مشاغل قدیم منطقه خرمدشت و سبز دشت
گزيده ای از مطالب کتاب فرهنگ عامه خرمدشت و سبز دشت
مؤلف: علی اکبر عربی قريه علی
مشاغل
مشاغل و حِرَف يكي معرّف فرهنگ عامه است است. و مردم از گذشته های دور بايد براي گذراندن زندگي شغلي براي خود پيدا مي يافتند و چون وسايل نقليه امروزي برای آمد و شد نبود مجبور بودند اكثر لوازم و امكانات مورد نياز خود را تهيه كنند. از آنجا كه نمي شود همه در يك شغل مشغول باشند لذا افراد به كارهاي مختلفي مشغول مي شدند و براي رفع نياز ها كالا و خدمات خود را مبادله مي نمودند.
مردم منطقهي خرّمدشت و سبزدشت نيز از اين قائده مستثني نبوده و شيوهي زندگي و اشتغال آنان چنين بوده است، لذا مشاغل مختلفي در منطقه داير بود مانند آهنگري، قلاگري(سفيدگري)، رنگرزي، ريسندگي، بافندگي، كشاورزي، دامداري و… به همين جهت در مردم منطقه در تهيه اكثر كالاهاي مورد نياز خود، خودكفا بودند.
آجرپزي
براي كارهاي بنّايي همهي مصالح را خود تهيه مي كردند مثل آجر كه با كوره هاي ابتدايي آنها را مي پختند.
ابتدا مقدار گل مورد نياز را تهيه كرده و با آن خشت ماليده و صبر مي كردند تا خشك شود پس از خشك شدن، خشت ها را در كوره كه به صورت اُتاق مدوري که وسط آن يك چاله دايرهاي بزرگ تعبيه شده بود مي چيدند و در قسمت مياني چاله نيز مقداري سنگ آهك مي گذاشتند تا هنگام پختن آجرها آهك نيز پخته شود سپس درب كوره را با خشت و گِل مي پوشاندند، كوره را روشن نموده چند روز مي سوزاندند تا آجر و سنگ آهك پخته شود.
بعد از پخته شدن آجر ها كوره را تا چند روز به همان حال مي گذاشتند تا سرد شود، بعد درب كوره را باز نموده آجر آن را براي مصرف انتقال مي دادند.
آهنگري
يكي از مشاغل مردم محل آهنگري بود كه دكانی تقريباً 12 متري بود كه كوره و يك دمه در آن تعبيه شده بود، سندان، انبر، پتك و ساير ملزومات آهنگري در آن قرار داشت.
در آهنگري ابزار و آلات آهني مورد نياز محل مانند بيل، داس، افسار، زنجير، ميخ، نعل و ساير ملزومات آهني مورد نياز تهيه مي شد.
بافندگي
مردم محل در پوشاك تقريباً خود كفا بودند و البسه خود را از پنبه يا پشم تهيه مي كردند، حتي در بعضي موارد پنبه يا پشم و موي گوسفندانشان را صادر مي نمودند،
براي تهيه پنبه ابتدا پس از برداشت كولك(غوزه) دونشكي(پنبه همراه با دانه) آن را جدا كرده و آنها را به دانه بُر داده و او نيز با چرخ دانه بري پنبه را از دانه ها جدا مي نمود. اين نوع پنبه را كه به محلوج معروف بود به شخصي به نام حلاّج سپرده تا او محلوج را زده و به صورت پنبه در مي آورد.
بعد از آن پنبه ها را دسته دسته به هم پيچيده كه به چركو موسوم بود، اين پنبه ها را زنان و دختران به وسيله ابزاري به نام چرخ ريسندگي كه در محل توسط افرادي به نام غربت ها درست مي شد رشته و به صورت نخ هاي باريك در مي آوردند، كه به هر دسته از اين نخ ها دُمي مي گفتند.
