پایگاه خبری یزدفردا"آیا آینده ترسناک است؟/"ما در برههای هستیم که میتوان آن را با زمانی که موجودات تکسلولی در حال تکامل به موجودات چند سلولی بودند، مقایسه کرد. ما آمیبها هستیم و اصلاً اینکه چه داریم میسازیم در مخیلۀمان نمیگنجد."
به گزارش فرارو به نقل از The Week، کامپیوترها و ابررایانهها ممکن است در قرن حاضر به درجۀ ابرهوشمندی برسند. آیا این موضوع تهدیدی برای انسان خواهد بود؟
هوش کامپیوترهای امروزی چقدر است؟
کامپیوترها در حال حاضر میتوانند وظایف پیچیده را، با هوشمندیای تقریباً مشابه با انسان انجام دهند. مایکروسافت کنسول بازی اکسباکسی را طراحی کرده که میتواند روحیۀ فرد بازیکن را با ارزیابی حالات چهرهاش تحلیل کند. در سال 2011 هم، ابررایانۀ شرکت آیبیام به نام واتسون توانست در مسابقۀ "جپردی" (Jeopardy)، مسابقۀ پرسش و پاسخی که شرکتکنندۀ آن برای برنده شدن باید قادر به درک بازی طنزآلود با واژگان باشد، برنده شود. این پیشرفتها ما را به هدف غایی علوم رایانهای نزدیکتر کردهاند؛ یعنی هوش مصنوعی، یا ماشینی که به جای تنها مطیع دستورات بودن، به خودی خود توانایی فکر کردن داشته باشد. اما اگر کامپیوترها به سطح "ابرهوشمندی"، یعنی سطحی از هوش که به آنها امکان عملکردی بسیار بهتر از انسان را نه تنها در حوزههای علم و ریاضی بلکه در خلاقیت هنری و حتی مهارتهای اجتماعی بدهد، برسند چه خواهد شد؟ نیک بوستروم، مدیر موسسۀ آیندۀ بشریت در دانشگاه آکسفورد، بر این باور است که ما ممکن است بیآنکه بدانیم در حال قدم گذاشتن به آیندهای باشیم که در آن کامپیوترها دیگر ابزارهای مطیع نیستند بلکه جایگاه گونۀ برتری را دارند که بقای نوع بشر نیز برایشان اهمیتی ندارد. بوستروم هشدار میدهد که: "زمانی که یک ابرهوشمند ناایمن ساخته شود، مثل غولیست که دیگر نمیتوان آن را به چراغ بازگرداند."
هوش مصنوعی چه زمانی به حقیقت میپیوندد؟
بنا بر نظرسنجیای که از متخصصان هوش مصنوعی صورت گرفته است، پنجاه درصد احتمال دارد که بتوانیم تا سال 2050، کامپیوتری با هوش در حد انسان بسازیم. این احتمال برای سال 2075، نود درصد است. کلید دستیابی به هوش مصنوعی میتواند مغز انسان باشد: اگر ماشینی بتواند شبکههای عصبی مغز انسان را شبیهسازی کند، احتمالاً قادر به داشتن قوۀ تفکر خاص خود خواهد بود. با در نظر داشتن این موضوع، غولهای تکنولوژی همچون گوگل به دنبال ایجاد "مغز" برای خود هستند: مجموعهای از سرورهای هماهنگ که یک نرمافزار فوقپیشرفته را اجرا میکنند. همزمان، مارک زاکربرگ، موسس فیسبوک، سرمایهگذاری زیادی در شرکت "ویکاریوس" انجام داده است. ویکاریوس شرکتی واقع در سان فرانسیسکو است که به دنبال شبیهسازی نئوکورنکس، بخشی از مغز که ادارۀ بخشهای بینایی، زبان و انجام عملیات ریاضی را بر عهده دارد، است. اسکات فینیکس، موسس ویکاریوس، معتقد است که اگر نئوکورتکس را در قالب کدهای برنامهنویسی بریزیم "کامپیوتری خواهیم داشت که همچون یک انسان فکر میکند."
