بنلادن مُرد اما گویی داستان القاعده را پایانی نیست. اسامه پیش از مرگ یادگارانی از خود بر جای گذاشت: چهار زن و بیست فرزند؛ گویی قرار است این فرزندان راه پدر را ادامه دهند. اکنون با گذشت حدود 4 سال از مرگ رهبر القاعده اما این بار فرزند 24 ساله اوست که ادعای رهبری دارد. پیش از این سخنی از «حمزه بنلادن» نبود اما به نظر میرسد با اختلافاتی که در گروههایی نظیر طالبان، داعش و القاعده در افغانستان پدید آمده، ضرورت وجود «رهبر» و «استراتژی» برای القاعده به یک اصل تبدیل شده است.
برخی کارشناسان تخمین میزنند که القاعده جایگاه خود بهعنوان «مادر بنیادگرایی» را به داعش واگذار کرده و در عمل حاشیهنشین جریان افراط شده است. برخی معتقدند القاعده گروهی متشکل از پیرمردان فرتوت است که دیگر نه توان رهبری دارد و نه توان مقابله با داعش. چرا که نیروهای داعش عمدتا شورشیان جوانی هستند که از امکان مانور زیادی برخوردارند. بنابراین، شرایط به سویی رفت که القاعده خودی نشان دهد و با معرفی یک نیروی جدید و تازه نفس، شانس تازهای برای حیات مجدد به خود بدهد.
حمزه بنلادن کیست؟
ظاهرا اخباری که از حمزه وجود دارد، سوابق زندگی او را از 10 سالگی پوشش میدهد و پیش از آن خبر چندانی از او در دسترس نیست. در ژانویه 2001 زمانی که حمزه 10 ساله بود به همراه پدر و سایر اعضای خانواده در مراسم ازدواج برادر خود «محمد بنلادن» در قندهار حضور یافت. فیلمی که در نوامبر همان سال از او گرفته شد، نشان میدهد که حمزه و برخی از برادران و خواهرانش در استان غزنی در کنار طالبان و علیه نیروهای آمریکایی میجنگیدند. در مارس 2003 ادعا شد که حمزه و برادر دیگرش «سعد» زخمی شده و در رباط (افغانستان) گرفتار شدهاند. این خبر بعدها تکذیب شد. در سال 2005 ویدئویی با عنوان «مجاهدین وزیرستان» منتشر شد که نشان میداد حمزه در نبردهای القاعده با نیروهای امنیتی پاکستان در جنوب وزیرستان میجنگد. در سپتامبر 2007 بار دیگر گزارش شد که او در مناطق قبایلی پاکستان- افغانستان نقش مهمی در رهبری یکی از گروههای القاعده دارد. در جولای 2008 «The Sun» متن شعری از حمزه را منتشر کرد که در آن گفته بود: «نابودی آمریکا، بریتانیا، فرانسه و دانمارک شدت میگیرد.» در واکنش به شعر او پاتریک مرسر، نماینده پارلمان بریتانیا، حمزه را «شاهزاده ترور» نامید. برخی میگویند: او در ترور بی نظیر بوتو در سال 2007 دست داشته اما به گفته سلیمان ابوغیث، سخنگوی القاعده، او در آن زمان در حبس خانگی قرار داشت تا اینکه در سال 2010 آزاد شد. حمزه فرزند «خیریه صابر»، یکی از سه زن سعودی تبار بنلادن است. تحقیقات سیستم اطلاعاتی پاکستان در ابوتآباد، محل اختفا و دستگیری بنلادن، نشان میدهد که حمزه تنها فرد گمشده و پنهان شده این خانواده بود. بنلادن همیشه آرزو داشت فرزندش در قطر دروس اسلامی بخواند «تا خطاها و تردیدها از چهره جهاد را بزداید.» با این حال، فرزند اسرارآمیز بنلادن از پشت ابرهای تیره رخ نمود و در پیامی صوتی که حمایت ایمن الظواهری (امیر القاعده در مصر) را هم به دنبال داشت «ایدئولوژی» و «استراتژی» القاعده را بیان کرد. «بروس ریدل»، تحلیلگر موسسه بروکینگز، مینویسد: معرفی حمزه تلاشی است آشکار برای تاکید بر مشروعیت او بهعنوان وارث بنلادن. در واقع، مشروعیت وارث بنلادن فقط با نسب بردن از او میسر است.
خیریه؛ همسر مورد علاقه
ظاهرا همانگونه که حمزه مورد نظر رهبر القاعده بود و پدر در او چهره مردی را میدید که در آینده جانشین او خواهد شد، «خیریه»، مادر حمزه و همسر بنلادن هم مورد علاقه رهبر القاعده بود. به گزارش گاردین، بنلادن در سال 2008 پیامی ویدئویی به یکی از همسران خود میفرستد، اما نامی از او نمیبرد. با این حال، برخی معتقدند این همسر «خیریه» است. بنلادن خطاب به او میگوید: «اگر کشته شدم و تو خواستی به خانواده خود بازگردی ایرادی ندارد اما فرزندانم را به درستی بزرگ کن، مراقب آنها باش و آنها را از آفات دور بدار.» او در ادامه پیام میگوید: «تو نور چشمانم، میوه دلم و ارزشمندترین چیز در دنیا برایم هستی. اگر میخواهی پس از من ازدواج کنی، اعتراضی ندارم اما میخواهم در بهشت همسرم باشی.»
