تکذیب بخشنامه "حذف لهجه ها" از تلویزیون
۲۴ آبان ۱۳۹۴/ داوود نعمتی انارکی مدیرکل روابط عمومی رسانه ملی خبر صدور بخشنامه از طرف معاون سیما به مدیران شبکه ها برای جلوگیری از به کار بردن لهجه ها در آیتم ها و برنامه ها را تکذیب کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، هفته گذشته آیتمی از برنامه «فیتیله ای ها» از شبکه دوم سیما پخش شد که بازتاب ها و واکنش های مختلفی را در پی داشت. فضای رسانه ای کشور، سخنرانی بعضی از نمایندگان مجلس و حتی واکنش های مردم در شبکه های اجتماعی همچنان در حال انتشار است و ادامه دارد، حتی بعضی از برنامه های خود رسانه ملی نیز تحت تاثیر این برنامه قرار گرفتند.
اگرچه اشتباهی که از سوی عوامل برنامه «فیتیله ای ها» صورت گرفت خطای کوچکی نبود، با این حال می توان با نگاهی به کارنامه گروه «فیتیله ای ها» دریافت که این گروه که خود به خطه های مختلف ایران تعلق دارند پیش از این توانسته اند مخاطبان زیادی را با لهجه های مختلف و از گوشه و کنار ایران به برنامه جذب کرده و حتی وارد استودیو برنامه کنند.
اکنون بعد از این اتفاقات باید منتظر بود و دید که سازمان صداوسیما قرار است چه سیاستی را در پیش بگیرد. سیاستی که نباید تنها روی نظارت و محدودیت بیشتر بر برنامه ها تاکید داشته باشد بلکه مسئولان باید توجه داشته باشند که یکی از ملزومات اصلی در حوزه برنامه سازی حضور کارشناسان و متخصصان امر است. مشکلی که پیش از این همیشه منتقدان و حتی برنامه سازان به آن اشاره کرده اند که با بودجه ها و سرمایه گذاری های محدود نمی توانند به سراغ نویسندگان حرفه ای بروند و پیشکسوت ها سال هاست که در منازل خود به کارهایی دیگر مشغولند.
چندی پیش علی اصغر پورمحمدی معاون سیمای رسانه ملی درباره سیاست های جدید این رسانه و واکنش ها به بازتاب خبری ممنوع التصویری علی ضیا که به صورت رسمی از یک بخش خبری اعلام شد و همچنین توبیخ چند مدیر شبکه دو برای برنامه «فیتیله ای ها» بیان کرد که سیاست جدید این سازمان بر سخت گیری نسبت به تخلفات بنا شده است.
این سخت گیری نسبت به تخلفات اگرچه شرط لازم برای هر سازمانی در امور مختلف است اما قطعا شرط کافی برای رشد و ارتقای برنامه سازی و حتی بهبود و برطرف شدن خیل مسایلی که سازمان صداوسیما با آنها روبروست نخواهد بود.
از جمله اخبار دیگری که چندی است در شبکه های مجازی در حال بازنشر و انعکاس است این است که پورمحمدی به مدیران سیما دستور داده است تا هرگونه لهجه را از آیتم ها و برنامه های شبکه خود حذف کنند.
داوود نعمتی انارکی مدیرکل روابط عمومی سازمان صداوسیما در گفتگویی با مهر در ابتدا با اشاره به مسایل پیش آمده در خصوص برنامه «فیتیله ای ها» به اهمیت و جایگاه اقوام اشاره کرد و گفت: ویژگی های فرهنگی، زبان و گویش اقوام مختلف مورد احترام رسانه ملی قرار دارد و این احترام به نوعی واجب و ضروری نیز هست.
وی ادامه داد: توهین به اقوام، زبان ها و لهجه های مختلف به هیچ وجه جایی در رسانه ملی ندارد و حتی تصور چنین امری در قاموس سازمان صداوسیما نخواهد بود. در کشور ما ده ها لهجه وجود دارد که طبعا در برنامه های مختلف می توان از این زبان ها و لهجه ها استفاده کرد و آنچه که همواره مورد تاکید است و اهمیت دارد این است که هیچ زبان و لهجه ای مورد تمسخر و تحقیر قرار نگیرد و به گونه ای رفتار نشود که توهین تلقی شود.
مدیرکل روابط عمومی سازمان صداوسیما در پایان درباره صدور بخشنامه برای جلوگیری از استفاده از لهجه در برنامه ها و آیتم ها بیان کرد: کشور ما از قومیت های مختلف تشکیل شده است که با لهجه ها و گویش های مختلفی صحبت می کنند، بنابراین صدور بخشنامه ای از طرف معاون سیما برای جلوگیری از لهجه ها صحت ندارد و تکذیب می شود.
با این حال امید می رود که سازمان صداوسیما در مقابل حوادث و اتفاقات واکنش های دفعی و لحظه ای نداشته باشد. مردم مختلف ایران دوست دارند خود را در برنامه های سیما ببینند و بارها اعلام کرده اند که صداوسیما تنها رسانه ای برای تهرانی هاست.
پیش از این برنامه های جذابی از این رسانه پخش شده اند که باعث شده است تا خود مردم با روابط عمومی سازمان تماس گرفته و خواهان استفاده از لهجه خود در برنامه ها شوند. به طور مشخص برنامه های رادیویی «کوی نشاط» و «جمعه ایرانی» بارها از لهجه استفاده کرده اند و طرفداران زیادی هم داشته اند و یا جواد رضویان زمانی از سعه صدر مردم شهر قم تشکر کرد که نسبت به لهجه او در فاز اول «در حاشیه» واکنش خوبی داشته اند.