چرا این مسئله یک تهدید است؟
هیچ کس نمیداند زمانی که هوشِ کامپیوترها از سازندگانشان پیشی بگیرد چه خواهد شد. از سال 1956 به بعد، هر هیجده ماه قدرت کامپیوترها دو برابر شده است. برخی متخصصان هوش مصنوعی معتقدند که کامپیوترهای قرن آینده به اندازۀ کافی هوشمند خواهند بود که بتوانند طراحی خود را درک کنند و خود طراحیشان را بهبود بخشند. بوستروم معتقد است که شکاف هوشی که میان ماشینها و انسانها که در پی این تحول، پدید خواهد آمد چیزی مشابه شکافی است که در حال حاضر میان هوش حشرات با انسانها وجود دارد. کامپیوتر ابرهوشمند میتواند نقطۀ عطفی برای نوع بشر باشد و برای مثال کلید درمان بیماریهایی چون سرطان و ایدز را در اختیارمان بگذارد، یا مشکلاتی که راه حلشان به ذهن انسان قد نمیدهد را حل کند، و یا به انجام کارهایی بپردازد که برای بشر تولید ثروت کرده و اوقات فراغت بیشتری را در اختیارش بگذارد. اما در عین حال میتواند به نفرینی برای نوع بشر بدل شود.
کجای کار ممکن است از دستمان دربرود؟
کامپیوترها به شکلی طراحی شدهاند تا بهینهترین راهحل ممکن را برای مسئلهها پیدا کنند. مشکل از آنجایی آغاز میشود که بخواهند انسانهای ناقص را وارد معادلاتشان کنند. بوستروم مثالی میزند. هوش مصنوعیای را تصور کنید که تنها هدفش ساخت پونز به بیشترین تعداد ممکن است. ماشین متفکر ممکن است به شکلی کاملاً عقلانی به این نتیجه برسد که از بین بردن نوع بشر در رسیدن به این هدف به او کمک خواهد کرد؛ چرا که انسانها تنها کسانی هستند که میتوانند ماشین را خاموش کنند و در نتیجه ماموریت او را در ساختن پونز به خطر بیاندازند. در دنیایی که به شکلی ورای تصور شبکهوار به هم متصل است، کامپیوترهای ابرهوشمند راههای بسیاری برای کشتن انسانها دارند. آنها میتوانند شبکۀ برق را قطع کنند، منابع آب را مسموم کنند، در نیروگاههای هستهای خرابکاری کنند یا کنترل پهپادهایی که از راه دور کنترل میشوند یا موشکهای هستهای را در اختیار بگیرند. الون ماسک، مخترع، اخیراً هشدار داده است که "باید در مورد هوش مصنوعی به شدت حواسمان را جمع کنیم" و آن را "بالقوه خطرناکتر از سلاحهای هستهای" دانسته است.
آیا آیندۀ وحشتناک، ناگزیر است؟
بسیاری از دانشمندان کامپیوتر این طور فکر نمیکنند و اساساً این مسئله که رسیدن به هوش مصنوعی ممکن باشد را زیر سوال میبرد. ما هنوز با درک فرآیندهای مغز شدیداً پیچیدۀ خود، از جمله درک خودآگاهی، فاصلۀ بسیاری داریم، چه برسد به اینکه بتوانیم دانشمان از مغز را برای ساخت ماشین دارای احساس و خودآگاه به کار ببریم. اگرچه امروزه قویترین کامپیوترها میتوانند با استفاده از الگوریتمهای پیچیده در مسابقات شطرنج و پرسشوپاسخ برنده شوند، اما همچنان با ساخت ماشینهایی که مجموعۀ کاملی از مهارتهای انسانی را در اختیار داشته باشند فاصلۀ زیادی داریم؛ ماشینهایی که به قول رامز نام، استاد دانشگاه، بتوانند "شعر بگویند و درکی از درست و غلط داشته باشند." با این همه، فناوری با سرعت شگفتآوری در حال پیشرفت است و همین الان هم برخی از ماشینها ارتقای خود را به شکلی معنادار و خودانگیخته انجام میدهند.
آیا سوپاپ اطمینانی وجود دارد؟
در این مورد باید گفت که تا الان تضمینهای چندانی وجود ندارند. برای مثال، گوگل هیئتی برای بررسی اخلاق هوش مصنوعی تشکیل داده که قرار است هدف از آن اطمینان یافتن از پیشرفت تکنولوژیهای نو به شکلی ایمن باشد. برخی از دانشمندان کامپیوتر خواهان آنند تا یک دستورالعمل اخلاقی از پیش در ماشینها برنامهریزی شوند. خودِ همین کار هم این پرسش فلسفی را پیش روی سازندگان قرار میدهد که چه رفتاری "اخلاقی" است و چه رفتاری "غیراخلاقی". از نظر دنی هیلیس، یک طراح پیشتاز در زمینۀ طراحی ابررایانهها، مشکل اساسی این است که شرکتهای فناوریبنیان روز به روز کامپیوترهای هوشمندتری میسازند بی آنکه درک کنند یا حتی به این موضوع فکر کنند که پیامد اختراعاتشان چه خواهد بود. او میگوید: "ما در برههای هستیم که میتوان آن را با زمانی که موجودات تکسلولی در حال تکامل به موجودات چند سلولی بودند، مقایسه کرد. ما آمیبها هستیم و اصلاً اینکه چه داریم میسازیم در مخیلۀمان نمیگنجد."
