا حدودی به این دلیل معمول شد که امکان حفظ عقیده دموکراسی در واحدهای سیاس خاص وجود داشته باشد، واحدهایی آنقدر بزرگ که مشارکت مرتب همه شهروندان ممکن نبود، و آنقدر متنوع، ناهمگون و تجارتی که نمی توانستند فضیلت مدنی کلاسیک را در همه شهروندان حفظ کنند. پاسخگویی در برابر عموم با برگزاری انتخاباتی که قرار بود همه بتوانند در آنها شرکت کنند صیانتی شد. اما کارهای واقعی حکومت به مقامهای منتخبی محول می شد که نمايندگان امین مردم بودند و مردم حق حاکمیت خود را بر عهده آنها گذاشته بودند. هدف حکومت مبتنی بر نمایندگی تا حدی این بود که روحیه دموکراسی را در جوامع بزرگ حفظ کند، جوامعی که نهادهای دست و پاگیر دموکراسی مشارکتی دیگر در آنها قادر به عمل نبودند. اما منعکس کننده تمایل ضد دموکراتیک خاصی نیز بود، چون راه حلی در برابر افراط کاریهای حکومت مردمی عرضه می کرد[13].
3- انتقادات به دموكراسي نمايندگي
در آغاز هزاره جديد نظريه دموكراسي رايج، عمدتا دموكراسي ليبرال، با چالشهاي فراواني روبروست كه بازانديشي در نظريه دموكراسي را ضروري و حياتي كرده است. برخي از اين چالشها نظري هستند و به بنيادها و شالوده هاي دموكراسي مربوط مي شوند. از جمله بحث آزادي و برابري كه به مثابه جوهره دموكراسي در نظر گرفته مي شوند. چالشهاي ديگر عملي هستند و عمدتا به كاركردهاي آن مربوط مي شوند. براي مثال تبديل شدن دموكراسي به فرايندي براي گردش نخبگان و يا بازيهاي پنهانكارانه احزاب سياسي. علاوه بر اين بر اثر تحولات و رويدادهاي به ويژه تكنولوژيك، امكانات و فرصتهاي جديدي براي ظهور و گسترش اشكال آرماني تر دموكراسي فراهم شده است[14]. بايد گفت در نظامهای نمایندگی، حق حاکمیت مردم – پس از اینکه در سند تاسیس، به صورت یک قانون اساسی، و مجموعه ای از نهادهای موثر سیاسی تجسم یافته باشد – به نمایندگان منتخبی محول می شود که عملا کارهای حکومتی را انجام می دهند. پاسخگویی این نمایندگان به مردم از طریق انتخابات است؛ مردم حق حاکمیت خود را فقط به شکلی منفعل یا بالقوه حفظ می کنند. بنابراین دموکراسی مبتنی بر نمایندگی، شهروندان را به نقش پاسبان تنزل می دهد و دموکراسی معنی قانونی ساختن ادواری حکام نماینده از طریق انتخابات را به خود می گیرد. از نظر کسانی که به دموکراسی مشارکتی اعتقاد دارند، دموکراسی مبتنی بر نمایندگی دموکراسی ضعیف یا خفیفی است. به گفته روبرت میشلس، جامعه شناس و اقتصاددان آلمانی، آزادی، همراه با برگه رای، در درون صندوق آراء از دید پنهان می شود[15]. در دهه هاي اخير مردم احساس مي كنند كه از دولتها فاصله گرفته اند. اين نكته به وضوح در كاهش تعداد راي دهندگان و در نظرسنجي هاي عمومي مشهود است و اين واقعيت گوياي آن است كه اعتماد به دولتها به پائينترين حد خود رسيده است. امروزه بعضي از مردم، راي دادن را وظيفه خود نمي دانند و خود را از خدمات دولتي دور ديده و تاثير خود در انتخابات را ضعيف مي بينند. اين عدم اطمينان در نزد جوانان بيشتر مشاهده مي شود، چراكه آنها در دوره اي زندگي مي كنند كه اخبار مربوط به رسوايي هاي سياسي و اقتصادي هر روز بيشتر از روز پيش به گوش مي رسد؛ ضمن آنكه ضعفهاي عمومي دولتها موجب تكدر ذهن آنها نسبت به عملكردها و خدمات دولتي شده است[16].