سریال «پایتخت» نیز که تاکنون چهار سری از آن پخش شده است اگرچه در ابتدا ناراحتی هایی را برای بعضی از مردم شمال کشور در پی داشت اما درنهایت توانست جمع کثیری از مردم همین خطه را هم به خود جذب کند و از این دست نمونه ها که پای مردم دیگر شهرها و خطه های کشور را به رسانه ملی کشور باز کرده کم نبوده است. انتظارها از رسانه ملی این است که سیاست گذاری های مدونی در راستای به کارگیری و نمایش حضور اقوام گوناگون در رسانه کشورشان داشته باشد.
پشت صحنه سریال جدید مهران مدیری
۲۴ آبان ۱۳۹۴/اینجا همهچیز آرام و بیصداست. در اطراف ساختمان استوانهایشکلی که مقابلش ایستادهام کسی دیده نمیشود.
به گزارش شرق، از سنگفرشهای مقابل ساختان رد میشوم، از پلهها بالا میروم، در را باز میکنم. نگهبانان جلو در مشغول دیدن بازی فوتبال هستند و از آنها سراغ عوامل را میگیرم. جواد رضویان تنها کسی است که از پلههای مدور ساختمان با متنی در دست به سمت لابی میآید و چند دقیقهای را مقابل تلویزیون مشغول دیدن فوتبال میشود.
خوشوبشی با هم میکنیم. رضویان لباسی آبی به تن دارد و گریمش همان «زهتاب» معروف «در حاشیه» است. رضویان در مجموعه «در حاشیه» یکی از جذابترین نقشهای دوران بازیگریاش را ایفا کرد. آنقدر که تکیهکلامهایش ماهها بعد از پخش سریال هنوز هم از زبان مردم شنیده میشود.
وفا ملکزاده، مدیر روابطعمومی مجموعه، به استقبال ما میآید و مثل همیشه با صبر و حوصله برای دیدن دکور، همراهیمان میکند. حقیقتش این است که همیشه قبل از پخش مجموعههای مهران مدیری، دیدن دکورهای سریال، جذابیت عجیبی دارد.
هوا بارانی است و کارِ گروه در لوکیشن خارجی پشت ساختمان تمام شده؛ جایی که یکی از لوکیشنهای اصلی مجموعه است: «هواخوری اردوگاه». در فصل دوم سریال «در حاشیه» افرادی که در فاز اول در حوزه پزشکی تخلف کردهاند، دوران محکومیتشان را بین زندانیان سابقهدار میگذرانند و درگیر ماجراهایی میشوند.
نیمکتهای قرمزرنگ محوطه هواخوری با دیوارهای فلزی سفید و قرمز، حسوحال عجیبی به فضا داده است. تور بسکتبالی در گوشه حیاط است. در راه با ملکزاده از طراحی دکور حرف میزنیم؛ اینکه تاچهحد ظریف و باجزئیات روی همهچیز کار شده است.
این نکات وقتی به دکورهای داخلی مجموعه میرسیم، چشمگیرتر میشود. اتاق ملاقات اردوگاه با ردیفی از صندلیهای زردرنگ در پایین شیشههایی که با آیفونی در کنارش از سمت دیگر جدا شده است و در طرف دیگر، ردیف دیگری از صندلیها، محل نشستن ملاقاتکنندههاست یا اتاق ورزش اردوگاه که تقریبا مجهز است و انواع و اقسام وسایل ورزشی در آن هست.
اتاق بازجویی با دیوارهای سرمهایرنگ و یک میز و دو صندلی در کنارش هم از دیگر دکورهای اصلی این مجموعه است؛ اما نکته جذاب این دکور، سلولهای انفرادی و چندنفرهای است که با جزئیات تمام، طراحی شده است. نوع این سلولها با سلولهای معمول کمی فرق میکند. در اینجا هم میتوان انواع وسایل رفاهی، مثل دستگاه قهوهساز و... را دید.
حسین مجد در کارگاه اردوگاه مشغول کار است؛ کارگاهی که مثل دیگر دکورهای این مجموعه، جذاب و دیدنی است. قفسههایی که با چوب و کاموا و نخهای رنگی پر شده است و در طرفی، دار قالی هم دیده میشود و ظاهرا جایی است که افرادِ این اردوگاه مشغول کار میشوند.
از حسین مجد درباره طراحی دکورها و زمانی که برای ساختوساز صرف شده است، میپرسم: «طراحی دکور با مشورت و نظرات آقای مدیری شکل گرفت. اساسا لازم نبود همهچیز واقعی بهنظر برسد و فانتزی باید در طراحیها رعایت میشد که بخشی از آن، به وسیله رنگها اجرا شد و برخی دیگر با لوازمی که در صحنه میبینید.»
مجد میگوید: «ساختوساز دکور حدود یکماهونیم زمان برد و خوشبختانه با وجود فضایی که میتوان در آن ساختوساز انجام داد، دستِ طراح برای ایجاد فضای جدید باز است. هرچند هزینهها بیشتر میشود؛ اما میتوان کار را در آرامش بیشتری انجام داد».
رفتوآمد در دکور لابی اردوگاه زیاد است. از دور مهران مدیری را میبینم که پشت مانیتور نشسته است. وارد لابی میشوم. ردیفی از صندلیهای زردرنگ کنار دیوار چیده شده است و تعداد زیادی از بازیگران با لباسهای فرمِ آبیرنگی، که بسیار شیک و متفاوت طراحی شدهاند، روی این صندلیها نشستهاند و منتظر شروع ضبط پلان هستند.
تلویزیونی بزرگ با چند تابلو نقاشی هم روی دیوار دیده میشود. مهران غفوریان، سیامک انصاری، نصرالله رادش و جواد رضویان، چند قدمی از مدیری فاصله دارند و مشغول تمرین دیالوگها هستند. ما هم با فاصلهای از مانیتور تمرینها را دنبال میکنیم. مدیری آماده ضبط پلان است. همه در جای خود ثابت میشوند و ضبط شروع میشود.