اولین پیام صوتی: مشروعیتبخش وارث بنلادن
این پیام صوتی در ماه مهضبط شده؛ اما ماه جاری از سوی «الصحاب»، بازوی رسانهای القاعده، منتشر شد. الظواهری «حمزه» را فرزند «شیر جهاد» خوانده است. در مقابل، حمزه نیز بیعت خود با الظواهری بهعنوان امیر القاعده را اعلام کرد. او همچنین از ملا محمد عمر، رهبر طالبان هم که به تازگی در افغانستان کشته شد،تکریم کرد. حمزه جناحهای مختلف القاعده در افغانستان، سوریه، مغرب، سومالی و هند را مورد تمجید قرار داد. رهبر جوان القاعده همچنین از برخی زندانیان مفقود مانند خالد شیخ محمد، مغز متفکر 11 سپتامبر، در گوانتانامو و عمر فاروق عبدالمطلب که تلاش داشت در کریسمس 2009 در دیترویت یک هواپیما را منفجر کند،بسیار تقدیر کرد.
حمزه معتقد است: اسلام مورد حمله صلیبیون قرار گرفته است. او دشمن صلیبی را «پرندهای شیطانی» توصیف میکند. او معتقد است سر این پرنده آمریکا، بال آن اسرائیل و ناتو و بدنش رهبران «ملحد» هستند که همان دولتهای مسلمانند که همچون عربستان به صلیبیون خدمت میکنند. حمزه در این پیام صوتی میگوید: بنا دارد تا سر این پرنده – آمریکا- را از تن جدا کرده و در نهایت این پرنده را بکشد. او از مسلمانان جهان میخواهد تا به اهداف آمریکایی و یهودی در تمام نقاط جهان از جمله در واشنگتن، لندن، پاریس و تلآویو حمله کنند. رهبر جوان القاعده هدف غایی خود را نابودی اسرائیل و «آزادی مسجد الاقصی» اعلام کرده که با تهدید اسرائیل در شرف نابودی است. او میگوید فلسطینیان شایسته حمایت هستند اما رهبران عرب به آنها خیانت کردهاند.
بروس ریدل مینویسد: «استدلال حمزه این است که یک دهه جنگ در عراق و افغانستان قدرت و روحیه آمریکایی را تضعیف کرده و اکنون وقت وارد آوردن ضربه است.» او میگوید: افکار عمومی آمریکا منتقد این هر دو جنگ هستند. حمزه میگوید: آمریکا آنقدر ضعیف و بی اعتبار شده که توان وارد شدن در جنگ گسترده را ندارد؛ بلکه از طریق پروکسیها یا اقمار وارد نبرد میشود. «بنلادن جوان» خواستار حمله از سوی «گرگهای تنها» در آمریکا شده و از آنها میخواهد تا حملاتی به سبک بوستون ترتیب دهند. بروس ریدل مینویسد: حمزه و الظواهری سخنی از داعش یا خلیفه خودخواندهاش بر زبان نمیآورند و این نشان از نزاعی درون گروهی میان رهبران افراط دارد. با این حال، برخی کارشناسان احتمال میدهند القاعده جدیدی از دل القاعده قدیم بیرون آید. در واقع، این دسته از تحلیلگران معتقدند انتخاب رهبر جوان القاعده دو پیام در خود دارد: یکی اینکه انتخاب جوانی 24 ساله به مثابه دمیدن روح جدیدی در کالبد القاعده است که چندی است در حال احتضار قرار گرفته است. دیگر، انتقال این پیام به مخالفان و البته هواداران القاعده است که این گروه در حال خروج از حالت «پیرگرایی» و روی آوردن به سوی «جوانگرایی» است. به واسطه این پیام شاید از روی آوردن افراد به گروههایی نظیر داعش کاسته شود. با این حال، ریدل مینویسد: «حمزه چهرهای جدید برای القاعده است؛ چهرهای که مستقیما به رهبر این گروه وصل است. او دشمنی خطرناک است.»
با این حال، «میوه دل» بنلادن، فرزند او را از آب و گل در آورد و به عهد خود عمل کرد.نوجوانی که برخی خبر از کشته شدن او میدادند، اکنون بر مسند رهبری القاعده نشسته است. تحلیلگران معتقدند: القاعده علاوه بر اینکه به خونی جدید در رگهایش (رهبری جوان) نیاز دارد اما بیش از آن و برای باقی ماندن در فضای جهاد به «استراتژی» نیاز دارد.
اینکه رهبر نوجوان القاعده چگونه میتواند کشتی شکسته و بحران زده القاعده را از گرداب مشکلاتی که یک سر آن به ائتلاف غرب وصل است و سر دیگر آن به داعش، نجات دهد محل سوال است. برخی تحلیلگران اما پا فراتر گذاشته و میگویند وارث بنلادن با بزرگترین تهدیدی مواجه است که تا کنون القاعده با آن دست به گریبان بوده است؛ گریز از حملات ائتلاف غرب آسان است اما گریز از شورش «دشمن خودی» که همان داعش است،عرصه را بر رهبر نوجوان تنگ کرده است. اما یک چیز مسلم است: القاعده همچنان زنده است و احتمال دارد در آینده به شکلی بازسازی شده وارد رقابت با داعش شود.