یکی از طنزهای بزرگ تاریخ سیاسی غرب این است که، با رواج دموکراسیها، مشارکتی بودن آنها کم شده است. مردم باستان تنها تعداد کمی از افراد را شهروند می دانستند اما از آنها انتظارات زیادی داشتند، در حالیکه مردم عصر جدید به همگان حق شهروندی اعطا می کنند اما تقریبا هیچ انتظاری از آنان نداردند[17]. تافلر معتقد است كه از هم پاشيدگي همرايي عمومي مفهوم نمايندگي را از اعتبار انداخته است. يك نماينده منتخب، بدون وجود توافق بين كساني كه به او راي داده اند، واقعا نمايندگي چه كساني را بر عهده دارد؟ آن گونه كه تافلر بيان مي دارد، متلاشي شدن مكانيزم گرفتن امتياز از طريق گفتگو و مذاكره، آشفتگي تصميم گيري، فلج روز افزون نهادهاي قانونگذاري در درازمدت، و اينكه بسياري از تصميمات توسط عده قليلي از شبه نمايندگان گرفته مي شود، باعث شده است كه به تدريج اين تصميم گيريها به خود انتخاب كنندگان واگذار شود. اگر نمايندگان منتخب ما نتوانند امور ما را انجام دهند، ما مجبوريم كه خود اين كارها را به انجام رسانيم.اگر قوانيني كه آنان تدوين مي كنند از نيازهاي ما فاصله زيادي داشته باشد، يا نتوانند پاسخگوي آنها باشد، مجبوريم خود دست به تدوين قوانين بزنيم. از اينجاست كه ما به نهادهاي تازه و نيز تكنولوژيهاي تازه براي انجام اين امور احتياج داريم[18].
4- دموكراسي الكترونيكي
نسل امروز به سادگي دريافته است كه الگويي از نظام شهروندي كه اينك در  جوامع بشري رايج است، چنان سنتي است و قدمت آن به حدي است كه بايد آن را در موزه ها عرضه نمود و در كتب تاريخ از آن بحث كرد. در عصري كه به لطف پيشرفتهاي چشمگير در عرصه تكنولوژي و گسترش تكنولوژي اطلاعاتي مي توان در كسري از ثانيه مرزها را درنورديد و از وقايع گوناگون آگاه شد، ارائه خدمات اطلاعات به شهروندان اجتناب ناپذير بوده و بدين ترتيب جامعه جديدي شكل مي گيرد كه اطلاعات در آن به مثابه يك كالا در اختيار شهروندان آن قرار مي گيرد. در اين حالت، اقتصاد، سياست، فرهنگ و زندگي افراد جامعه چنان تحت تاثير اين تحولات قرار مي گيرد كه ناگزير از تغييرات بنياديني است تا بتواند جوابگوي نيازهاي آنان باشد. هيچ حكومتي، هيچ نظام سياسي و هيچ قانون اساسي و هيچ منشور يا دولتي نمي تواند جاودانه باشدو تصميمات گذشته نيز قادر نيستند تا ابد آينده را در چنگ خود داشته باشند و به هيچ وجه حكومتي كه خاص تمدني طراحي شده است نمي تواند با تمدن بعدي بطور شايسته اي مقابله كند. لذا زمان آن فرا رسيده كه گزينه هاي كاملا تازه اي را در نظر مجسم كنيم و طرح ساختمان جامعه دموكراتيك فردا را از بنياد مورد بحث قرار دهيم و آن را در معرض افكار عمومي قرار دهيم تا پس از مباحثات لازم طرح آن آماده شود[19]. گسترش ارتباطات تکنولوژيکى و پيدايش شبکه هاى گسترده ارتباطى در غرب، مباحث تازه اى را پيش کشيده است که از آن جمله مى توان به کاربست دموکراتيک اين ابزارها و شبکه هاى ارتباطى و نيز شيوه هاى جلوگيرى از انحصارى شدن اطلاعات و در نهايت، تبعيض اطلاعاتى و نظام شهروندى برخاسته از اين وضعيت جديد اشاره کرد. در ادبيات سياسي و جامعه شناسي امروزين از تعابير تازه و جديدي همانند دموكراسي الكترونيكي، تله