هومن صحرایی: به خاطر لطفی که بچهها به من دارن، ترجیح دادم که یکسری فعالیت خیرخواهانه در اینجا انجام بدم...
زهتاب: چی هه هو؟
بهروز عشقی: یعنی چی هست این؟ بعد دکتر میشه لطفا برای من یه کم بازش کنید؟
هومن صحرایی: خب این یعنی کسایی که وضع مالی خوبی ندارن رو بهشون کمک کنیم.
بهروز عشقی: من حاضرم نصف غذامو با نصف ماستمو برای آدمای دیگه بدم. بالشم هم قابل نداره ...جورابام هست ...
سیروس تکراری: کار خیرخواهانه به من نمیسازه دکتر... یعنی به بدنم نمیسازه، دست خودم نیست تا میام یه پنج تومنی از تو جیبم دربیارم، دستم میلرزه تشنج میگیرم؛ اما وقتی دوباره تو جیبم میذارم، حالم خوب میشه...
آنقدر دیالوگها خندهدار نوشته و اجرا میشود که بهسختی میشود جلو خندیدن را گرفت. بچههای پشت صحنه هم همین حالوهوا را دارند و گهگاه لبخندی گوشه لب مدیری هم نقش میبندد. مدیری کات میدهد و فکر میکند ادای دیالوگها انرژیای را که باید ندارند و این را به بازیگران گوشزد میکند.
مدیری نکاتی را به بازیگرانش میگوید و در برداشت بعدی همهچیز تغییر میکند. از مدیری چیزی جز این نیز بعید نیست؛ مردی که در تمام این سالها چه در زمانی که از تلویزیون دور بود و در مدیوم دیگر فعالیت میکرد و چه حالا که با مجموعهای پرطرفدار مجددا قدم به تلویزیون گذاشته است، توانسته مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند و بعد از گذشت اینهمه سالها، محبوبترین بازیگر و کارگردان طنز ایران لقب بگیرد؛ کارگردانی که در تمام این سالها، فقط به کارش فکر کرده، نسبت به حواشی اطرافش موضعگیری خاصی نداشته و فقط با کارش حرف زده است. نظم عجیبی در پشت صحنه وجود دارد و کارها طبق برنامهریزی مشخصی جلو میرود. مدیری برداشت آخر را چک میکند و از نظر او همهچیز خوب است.
او در این فصل، برخلاف فصل پیشین، بازی نمیکند. نقشهای پرتعدادی که مردان ایفاگر این نقشها هستند و تعداد معدود بازیگران خانم، از ویژگیهای این فصل از سریال است. طراحی لباس و آمادهشدن هر روز این تعداد بازیگر، کار مشکلی بهنظر میرسد.
«شادی رستگارپور»، که بهعنوان سرپرست لباس سالهاست با مهران مدیری کار میکند، پشت صحنه نیز مدام در حال چککردن جزئیات لباس است. از او درباره طراحی لباسهای این فصل میپرسم و اینکه طراحی لباسها چطور اتفاق افتاده است.
میگوید: «در این فصل بیش از ٩٠ درصد بازیگران آقا هستند و با توجه به اینکه قصه در یک اردوگاه روایت میشود، طبعا لباسها بهصورت فرمی طراحی شد. طراحی این لباسها با آقای مدیری بود و براساس ایدهای که در ذهن داشت، لباسی مد نظرشان بود که ایستایی و فرم لباس حتی کفش، خیلی شیک به نظر برسد و طبعا بهشکلی نباشد که در واقعیت وجود دارد. لباسهای این اردوگاه، در دو نوع طراحی شده است: یقه قرمزها که جرم بیشتری دارند و یقه آبیها که بهنسبت گروه اول، خلافکار حرفهای نیستند».
ظاهرا هنوز کار مدیری و گروهش در لابی اردوگاه تمام نشده است. باید بازیگر دیگری به جمع بازیگران اصلی گروه اضافه شود. مدیری از نیما فلاح میپرسد آماده است یا نه و او از پشت دیوار، آمادگیاش را اعلام میکند. با شمارش مدیری، ضبط شروع میشود. فلاح با لباسی سراسر آبی و یقه قرمز و سبیلهایی که از پشت لبها تا چانهاش آمده و ظاهر خلافکاری از او ساخته است، از پشت دیوار به سمت بازیگران دیگر میآید و خطونشانهایی برای هومن صحرایی میکشد. ظاهرا نیما فلاح از خلافکاران باسابقه این اردوگاه است.
بعد از اینکه مدیری ضبط سکانس را تأیید کرد، گروه باید قسمت دیگری را برای تصویربرداری آماده کنند. در این فاصله به طبقه اول این ساختمان سر میزنم؛ طبقهای که اتاق گریم و لباس هم در آنجاست.
اتاق گریم هم با این تعداد از بازیگران قطعا جای پُررفتوآمدی است. این را از عکسهای تست گریمی که به دیوارهای این اتاق نصب شده است میتوان متوجه شد.
مهرداد شکرابی طراح گریم مجموعه، چند دقیقهای فرصت گفتوگو پیدا میکند و از حالوهوای سریال برایمان میگوید: «قصه در زمان حال روایت میشود و اتفاقا گریمها در این فصل خیلی غلوشده نیست. در فصل قبل، گریم تعدادی از بازیگران مثل جواد رضویان یا محمدرضا هدایتی، با توجه به نقش، کمی اغراق داشت؛ اما در این فصل باید روی تیپ خلافکاران متمرکز میشدیم و گریمها بیشتر به این سمت رفته است؛ هرچند باید راکورد گریمهای فصل قبل را تاحدممکن حفظ میکردیم.
اتاق بازیگران، در طبقه دوم این ساختمان مدور قرار دارد؛ جاییکه بعد از ضبط سکانس میتوان چند دقیقهای با بازیگران اصلی مجموعه صحبت کرد. سیامک انصاری چند دقیقهای را با ما درباره حالوهوای سریال صحبت میکند: «در این فصل از مجموعه، اشتباهی صورت میگیرد و من را با یک خلافکار در اردوگاه اشتباه میگیرند.