زمانی که رباتها دروغ گفتن را یاد بگیرند
در سال 2009، محققان سویسی آزمایشی رباتیک انجام دادند که نتایج شگفتآوری به دنبال داشت. صدها ربات در میدانهای مسابقه قرار داده شدند، و طوری برنامه ریزی شدند که به دنبال "منبع غذا" (که در اینجا یک حلقه با رنگ روشن بود) بگردند. رباتها قابلیت برقراری ارتباط با یکدیگر را داشتند و به آنها دستورالعملی داده شده بود تا با انتشار نور آبی رباتهای دیگر را به منبع غذایی راهنمایی کنند. اما با جلو رفتن آزمایش ماشینها تکامل یافتند و پنهانکارتر و فریبکارتر شدند: زمانی که غذا را مییافتند، چراغهای خود را خاموش میکردند و در عوض شروع به جمعآوری منابع برای خودشان میکردند؛ با وجود اینکه در برنامهریزی اصلیشان دستوری مبنی بر این کار وجود نداشت. لوییس دل مونته، نویسندۀ کتاب "انقلاب هوش مصنوعی"، میگوید: "نتیجهای که میتوان گرفت این است که رباتها "منفعتطلبی" را یاد گرفتند. اینکه آنها خودآگاهند یا نه، محل بحث است."
چگونه شادتر شویم؟/بسیاری از مطالعات آماری نشان داده است که افراد شاد زندگی سالمتر و عمر طولانیتری دارند.
دانمارک در میان کشورهای دنیا شادترین کشور جهان شناخته شده و به گفته کارشناسان سلامت، الگوی زندگی برای شاد زیستن بسیار موثر است. در واقع تغییر نگرش و مثبتگرایی خطر بیماریهای قلبی را کاهش میدهد. بسیاری از مردم در جستجوی شادی هستند و در واقع حق دارند شاد زندگی کنند چراکه شادی از شاخصههای رفاه اجتماعی است اما در حقیقت به دست آوردن شادی آسانتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم.
به گزارش شبکه خبری سیانان، ما همواره در طول زندگی با احساسات شدیدی به دنبال ترفیع کاری، ازدواج، دنیا آمدن کودکمان و بسیاری از رویدادهای تاثیرگذار دیگر روبرو هستیم اما این لحظات در زندگی تنها احساس سر فرازی به ما میدهند و متخصصان معتقدند که این احساسات به تنهایی برای شادی واقعی کافی نیستند. شادی در واقع تنها یک وضعیت احساسی نیست و سالها تحقیق نشان میدهد که شادی بسیار فراتر و عمیق تر از شرایط احساسی و هیجانی است.
افراد شاد زندگی طولانیتر و سالمتری دارند. نکته مهمتر این است که احساس خوشایند در زندگی چیزی است که بدون تاثیر جامعه و ژنتیک نیز به دست میآید. هفت راه رضایت از زندگی به این شرح است:
نگرشتان را تغییر دهید: تحقیقات دانشگاه هاروارد نشان میدهد افراد خوش بین و مثبتگرا نه تنها شادتر از دیگران هستند بلکه احتمال ابتلای آنها به بیماریها و حملات قلبی 50 درصد کمتر است. بنابراین داشتن نگاه مثبت از ما در مقابل بیماریهای قلبی محافظت میکند. این در حالیست که این مزیت برای افراد بدبین صادق نیست. تحقیقات نشان میدهد افراد بدبین در مقایسه با خوشبینها شادی کمتری دارند و در مقابل نیز احتمال ابتلا به بیماری در آنها سه برابر بیشتر است.
از افراد شاد الگوبرداری کنید: دانمارک نخستین رتبه را در کمیسیون اروپا در زمینه رفاه و شادی از سال 1973 میلادی تاکنون دارد و زمانی که سازمان ملل در صدد رتبه بندی کشورها به لحاظ شادی برآمد، دانمارک رتبه نخست را گرفت. چه چیز موجب این انتخاب شد؟ به گزارش سازمان ملل امید به زندگی، تولید ناخالص داخلی و آمار پایین فساد در این کشور به این موضوع کمک کرده اما بالا بودن سطح کلی شادی در دانمارک به خدمات اجتماعی مردم این کشور مانند بخشندگی و سیستمهای قدرتمند حمایت اجتماعی مربوط میشود. کپنهاگ پایتخت دانمارک شادترین شهر دنیا است.