دموكراسي و سايبر دموكراسي و قدرت سايبرنتيك صحبت مي شود. اين ابداعات مفهومي تلاشي براي بررسي تحولات اخير در تكنولوژيهاي اطلاعاتي و ارتباطي بر روند و فرايند سياست به طور كلي و دموكراسي به طور اخص هستند. اين تغييرات مفهومي بر دو پيش فرض استوار شده اند؛ نخست نهادها، بازيگران و كردارهاي سياسي جاري در دموكراسي هاي ليبرال پيشرفته در شرايط آسيب پذير و شكننده هستند و دوم اينكه رشد سريع تغييرات در حوزه هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي در اينجا به ويژه عصر اطلاعات و تكنولوژي هاي نوين، فرصت براي بازسازي و بازانديشي در نظريه دموكراسي را ايجاد مي كند[20]. براي‌ دموكراسي‌ الكتروني‌ تعريف‌ واحد و مورد توافقي‌ وجود ندارد. اين‌ اصطلاح‌، موضوعاتي‌ همچون‌ شبكه‌اي‌شدن‌ جامعه‌ و گفت‌وگوهاي‌ موضوعي‌ آنلاين‌ يا لابي‌هاي‌ مربوط به‌ نمايندگان‌ منتخب‌ از طريق‌ پست‌ الكتروني‌ را دربرمي‌گيرد. يكي‌ از تعاريف‌ راديكال‌ اين‌ اصطلاح‌ عبارت است از‌: كاربرد شبكه‌الكتروني‌ براي‌ ايجاد نوع‌ مستقيم‌تري‌ از دموكراسي‌ براي‌ اتصال‌ فرايند نمايندگي‌ و همه‌پرسي‌هاي‌ حمايتي‌ از طريق‌شبكه‌ و مناظرات‌ آنلاين‌ براي‌ تصميم‌گيري‌ درباره‌ موضوعات‌ سياسي‌ دولت‌. مفهوم دموکراسى الکترونيکى، اساسا بر شکلى جديد از رفتار دموکراتيک دلالت دارد که حاصل تکنولوژيهاى جديد اطلاعاتى است . تکنولوژى جديد، گوهر دموکراسى را تغيير  مى دهد. دموكراسي الكترونيكي را مي توان از ظرفيتهاي محيطIT در تقويت ميزان و كيفيت مشاركت عموم در حكومت دانست. در واقع اينترنت توان تقويت رابطه دوسويه بين دولت و شهروندان را دارد؛ از اين رو مي تواند بيشتر بر طبيعت دموكراسي تاثير بگذارد[21]. بر اين اساس بايد گفت شیوه جدید جهانی تولید تمدن یعنی انقلاب اطلاعاتی، بعضی از پایه های اصلی ترتیبات قانونی سنتی را تهدید کرده است[22]. هنگامی که در زمانهای گذشته، شیوه تولید ثروت تغییر یافت، ساختارهای قدیمی قدرت تاثیرهای خود را از دست دادند و ساختارهای جدید قدرت شکل گرفت و تمام عناصر جامعه از آن تاثیر پذیرفتند. با آغاز انقلاب اطلاعاتی می توان مسلم فرض نمود که جذبه و مدیریت سرمایه فکری در چند دهه بعد، تعیین خواهد کرد که کدام نهادها و کشورها باقی مانده و پیشرفت خواهند کرد و کدام نهادها و کشورها از بین رفته و پیشرفت نخواهند کرد. ادعاهاي سياسي واقعي در مورد تكنولوژي‌هاي جديد از اين باور مايه مي‌گيرند كه اين تكنولوژي‌ها امكان دسترسي به اطلاعات و شكلي بين‌المللي از تعامل را به وجود مي‌آورند كه از لحاظ سياسي خنثي نيست و ماهيتاً مردم‌سالارانه است؛ زيرا اگر مباحثات آگاهانه كه كم و بيش سدي بر آنها ايجاد نشده براي زندگي دموكراتيك حياتي است، تكنولوژي‌اي هم كه اين فرآيند را تقويت مي‌كند مي‌تواند تنها به سود نيروهاي دموكراسي جريان پيدا كند. عوامل تاثیر گذار بر جذب، گسترش و کاربرد فناوریهای عصر اطلاعات عبارتند از : عمر و سودمندی فناوری در مکان مبداء، قدرت پذیرش فرهنگی و اجتماعی یک جامعه در برابر فناوریهای نوین، میزان محدودیتهای یک جامعه، میزان و قابلیت اطمینان زیرساختهای حمایت انسانی،فنی و اقتصادی، میزان مقاومت ارزشهای