تخصص من پلاستولیز سلولهای بینابینی است و کسی که من با او اشتباه گرفته میشوم، تیمور بینابینی است و اتفاقات از اینجا شروع میشود».
انصاری معتقد است که فصل دوم سریال در حاشیه، تفاوتهای محسوسی با فصل اول دارد. او میگوید: «فکر میکنم داستانها از فصل اول جذابتر است و حداقل در ١٠ قسمتی که ضبط شده است، این را متوجه شدم و البته نظر مردم مهمتر است و امیدوارم با این مجموعه، سرگرم شوند و از دیدنش لذت ببرند؛ چراکه حقیقتا هدف ما هم سرگرمسازی مخاطب است و لذتبردن از ساعاتی که برای دیدن این مجموعه وقت میگذارند».
دراینبین، مهران غفوریان هم از راه میرسد و از او هم درباره حسوحال فصل جدید سریال میپرسم. او هم با نظر سیامک انصاری موافق است. غفوریان میگوید: «از نظر من قصهها جذابتر از فصل قبل است، علاوه بر اینکه متنهای امیرمهدی ژوله را دوست دارم و متنها خوب نوشته شده است. غفوریان در ادامه صحبتهایش درخواست میکند از روزنامه ما نیز اعلام شود که او هیچ صفحه مجازی ندارد».
گروه مدتی استراحت میکنند و برای ضبط سکانسِ بعد آماده میشوند. ساعت نزدیک ٨ شب است و هوا کاملا تاریک شده؛ اما انرژی گروه همچنان بالا و همهچیز برای ضبط آماده است. باید به طبقه پایین برویم به دکور معروفی که همهچیز در آنجا اتفاق میافتد.
ریلها چیده شده است و مدیری پشت دوربین همهچیز را چک میکند. چندینبار با وسواس، حرکت دوربین را کنترل میکند.
قسمت ١٠ سریال در حال تصویربرداری است. در این سکانس، زهتاب با کاغذی در دست، از اتاق ملاقات بیرون میآید و با خندهای روی لب، تلوتلوخوران از مقابل اتاق ورزش رد میشود و به یکی از همبندانش برخورد و غش میکند. در برداشت اول، مدیری به رضویان میگوید: «جواد خنده یادت نره». مدیری این صحنه را چک میکند. از نظر او همهچیز خوب است.
با تمامشدن تصویربرداری، چند دقیقهای را با جمال شمس، یکی از تصویربرداران و نورپردازان سریال، صحبت میکنم. از او درباره تصویربرداری با پنج دوربین میپرسم و اینکه تا چه حد سرعت کار را بالا میبرد؟ شمس میگوید: طبعا سرعت کار بالا میرود و تعدد پلانهای متفاوت، بیشتر میشود. ریتم و ضرباهنگ کار نیز به همان نسبت بالا میرود.
علاوه بر اینکه شرایط نورپردازی در استودیو بهگونهای است که همهچیز از قبل طراحی میشود تا در میانههای کار، زمان زیادی برای طراحی نور گذاشته نشود.
لوکیشن کمکم خلوت میشود. در این فاصله، با ابوالفضل نصیر، مدیرتولید مجموعه، صحبت میکنیم. نصیر از شرایط تولید مجموعه میگوید: «جمعکردن لوکیشن بیمارستان با تمام تجهیزاتی که دیدید و تبدیل آن به اردوگاه، کار آسانی نبود و زحمت زیادی برای آن کشیده شد. حدودا دو ماه برای ساخت دکور جدید زمان صرف شد و از نتیجه کار راضی هستم.
از اوایل مهر هم وارد مرحله تصویربرداری شدیم و تا به امروز همهچیز طبق برنامهریزی پیش رفته است». او در ادامه میگوید: «از نظر من شیرینی قصههای این فصل، بهنسبت فصل قبل بیشتر است و امیدوارم مخاطبان هم ازدیدنش لذت ببرند».
از او درباره همکاری با مهران مدیری میپرسم که میگوید: «تجربه بسیار خوبی بود. مهران مدیری کارگردان کاربلدی است و بر کارش مسلط است». فصل جدید سریال «در حاشیه» به تهیهکنندگی حمیدرضا مهدوی برای پخش بعد از ایام محرم و صفر آماده میشود و باید دید که نظر مخاطبان درباره سری جدید این مجموعه چه خواهد بود. تقریبا ساختمان خالی شده است. در هوای سرد و بارانی یکی از شبهای پاییزی از گروه خداحافظی میکنیم.
رونمایی از اردوگاه «در حاشیه»
سری دوم سریال «در حاشیه» به کارگردانی مهران مدیری برای پخش از شبکه سه سیما در حال ساخت است و جز پنج بازیگر اصلی بیشتر از بازیگران ناشناخته بهره گرفته است.مردان آبیپوش با کفش های واکس زده و رسمی، نگهبانانی با کت و شلوارهای اتوکشیده، سلول های تمیز و مجهز به چای ساز و فنجان، همراه با آیینه های بنفش و از همه مهمتر زندانیهای مرتب و شیک. این نمونه ای از جزییات اردوگاهی در جغرافیایی نامعلوم است که کارگردان طنزپرداز ایران مهران مدیری پزشکان خلافکار بیمارستان حاشیهدارش را به آنجا تبعید کرده است.برای دیدن این سریال همه تصورات خود از زندان های مخوف را که در اخبار شنیده اید و یا در فیلم و سریال ها دیده اید، دور بریزید چراکه شاید شما هم روزی آرزو کنید به این زندان پا بگذارید مثل مجرمان و خلافکاران این اردوگاه که از بودنشان در این قلعه استوانهای شکل به کارگردانی مدیری لذت می برند.ساختمان قلعه مانند استوانه ای شکلی که در بالاترین و انتهاییترین نقطه خیابان وزارت امور خارجه قرار دارد. اینجا پرنده پر نمی زند و جایی دنج و خلوت است. بعد از طی کردن این مسیر به ساختمان اصلی می رسم جایی که حالا چندین سال است به لوکیشن ثابت پروژه های مدیری تبدیل شده است. وفا ملک زاده مدیر روابط عمومی سریال «در حاشیه» و ابوالفضل نصیر مدیر تولید کار اولین نفراتی هستند که در محوطه ساختمان می بینمشان و قدم می زنند. همراه با ملک زاده به اتاقش می رویم و در مسیر دو به دو زندانیان یا همان ساکنان اردوگاه «در حاشیه» را می بینیم که مشغول گپ زدن هستند.ساعت دقایقی از ۱۵ عصر گذشته است. شاید برای کسی که تاکنون زندان نرفته باشد تماشای یک زندان خودش به اندازه کافی سوژه باشد البته اگر بعد از آن سرخورده نشوید و یا برعکس ترغیب نشوید که به زندان البته از نوع اردوگاهی منتسب به مهران مدیری بروید.