سپس اين نخ ها را با وسيله اي به نام فلكو به صورت كلاف در آورده و آنها را در آب خيس مي كردند و با كدينو(چوب مخصوص كوبيدن) ميكوبيدند، پس از آن به وسيله دو قطعه چوب آنها را خوب مي تاباندند تا آب آن گرفته شود، سپس آنها را در ديگ قرار داده و مي جوشانند، براي اينكه بدانند چقدر بايد بجوشد مقداري هم گندم همراه اين كلاف ها مي جوشاندند، وقتي گندم ها پخته شد جوشاندن كلاف ها نيز كفايت ميكرد، كلاف ها را از آب بيرون آورده وتاب آن را باز مي كردند.
كلاف ها را دسته دسته كرده با مقداري آرد گندم آنها را مجدداً در آب مي جوشاندند(اصطلاحاً شُود ميكردند)، نخ هاي شُود شده را به يك چوب بلند آويزان كرده و در معرض هواي آزاد قرار مي دادند تا خشك شود، پس از خشك شدن آنها را دوباره خيس ميكردند، و به وسيله چرخ كن و فلكو نخ ها را از چرخ كن به فلكو منتقل كرده و در حين كار با ناخن خود نخ را گرفته تا مقداري از شُود آن گرفته مي شد، باز دوباره كلاف ها را خشك كرده و به وسيله چرخ كن و چرخ ريسندكي به دور ماشوله هاي قصب بزرگ(ماسوره) كرده براي تهيه تون كار آماده مي شد.
براي آماده كردن تون كار ميخ هاي بلندي و متعددي را در دو يا سه رديف(به نسبت طولكار) در ديوار طوري نصب مي كردند كه نيمي از آنها از ديوار بيرون بود، و تعدادي از ماشوله هاي نخ را در تخته اي به نام دوديكو نصب مي كردند، سپس نخ يكي از اين ماشوله ها را به طول كار مورد نظر متر كرده و پاره مي كردند و يك سر اين نخ را همراه با نخ هاي ماشولههاي ديگر روي ميخ ها قرار ميدادند(از ميخ اوّل شروع كرده تا ميخ آخر)، تا هراندازه از پهناي كار كه نياز داشتند روی ميخ ها قرار می دادند، مبناي اندازهي پهناي كار 40 بود مثلاً تون كاري كه قرا بود 8 باشد، 8 نشانه داشت و هر نشانه40 عدد نخ را شامل می شد، يعني يك كار 12 بايد 480 عدد تون داشته باشد، آنگاه كار را كه به تون كار معروف بود از روي ديوار جمع می كردند.
سپس تون كار را يكي يكي به پشت گرت ها كه از کار قبلی مانده بود پيوند زده و تتمه كار قبلي را در درز ترمين قرار می دادند و حدّاقل دو دور و نيم ترمين را مي چرخاندند تا كار روي ترمين محكم مي شد، سپس بوسيله ماكو كه درون آن ماشوله با مقداری نخ پود در آن قرار داشت بين تون ها در عرض کار حرکت می دادند و پود از ماشوله باز و در درون تون قرار می گرفت و به اين صورت كار بافندگي شروع مي شد.
با حركت دادن فوشالو(پدال) تون كار همراه با گرت توسط قرقره هاي چوبي كه به جيقو معروف بود باز و بسته مي شد و كار بافندگي را ممكن مي ساخت، با حركت دادن افقي شانه مخصوص كه روي كار نصب بود نخ هاي بافته شده را فشرده و محكم مي كردند.
يك تكه چوب در عرض پارچه نصب مي كردند كه دو سر آن چند سوزن نصب بود که به آن سوزنو مي گفتند و باعث مي شد كار جمع نشود. همچنين با يك تكه پارچه كه به آن شًپّو مي گفتند دم كار را خيس مي كردند تا تون كار كمتر پاره شود. و با يك گلوله پشمي چرب تيغ را مرتب چرب مي كردند تا شكننده نشود.
یزدفردا