سنتی جامعه و چشم اندازهای مربوط به آن، سطح آموزش در یک جامعه، میزان پیشرفت فنی کاربران و کاربران بالقوه فناوری اطلاعات در یک جامعه، میزان نگرانی پاره ای از دولتها در مورد حاکمیت و میزان نگرانی برخی از نخبگان رهبری جامعه در مورد کنترل فرایندهای تصمیم گیری و بسیاری از عوامل ناشناخته سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مربوط به هر جامعه [23]. جامعه آینده هر شکلی که بگیرد ، اطلاعات یک منبع عمده خواهد بود و کسانی که اطلاعات داشته باشند می توانند هر چه بیشتر آنچه را نیاز دارند بیابند و می توانند از آن بهره برداری کنند و این افراد موفقترین افراد خواهند بود[24]. سازمان دولتي در عصر صنعتي شكل گرفت و مبناي شكلي، محتوايي و هنجاري اش را كسب كرد. علامت مشخصه بسياري از سازمانهاي دوره مذكور، عرضه محوري است. اين گرايش در فرايند كاهش مقياس و افزايش مقياس كه از مشخصه هاي جامعه اطلاعاتي است، منسوخ شده است. درسي كه سياستمداران و مديران از اين مسئله گرفته اند اين است كه شهروندان ديگر به روابط منفعل با دولت نيازي ندارند بلكه اميدوارند نقشي كليدي در تعريف اين ارتباطات به دلخواه خود داشته باشند. اگرچه اين نياز لزوما به حذف سازمانهاي واسطه نمي انجامد اما جايگاه اين سازمانها تغيير خواهد كرد[25]. دولتها پذیرفته اند که باید هم کار ساماندهی استفاده از اطلاعات توسط شهروندان و هم استفاده توسط نهادها و در سالهای اخیر، کار تسهیل و حتی ترویج استفاده اثر بخش تر از آن را بر عهده بگیرند. در واقع دولتها می پذیرند که مسول تامین زیرساخت لازم برای دسترسی عموم و برای مبادله اطلاعات هستند[26]. همانگونه که ایمانوئل کانت در «سنجش خرد ناب» یادآور می شود، ادراک زمان و مکان به آگاهی فرد شکل می دهد. انقلاب و فن آوری اطلاعاتی ادراک ما را از زمان و مکان، هر دو تغییر داده است. از نظر تام دربی نیز دنیاهای قدیم پس از دگرگونی تجربه زمان و مکان از بیخ و بن متلاشی شده و از مصالح آنها دنیاهای تازه ای می توان ساخت. انقلاب اطلاعاتی شیوه و محتوای تولید، هر دو را تغییر داده است و از این رو دست در کار تحول در برداشتهای ما از زمان و مکان است[27]. ابزارهاي ديجيتال مي‌توانند به تقويت فردگرايي، ارزش‌هاي دموكراتيك، مشاركت بيشتر مردم در عرصه‌هاي عمومي، تقويت و بسط آزادي‌هاي اجتماعي، گسترش مصرف و ارزش‌هاي سرمايه‌دارانه، تقويت نهادهاي مدني، كاهش نابرابري‌ها و تبعيض‌هاي قومي، جنسيّتي، مذهبي و نژادي، تقويت ارزش‌هاي چندفرهنگي‌شدن، مانند بسط روحية تسامح و تساهل، گسترش گفت‌وگو و امثال اين ارزش‌ها بپردازند. اما در عين ‌حال، ابزارهاي ديجيتال مي‌توانند تا حدودي در خدمت ارزش‌ها و ساختارهاي غيردموكراتيك، اقتدارگرايانه، محافظه‌كارانه و سنّت‌گرايانه نيز قرار گيرند. نكتة مهمّ در اين زمينه آن است كه ماهيّت و ساختار فرهنگي و فنّي ابزارها و رسانه‌هاي ديجيتال به‌گونه‌اي است كه با ارزش‌هاي دستة نخست سازگاري بيشتري دارد. از اين‌رو، كاربرد اين ابزارها در ساختارهاي غيردموكراتيك، محافظه‌كارانه و سنّت‌گرايانه، اگرچه امكان‌پذير است، اما در درازمدّت اين ساختارها را دستخوش تغيير و چالش مي‌كند.