رونمایی از اردوگاه «در حاشیه»ساختمان داخلی این اردوگاه در سوله ای در پایین ترین قسمت این قلعه قرار گرفته است. وفا ملک زاده مرا به دیدن اردوگاه دعوت می کند و من مثل مقام های مسئول باید سعی کنم جزییات از دستم در نرود. البته که اینجا همه چیز خوب است. در اولین مرحله وارد لابی در ساختمان داخلی اردوگاه می شویم، گلدان های بزرگ و تابلوهایی که تصاویری از طبیعت دارند و یک ال سی دی بزرگ اولین المان هایی هستند که در این لابی به چشم می خورند.راهروها کمی پیچ در پیچ است. اینجا کارگاهی دارد که با ورود به آن ممکن است با کلاس های آموزش خیاطی که شهریه های بالایی هم می توانند داشته باشند اشتباه گرفته شود. انواع کامواهای رنگی برای بافتن لباس های زمستانی فراهم است که در یکی از طبقات سالن جای گرفته است، در قسمتی دیگر یک دار قالی نصب شده است و در مقابل آن نقشه ای قرار دارد که بافنده باید دار را برآن اساس طراحی کند و من یک لحظه با خود تصور می کنم کدامیک از این خلافکاران قرار است در پشت این دار بنشینند.روی میزهایی که در قسمت های مختلف کارگاه قرار دارد برگه هایی از متن های فیلمنامه وجود دارد و رواط عمومی سریال وقتی با برگه ها برخورد می کند با لبخند و شوخی روی آنها را برمی گرداند و توضیح می دهد که ممکن است متن ها تغییر پیدا کنند. من هم البته اصراری به خواندن متن ها ندارم خود کارگاه آنقدر جذاب و آموزنده است که شاید من هم هوس کنم روزی زندانی اردوگاه آقای کارگردان شوم!قسمت دیگری از این کارگاه به نجاری اختصاص دارد که همه وسایل با نظم و ترتیب در جایگاه قرار گرفته اند. ذهنتان به کارگاه های نجاری در سریال هایی مثل «فرار از زندان» و یا فیلمی چون «رستگاری در شائوشنگ» خطور نکند اینجا همه چیز مختص اردوگاه «در حاشیه» است که باید بعدا در سریال ببینید.جالب ترین قسمت این کارگاه میزی است که روی آن گلدوزی های مختلف به چشم می خورد، قطعا خلافکاران این اردوگاه باید بعد از پایان دوران حصر به حد کمال یک هنرمند تبدیل شده باشند.
سلول شماره ۳۹۸اردوگاه «در حاشیه» از اتاق های مختلفی تشکیل شده که مثل ادارات عنوان هر اتاق در قسمت بالایی درب آن نوشته شده است و کسی اینجا گم نخواهد شد. یک اتاق مشاوره دارد که خلافکاران محترم می آیند و مشکلات خود را مطرح می کنند، اتاق ورزش دارد که تنها شامل سه دستگاه بدنسازی می شود. کمی آن طرف تر اتاق ملاقات است که ۶ اتاقک دارد و از همین جا می توان فهمید این سریال مردانه گاهی هم زنانه می شود و قرار است همسران و سایر اعضای خانواده خلافکاران به سراغشان بیایند.یک اتاق رییس هم دارد که براساس آن نمی توان ویژگی های روحی رییسش را حدس زد، روی دیوارهای اتاق رییس اردوگاه تابلوهای مختلفی از خطاطی به چشم می خورد اما روی میز آقای رییس سه گلدان وجود دارد که در میانشان کاکتوس ها بیشتر خودنمایی می کنند. این اتاق ظاهرا اولین قسمت داستان را رقم می زند جایی که پزشک نماهای بیمارستان حاشیه به همراه هومن صحرایی نزد آقای رییس داستان جرم هایشان را تعریف می کنند.ادامه این راهرو به سلوهای انفرادی و چند نفره ختم می شود. سلول شماره ۳۹۸ یکی از اتاق های چهار نفره است، ساکنان این اتاق ها به گمانم از دانشجویان خوابگاه ها خوشبخت تر و مجهزترند. این اتاق که به چای ساز و یک دست فنجان رنگی مجهز است، کمد دارد و یک آینه با قاب بنفش از دیواره اتاق آویزان شده است.رنگ درب سلول ها یکی در میان سبز و قرمز است، سلول های انفرادی هم مساحتی حدود دو در سه متر دارند و یک دریچه کوچک پنجره نما که در انتهایی ترین قسمت دیوار و در کوچکترین ابعاد خود ساخته شده است و می تواند تنها وجه مشترک سلول ها با زندان های دنیای واقعی باشد.اتاق بازجویی، سالن غذاخوری و بهداری دیگر بخش های این اردوگاه را تشکیل می دهند. بازدید به پایان می رسد و فکر می کنم تنها یک قفسه کتابخانه کم دارد.لباس ها هیچ نوع زندانی را در هیچ کجا و در هیچ زمانی تداعی نکندسریال «در حاشیه» ۴۰ بازیگر دارد که تقریبا هر روز همه آنها حضور دارند لباس های خلافکاران اردوگاه آبی رنگ است که البته طراحی این لباس ها بر عهده خود مهران مدیری بوده است. در اتاق لباس می توان با شادی رستگار سرپرست لباس مجموعه «در حاشیه» صحبت کرد و او درباره ایده طراحی این لباس ها می گوید: نظر آقای مدیری بر این بود که لباس ها، هیچ نوع زندانی را در هیچ کجا و در هیچ زمانی تداعی نکند و اردوگاه با جایی نسبتی نداشته باشد. این آدم ها شیک هستند و از کفش استفاده می کنند و جنس پارچه ها به گونه ای در نظر گرفته شده است که این شیک بودن و نوعی براق بودن را به تصویر بکشد.