برای کار کردن حد تعادل بگذارید: دانمارکیها در انجام فعالیتهای شغلی تعادلی را برقرار میکنند که موجب افزایش شادی آنها میشود. به طور ساده میتوان گفت آنها در انجام کار افراط نمیکنند. میانگین ساعت کاری هفتگی در دانمارک 33 ساعت است و تنها دو درصد دانمارکیها بیش از 40 ساعت در هفته کار میکنند. حدود 80 درصد از مادران دانمارکی پس از بچهدار شدن به سر شغل خود بازمیگردند اما وقت آزاد خود را در بین خانواده، دوستان و برنامههای دیگر تقسیم میکنند.
بر تجاربتان متمرکز شوید: دانمارکیها توجه خود را بیش از چیزهای کوچک بر ساختن خاطرات خوب متمرکز میکنند. تحقیقات نشان میدهد کسانی که به تجارب و خاطرات خوب گذشته خود توجه میکنند رضایت بیشتری از زندگی دارند. محققان معتقدند زمانی که افراد بر تجارب مثبت خود متمرکز میشوند احساس زندگی و قدرت بیشتری میکنند. این موضوع همچنین شما را به لحاظ روانی به اطرافیانتان نزدیک میکند و شادی را در شما افزایش میدهد.
روابط اجتماعی را افزایش دهید: اجتماعی بودن روند پیری را کند میکند. تحقیقات نشان میدهد پشتوانه اجتماعی قوی دنبالههای کروموزومی موسوم به تلومرها را بلندتر میکند که از عوامل مهم افزایش طول عمر است. همچنین تحقیقات نشان میدهد تنها بودن منجر به افزایش افسردگی، مشکلات سلامت روان و استرس میشود.
برای کمک به دیگران داوطلب شوید: بر اساس تحقیقات متعدد کسانی که داوطلب کمک به دیگرانند افراد شادتری هستند. سازمان ملل داوطلب بودن را یکی از گزینههای شاد بودن جامعه دانمارک ذکر کرده است. 43 درصد از دانمارکیها در مقابل 25 درصد از آمریکاییها این خصوصیت را دارند. در واقع لذت کمک به دیگران از سنین پایین در افراد شکل میگیرد. یک تحقیقات انجام شده در سال 2012 نشان میدهد که کودکان بیشتر علاقهمند کمک کردن به دیگران هستند تا اینکه از آنها کمک بگیرند. حتی کمک مالی در حد پنج دلار به دیگران احساس خوبی را در فرد بوجود میآورد. متخصصان میگویند تمام انسانها فطرتا مهربان هستند و انجام کارهایی مثل کمک به دیگران و محبت کردن با ایجاد یک احساس اجتماعی، هدفمندی و اعتماد به نفس، شادی را در فرد افزایش میدهد.
بخندید: متخصصان میگویند که خندیدن، تنها نشانه شادی نیست بلکه شاد بودن موجب ایجاد خنده میشود. زمانی که ما میخندیم هورمونهای استرس در بدن ما کاهش مییابد و اندروفین افزایش مییابد. اندروفین در واقع یک ماده شیمیایی است که در طول انجام فعالیتهای بدنی نیز ترشح میشود. با خندیدن مداوم میتوانید 100 سال زندگی کنید. خندیدن همچنین برای قلب شما مفید است. تحقیقات نشان میدهد از میان کسانی که بیماری قلبی داشتند، تنها هشت درصد که عادت به خندیدن داشتند حمله قلبی دوم را در طول یک سال تجربه کردند اما این رقم در ارتباط با افرادی که نمیخندیدند 42 درصد بود. علاوه بر این، مطالعات دیگر نشان میدهد مغز ما قادر به تمایز میان خنده واقعی و غیرواقعی نیست و بنابراین با تظاهر به خندیدن نیز میتوانید از مزایای آن بهرهمند شوید چون وقتی تظاهر به خندیدن میکنید به زودی این خنده مصنوعی تبدیل به خنده واقعی میشود و نفع آن به بدنتان خواهد رسید.
این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید | ||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
پروانه انتشار پایگاه خبری مصوب 1364/12/28مجلس شورای اسلامی در زمینه " اقتصادی،سیاسی" به زبان "فارسی" به شماره ثبت "76093" صادر گردید . |
مخاطبان آن لاین یزدفردا -فرداییان همیشه همراه یزدفردا در سراسر جهان |
|||||||||||
|