يكي از چالشهاي اساسي دوران ما اين است كه چگونه دموكراسي هاي واقعي را از دموكراسيهاي غيرواقعي تشخيص دهيم. آيا صرف وجود پارلمان ، يك نظام حزبي رقابتي و ... نشانه واقعي دموكراسي هستند[28]. فنون ارتباطی دوسویه، که در واقع اجازه می دهند که صدها میلیون شهروند یک جامعه بزرگ بدون ترک صفحه های تصویر تلویزیونی خود با هم در ارتباط باشند، خلق «تله دموکراسی» يا دموکراسی از راه دور و «اجتماع های مجازی» را ممکن کرده اند. به نظر می رسد که این شکلهای جدید به مراتب مشارکتی تر (و شاید هم عوام فریبانه تر) از الگوهای قدیمی نمایندگی باشند. در حال حاضر، آزمونهایی در مورد مباحث تله دموکراسی در حال اجرا شدن هستند؛ در این آزمونها، شهروندان در مباحثات شرکت می کنند و به چند روایت از یک لایحه رای می دهند و سپس تصمیم گیری نهایی صورت می پذیرد[29]. واقعيت اين است كه ساختن تمدني جديد بر ويرانه هاي تمدن قديمي، مستلزم خلق ساختارهاي سياسي تازه و مناسب تري است كه بايد صورت گيرد. اين پروژه پرزحمت اما لازمي است كه چشم اندازي گيج كننده دارد و بدون شك چندين دهه طول مي كشد تا كامل شود[30]. از ديدگاه سياسي،‌تحولات فناوري اطلاعات، دموكراسي هاي موجود را به چالش مي خواند و نقش قوه مقننه به علت خصوصيات منحصر به فرد فناوري اطلاعات كم رنگ مي شود. واسط جديد اطلاعاتي اين امكان را مي دهد كه افراد و گروهها، ‌آراء خود را به طور مستقيم اعلام كنند و حضور فيزيكي و عنصر زمان ، مانعي براي تصميم گيري مستقيم نيست. نقش آفرینی گسترنده تکنولوژی اطلاع رسانی، به ویژه اینترنت، می تواند نشان از آن داشته باشد که امکان مشارکت مستقیم بدون واسطه حزبی رای دهندگان در تصمیم گیریهای دولتی گسترش خواهد یافت. چنین شرایطی ممکن است این تصور را تشویق کند که گسترش و ژرف شدن استفاده از اینترنت و جنبه های پیشرفته تری از تکنولوژی اطلاع رسانی در نقش آفرینی سیاسی انسان در محیط ، شاید بتواند فرا آمدن تاریخ پس از دموکراسی را نوید دهد[31]. در دموكراسي الكترونيكي مشاركت شهروندان افزايش مي‌يابد. به كمك فن‌آوري اطلاعات و ارتباطات، سياستمداران با شهروندان مرتبط مي‌شوند. شهروندان آگاه به‌طور مستقيم با كاركنان دولت تماس مي‌گيرند و سياستمداران نيز روز به روز بيشتر بر قدرت تحليلي بوروكراسي كه به‌وسيلة فن‌آوري اطلاعاتي افزايش يافته است تكيه مي‌كنند و در اين ميان نقش واسطه‌اي كاركنان دولت، متحول‌تر و كامل‌تر مي‌شود. اِسنلن مي‌گويد در اين زمان به تئوري سياسي جديدي نياز داريم كه به اين نقش‌هاي جديد نيز توجه نمايد و آنها را دربرگيرد. واتسن و ماندي، دولت الكترونيكي را با دموكراسي الكترونيكي همراه كرده و بر دموكراسي به عنوان جزيي از عمليات روزمره تأكيد مي‌كنند. امروز جامعة مجازي در كنار جامعة واقعي وجود دارد و شبكه، محملي براي تبادل نظرهاي حرفه‌اي و اجتماعي براي بسياري از شهروندان شده كه به‌وسيلة آن مي‌توانند نظرات خود را ابراز نمايند. هنگامي كه واژه هايي مانند تجارت الكترونيكي، آموزش الكترونيك و حتي دولت الكترونيكي به خوبي در ميان مردم پذيرفته شده است، مطمئنا e-Democracy نيز به همان اندازه و يا شايد بيشتر توجه مردم را به سوي خود جلب خواهد كرد. به عقيده بسياري از كارشناسان، مشاركت مردم در امور سياسي روز به روز كمتر مي شود. تنها ابزاري كه قدرت تغيير اين وضعيت را دارد اينترنت است. امروز زمان آن فرا رسيده كه تمام مردم و حتي سياستمداران بفهمند روشهاي بسيار بهتري براي ارتباط مستقيم بوجود آمده است و هرچه زودتر بايد بستر را براي استفاده از اينترنت در راستاي تحقق اهداف جدي تر آماده كرد[32].