اتاق بعدی اتاق گریم است که طراحی هایی از گریم های پروژه های قبلی مدیری را هم می توان در آن دید. البته به نظرم در این سریال گریم ها بیشتر در «سبیل» ها می توانند نمود داشته باشند.مهرداد شکرابی طراح گریمی که سال هاست با مهران مدیری کار می کند درباره طراحی چهره پردازی در این سریال می گوید: «در حاشیه» کاری رئال است که شخصیت های آن به امروز تعلق دارند بنابراین گریم ها به تغییرات چندانی نیاز ندارند.وی درباره شیک و تمیز بودن چهره ها نیز توضیح می دهد: تلاش ما بر این بود که نوعی ته ریش برای اکثر خلافکاران داشته باشیم و چهره ها خیلی هم شیک نباشند اما باید ذایقه مخاطب را هم در نظر گرفت که علاقه داشته باشند کار را تماشا کنند.ساعت حدود ۵ عصر است نصرالله رادش در یکی از اتاق های مجموعه در حال صحبت است. رکوردر را در دستانم می بیند و با خوشرویی بیان می کند که صحبتی ندارد و وقتی تلاش مرا می بیند و اینکه می پرسم چرا تمایلی برای صحبت ندارد سخنانی درباره نقش و بازی خودش و حرف هایی دیگر بیان می کند که چون در ساختار یک مصاحبه نیست، نمی توانم بنویسم.کمی آن طرف تر در اتاقی دیگر سیامک انصاری نشسته است و با گوشی موبایل کار می کند. او هم همان ابتدا مرا از مصاحبه کردن منصرف می کند و می گوید ابتدا باید سریال پخش شود و بعد درباره نقشش یا مسایل دیگر حرف بزند. انصاری خیلی قاطع تر از شخصیت نقش هایی است که همیشه از او در سریال های مدیری دیده می شود. حدود ۱۳ دقیقه حرف می زند اما هیچ علاقه ای ندارد تا زمانیکه سریال روی آنتن نرفته است درباره سریال گفتگو کند.در همین فاصله مهران مدیری کار را شروع کرده است و ابتدا با چند خلافکار آشنا می شوم و آنها از جرم هایشان می گویند.
مجرم اول: جوجه خلافکارمجرم اول علی غلامی نام دارد، در حدود ۱۰ قسمت از سریال بازی کرده است و هنوز جرمش را نمی داند و خودش و جرمش را اینگونه معرفی می کند: جرمم هنوز مشخص نیست اما می دانم پدرم از سابقهدارهای خوب بوده که یخ قاچاق می کرده است.غلامی تئاتری است و حضور در کار مدیری را یک معجزه می داند و درباره نقشش ادامه می دهد: من یک جوجه خلافکار و از طرفداران یکی از بزرگترین مجرمان اردوگاه هستم و نشانه اش هم داشتن یقه قرمز است. یکی از اصول ما در تیمی که داریم این است که تازه واردها را اذیت کنیم و از جمله ماجراهای اردوگاه اذیت کردن همین خلافکاران بیمارستان «حاشیه» است.مجرم دوم: جرم مشخص نیستمهدی عظیمی خلافکار دیگری است که یقه قرمز دارد و در این باره توضیح می دهد: هرکس این یقه ها را داشته باشد خطرناک تر است و جرمش سنگین تر، بنابراین باید بیشتر مواظب یقه قرمزها بود.عظیمی با اشاره به واژه آش خوری که در سربازی به کار می رود از سختی های و شیطنت های این دوران می گوید و اضافه می کند: اتفاقاتی که در اردوگاه سریال «درحاشیه» اتفاق می افتد مختص یک زندان نیست بلکه از نوع دوران آش خوری است و می تواند به هر صنفی تعلق داسته باشد چون کشمکش هایی است که روابط بین آدم ها را دربرمی گیرد.
مجرم سوم: مدیر فوتبالیهادی پیوند مجرم بعدی است او درباره جرمی که باعث شده است وارد اردوگاه شود توضیح می دهد: من یک مدیر فوتبالی هستم، کسی که همه زندگیش پول است و همه اطرافیانش را برحسب موقعیتی که دارند، می بیند. او با همه ارتباط دارد و هر جا لازم باشد با هرکسی از بزرگ ترین خلافکار زندان تا شخصیتی چون زهتاب کنار می آید.وی درباره سایر مجرمان این اردوگاه که معمولا شخصیت های ناشناخته ای دارند توضیح می دهد: مدیری موقعیت ها را بیشتر به کسانی می دهد که شناخته شده نیستند و فکر می کنم قرار گرفتن اینها در کنار بازیگران فضای جالبی است.مجرم چهارم: لو نمی دهدهومن رمضانی مجرم بعدی است که در برابر من روی یک صندلی قرار می گیرد اما درباره جرمش به همین میزان بسنده می کند که در اردوگاه در مراسم های گلریزان و آزاد کردن زندانیان ورود کرده و کمک می کند. از دیگر کمک های این خلافکار خوب در اردوگاه وام گرفتن برای زندانیان است و مشکلات اقتصادی را رفع می کند.
مجرم پنجم: سابقه دار اردوگاهحسین لعل متولد ۱۳۲۳ است و سال هاست که در این اردوگاه ساکن است، نقش کیومرث را دارد و خود را پیر زندان معرفی می کند، سابقه داری که جرم مشخصش را نمی داند.به قسمت پایینی ساختمان که دکور اردوگاه را تشکیل داده است وارد می شویم. محل ضبط یکی از سلول های چهار نفره است. مدیری با طمانینه پشت مانیتور نشسته است. دو تخت در دو گوشه اتاق قرار دارند به گونه ای که سر هر چهار تخت در یک دوربین دیده می شود. نصرالله رادش در نقش سیروس تکراری و جواد رضویان در نقش زهتاب در دو تخت بالایی و مهران غفوریان در نقش بهروز عشقی و سیامک انصاری در نقش هومن صحرایی در دو تخت پایینی قرار گرفته اند. هر چهار نفر باید دراز کشیده خودشان را در حالتی حفظ کنند که در دوربین دیده شوند و برای این منظور مدیری گاهی میان سکانس ها از آنها می خواهد سرشان را بالاتر یا پایین تر بیاورند.زهتاب در این صحنه نقش عاشقی را دارد که هم سلولی ها سعی می کنند او را منصرف کنند.سیامک انصاری (هومن): آقای زهتاب عزیز خاصیت عشق تمنا و سوختن و خواستن است حتما که نباید همه به معشوقشون برسن.. اصلا در طول تاریخ کدامیک از عشاق به معشوقشون رسیده اند.مهران غفوریان (بهروز): لیلی و مجنون.انصاری: اون که افسانه است.غفوریان: نه اون افسانه و داوود بود.بهروز عشقی یا همان مهران غفوریان را با همان لحنی که در سریال «در حاشیه۱» دارد تصور کنید. با گفتن جمله اش همه یک باره می خندند و سیامک انصاری درواکنش به گفته غفوریان می گوید که حالا باید کل جمله اش را از ابتدا بیان کند.در همین فاصله چند ثانیه ای چهار بازیگر با هم شوخی می کنند، مدیری می گوید، بریم. دستیارش سه، دو، یک می دهد و هومن دوباره در تلاشی دیگر سعی می کند به زهتاب بقبولاند که بپذیرد به معشوق نمی توان رسید. به واژه سوختن و ساختن که می رسد خودش عذرخواهی می کند و می خواهد دوباره جمله را بیان کند.
مهران شخصیتت مثل تولستوی استمهران مدیری در همین زمان به غفوریان که روی تخت دراز کشیده است و آماده گفتن دیالوگ بعد از انصاری است با شوخی می گوید: مهران شخصیتت مثل تولستوی متین و عمیق و در حال متفکر است.غفوریان کمی با میمیک صورتش بازی می کند و ژست دیگری به آن می دهد.انصاری (هومن) مجددا دیالوگش را بیان می کند. غفوریان (بهروز) پاسخ می دهد: نه.. نه افسانه نبود... لیلی بود.(اینجا برای من مشخص می شود که داوود را در دیالوگ قبلی بداهه گفته است.)جواد رضویان (زهتاب) روی تخت و در رویایی دیگر است: نه شما در جریان نیستید... عمو غضنفر خودم با بیگم «خاتومب»...خاتون را با لحنی ادا می کند که مورد سوال و جواب انصاری و غفوریان است، توضیح و تشریح آنها درباره کلمه «خاتومب» رضویان را به خنده می اندازد و می گوید که با شوخی ها نمی تواند جمله اش را ادامه دهد.شوخی را کوتاهتر می کنند، مدیری از رضویان می خواهد ریتم صحبت را تندتر کند و بعد می گوید: بریم.رضویان ادامه می دهد: نه شما در جریان نیستید، عمو غضنفر خودم با بیگم خاتومب... اونقدر عاشق هم بودند... دست همدیگر را گرفتن، در رفتن، رفتن به جنگل... ۱۳۷ نفر شرحه شرحه شدند، تیکه و پاره و کشته شدند اما الان اون ها دارند با هیچ، در جنگل زندگی می کنند ما هم که خاندان کلا تحصیلکرده اونها هم که عینهو دکتر ارنست دارند بچه هاشونو نگهداری می کنند.انصاری: آقای زهتاب اون ها هم کار اشتباهی کردن عزیز من، بعد الان دوره زمونه هم فرق کرده بعد عشق شما هم یک عشق یه طرفه است.در ادامه انصاری برای اینکه ثابت کند زهتاب و دختری که دوست دارد تناسبی با هم ندارند یک از ویژگی های او را نام می برد که با ورزش در ارتباط است و به دلیل لو رفتن داستان نمی توان گفت و بعد از او می پرسد که تا حالا از نزدیک لباس ورزشی دیده است؟
ورزش شبانه جواد رضویان در سلولزهتاب: ندیدم چون انگیزشو نداشتم ولی از فردا ببین چی چی میشم.غفوریان: من هم سال هاست می خوام از فردا صبح ورزش کنم.انصاری: آخی تو از فردا شروع کن.خنده شان می گیرد... بعد از هر بار کات شدن.. کمی هم با دیالوگ ها شوخی می کنند. مدیری با لحن انصاری می خندد و به دیالوگی از «باغ مظفر» اشاره می کند و با واژه «بریم» همه را به ادامه فرمان می دهد.ضبط از دیالوگ رضویان آغاز می شود و او می گوید: نه من کار امروز و به فردا نمی اندازم... از همین الان شروع می کنم، هم قشنگ می شم، هم ورزشکار می شم، هم باسوات.در همین حال از تخت پایین می آید، هم اتاقی ها به او یادآوری می کنند که خاموشی است و نمی تواند بیرون برود اما او با سرعت خارج می شود. دو نفر کت و شلوار پوشیده پشت در ایستاده اند و هنوز رضویان پایش را بیرون نگذاشته سوتی می زنند او را بلند کرده، به داخل می آورند و روی تخت می اندازند.تقلای رضویان و دو نگهبان و جملاتی که رد و بدل می شود و می خواهد کسی به او دست نزند هم بازیگران و هم پشت صحنه را به خنده می اندازد. خنده بازیگران خنده مدیری را هم در پی دارد و می گوید «این قسمت کات ندارد» و می خواهد پیوسته ادامه دهند. اگرچه که هر بار با آوردن رضویان این واکنش ها تکرار می شود.مدیری درحالیکه لبخندی به لب دارد خطاب به بازیگران می گوید: چقدر زمان هایی که شما چهار نفر در سکانس ها با هم نیستید، راحتیم و تند تند می توانیم صحنه ها را ضبط کنیم.