5- نتيجه گيري
همانگونه كه گفته شد، تلاش براي رسيدن به دموكراسي در جوامع مختلف، در هيچ زماني به اندازه دهه هاي اخير همگاني و فراگير نشده بود. بر همين اساس مي توان گفت كه امروزه جهت گيري كلي به سمت دموكراسي را در جوامع مختلف مي توان مشاهده نمود. اما آنچه اهميت دارد تناسب نوع دموكراسي با شرايط و امكانات هرجامعه و در هر عصري است. يعني بايستي توجه داشت كه روند دموكراسي يك روند ثابت و ايستا نيست بلكه روندي پويا است كه با توجه به ميزان توسعه يافتگي جوامع و دورانها و هم پا با پيشرفت انسانها، پيشرفت مي نمايد. با توجه به تغييرات اساسي كه در آينده نه چندان دور با تكيه بر پيشرفت هاي فوق العاده تكنولوژي ها و اطلاعات، جوامع انساني را دربر خواهد گرفت، ضروري است كه به اقتضاي آن بازنگري هاي اساسي در تئوري ها و شيوه هاي اعمال دموكراسي لحاظ شود تا اين شيوه از حكومتداري بتواند در عصر اطلاعات و جوامع اطلاعاتي همچنان مطلوب انسانها باقي بماند.
مراجع
[1] پيروز مجتهدزاده "جغرافياي سياسي و سياست جغرافيايي" تهران: انتشارات سمت، 1381،ص82.
[2] ديويد هلد " مدلهاي دموكراسي" ترجمه مخبر، تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان،1384،ص13.
[3] عبدالرحمن عالم " بنيادهاي علم سياست" تهران: نشر ني، 1385، ص294.
[4] سيمورمارتين ليپست "دائره المعارف دموكراسي" ترجمه فاني و مفيدي، تهران: كتابخانه تخصصي وزارت امور خارجه، 1383، ص678.
[5]منصور انصاري "دموكراسي گفتگويي" تهران: نشر مركز، 1384، ص5.
[6] منبع شماره 4، ص700.
[7]منبع شماره 2، ص16.
[8] منبع شماره 2، صفحات 18-22.
[9]حسين بشيريه "درسهاي دموكراسي براي همه" تهران: نشر نگاه معاصر، 1381، ص179.
[10]منبع شماره 4، ص 696.
[11] منبع شماره 4، ص 707.
[12]احمد نقيب "سياست و حكومت در اروپا" تهران: انتشارات سمت، 1372، ص20.
[13] منبع شماره 4، ص 697.
[14]منبع شماره 5، ص66.
[15] منبع شماره 4، ص 696.
[16]گروه ره شهر "دموكراسي الكترونيكي" تهران: ره شهر، 1383، ص4.
[17] منبع شماره 4، ص 707.
[18]الوين تافلر "موج سوم" ترجمه خوارزمي، تهران: نشر نو، 1370، ص591.
[19] منبع شماره 18، ص576.
[20] منبع شماره 5، ص100.
[21]ريچارد هيكس "باز آفريني دولت در عصر اطلاعات" ترجمه دارمي و ديگران، تهران: دبيرخانه شوراي عالي اطلاع رساني، 1384، 263.
[22]فرهنگ رجايي "پديده جهاني شدن، وضعيت بشري و تمدن اطلاعاتي" ترجمه آذرنگ، تهران: انتشارات آگاه، 1380، ص135.
[23] آلبرتس و دانيل "گزيده اي از عصر اطلاعات: الزامات امنيت ملي در عصر اطلاعات" ترجمه علي آبادي تهران : پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1385، ص50-86.
[24]مايكل هيل "تاثير اطلاعات بر جامعه" ترجمه نوكاريزي، تهران:نشر چاپار، 1381، ص291.
[25]گروه آشنا "دولت الكترونيكي" تهران: دبيرخانه شوراي عالي اطلاع رساني، 1384، ص34.
[26]منبع شماره 24، ص322.
[27]منبع شماره22، ص82.
[28] منبع شماره 5، ص71.
[29] منبع شماره 4، ص 697.
[30] منبع شماره 18، ص577.
[31]پيروز مجتهدزاده "دموكراسي وهويت ايراني" تهران : نشر کویر، 1386، ص97.
[32]منبع شماره 16، ص14.
یزدفردا