از نقد اجتماعی به نقدهای میان فردی
جای خود مدیری در این سکانس ها خالیست، او پشت مانیتورش نشسته است و تصاویر را وارسی می کند، در حدود ۱۴ قسمتی هم که تاکنون ضبط شده است او حضور نداشته است. بازیگران ثابت این کار تیپ هایی هستند که می دانند چه باید بکنند و مدیری کمتر به آنها توصیه می کند. او در پشت صحنه های سریال ها کمترین دیالوگ را با بازیگرانش دارد و باقی را اگر هم لازم باشد نزدیک رفته و به بازیگر بیان می کند. آنچه من به عنوان یک خبرنگار می بینم بیشتر سطح رویین کار است. حتی در فاصله کوتاهی میان گرفتن صحنه ها باید اتاق را ترک کنم و شاید صحبت ها و توصیه هایش در چنین زمان هایی مطرح می شود و اینگونه است که کارهای مدیری همیشه از حساسیت های خاصی برخوردار است.
در این سری از «در حاشیه» علی اوجی که نقش یک وکیل را بازی می کرد و محمدرضا هدایتی که نقش نگهبان بیمارستان حاشیه را داشت نیز حضور ندارند و بار عمده بازی نقش ها در اردوگاه را بازیگران کمتر شناخته شده بر دوش می کشند.
امیرمهدی ژوله سرپرست نویسندگان سریال «در حاشیه» به تهیهکنندگی حمیدرضا مهدوی کوچکسرایی آخرین نفری است که می توانم با او صحبت کنم که درباره این سریال و ویژگی های آن، بیان می کند: ما تنها چهار شخصیت اصلی سریال را به این اردوگاه آوردیم و اینجا کار فضایی کاملا متفاوت با سری اول دارد. در این سری جنس شوخی ها و کمدی ها متفاوت تر است و از نقد اجتماعی بیشتر به کمدی های مرتبط با نقد روابط میان فردی می رسد. یک ویژگی این سریال این است که از لحن کاریکاتورگونه که در فضای بیمارستان به دلیل تلخی آن فضا داشتیم، خارج شده و جنس شوخی ها متفاوت شده است.
درهای اردوگاه به رویم بسته می شود؛ اردوگاهی که هنوز معلوم نیست نامش چیست.
جواد رضویان از "درحاشیه" جدا می شود؟!
۰۳ آذر ۱۳۹۴ -/به تازگی مصاحبهای از جواد رضویان منتشر شده که در آن گفته است به دلیل فرسایشی شدن روند تولید مجموعه «در حاشیه» به زودی از این سریال جدا میشود.
بنا بر این گزارش، جواد رضویان عنوان کرده است: حضور در سریال تلویزیونی «در حاشیه» باعث شد که من علیرغم میل باطنی ام نتوانم حضوری جدی در سینما داشته باشم و به نوعی بازی در این سریال برایم با روندی فرسایشی همراه شده است.
رضویان با بیان اینکه تاکنون 15 قسمت از سریال تلویزیونی «در حاشیه» ضبط شده است اظهار داشت: فکر می کنم نهایتاً بین یک تا 2 قسمت دیگر بتوانم در این سریال حضور داشته باشم و بعد از آن فیلمنامه نویسان باید تدبیری بیندیشند تا شخصیت ایفایی من برای همیشه از سریال حذف شود.
وی سپس تصریح کرد: این خبر برای اولین بار اعلام می شود و با ور کنید اختلافی در کار نیست؛ امیدوارم که مجدداً برخی از مردم و رسانه ها این شائبه را به وجود نیاوردند که میان من و آقای مدیری اختلاف افتاده است! چرا که من در حال حاضر مشغول ساخت برنامه ترکیبی «سه شو» هستم که قرار است بعد از ایام سوگواری ماه صفر پخش خود را از شبکه سوم سیما آغاز کند.
علی رغم انتشار این خبر، سازندگان مجموعه تلویزیونی «در حاشیه» در گفت و گو با فارس از این تصمیم جواد رضویان اظهار بی اطلاعی کرده و اعلام کردند رضویان این تصمیم خود را هنوز به گروه سازنده اعلام نکرده است و نام او به روال سابق در شیفتهای کاری وجود دارد و رضویان نیز به روال قبل سر کار خود حضور پیدا می کند.
سری دوم «در حاشیه» در حالی مراحل تصویربرداری خود را سپری میکند که طبق گفتهها قرار است پس از ماه صفر از شبکه سه سیما پخش شود.
در این سری بازیگرانی نظیر سیامک انصاری، جواد رضویان، مهران غفوریان و ... ایفای نقش میکنند و داستان آن در یک زندان میگذرد.