زمان : 18 Mordad 1394 - 12:07
شناسه : 109103
بازدید : 2358
خوشحالم در خدمت جشنواره فیلم کوتاه رضوی بودم هادی مقدم دوست: خوشحالم در خدمت جشنواره فیلم کوتاه رضوی بودم

عالی ترین راه پیشگیری از شعارزدگی، تسلط بر قصه گویی اس

در گرماگرم روزهای دهمین جشنواره فیلم کوتاه رضوی در یزد و از سری برنامه های طرح 8 قدم، کارگاه فیلمنامه نویس با حضور هادی مقدم دوست از فیلمنامه نویسان سرشناس کشورمان در یزد برگزار شد. در میان استقبال هنرجویان از این کارگاه یک روزه فرصتی فراهم آمد تا با او راجع به جشنواره رضوی، فیلمنامه نویسی و همکاری اش با حمید نعمت الله گپ بزنیم، با او که در انتهای گفتگو می گوید خوشحال است که در خدمت جشنواره رضوی بوده است.

آقای مقدم دوست، جشنواره رضوی یک جشنواره دینی محسوب می شود، فیلمسازان برای حضور در چنین جشنواره هایی با موضوعات اخلاق مدار و دینی چگونه می توانند از شعارزدگی دور شوند؟

کلمه شعار رکن اصلی عبارت شعارزدگی است، اما این موضوع از خود شعار شروع نمی شود در واقع از عدم تسلط بر زبان شروع می شود. در سینما دلیل اصلی آن، عدم تسلط بر زبان سینماست. وقتی این تسلط را نداریم و بخواهیم مفهومی را خواه دینی و خواه در حوزه ای دیگر برسانیم، ممکن است مبتلا به شعارزدگی شویم. قطعا می شود فیلمی دینی، اخلاق مدار و تماشاگر پسند ساخت. یکی از بهترین و عالی ترین راه های پیشگیری از شعارزدگی، تسلط بر قصه گویی است. اگر راوی، نقال و حکایت گر خوبی باشیم قادر به عنوان کردن هر مطللبی هستیم. مطلبی که دربرگیرنده مفهوم مورد نظر ماست بدون اینکه آن مفهوم جلوه گری ویژه و خاصی داشته باشد.

چقدر فیلمنامه در فیلم کوتاه مهم است؟ شاید عده ای تصور کنند می توان قصه ای از دل یک فیلم بلند را جدا کرد و یک فیلم کوتاه ساخت؟

فیلم، فیلم هست و اندازه اش نمی تواند آن را از کسوت فیلم بودن خارج کند. اگر اندازه را معیار بگیریم شاید به این نتیجه برسیم که فیلم 10 دقیقه ای در برابر فیلم 100 دقیقه ای، فیلم نیست. با همین استدلال آیا می پذیرید یک فیلم صد دقیقه ای در مقابل یک سریال 2000 دقیقه ای، فیلم نیست؟! این استدلال را نمی توان پذیرفت پس فقط مسئله اندازه است. فیلم در هر اندازه ای فیلم هست. مثل قصه ها ما قصه ی بلند داریم در مقابل داستان 50 یا صد کلمه ای داریم. به هر حال فیلم در هر اندازه ای باشد طبعا فیلمنامه مهم است.

شما در کارگاه با هنرجویان در خصوص اینکه چگونه از یک احساس به ایده برسند صحبت کردید، یک فیلمنامه نویس باید به چه چیز توجه کند طبیعت، روابط آدم ها و... یا اینکه باید یکسری مسائل را انتخاب کند؟

فیلمنامه نویسی حوزه بین رشته ای است. یعنی وقتی فیلمنامه می نویسید باید تسلط بر روانشناسی، جامعه شناسی و بسیاری حوزه های دیگر داشته باشد. یک فیلمنامه نویس اگر استاد همه این رشته ها نیست، که طبعا نمی تواند باشد، دست کم باید اهل سر درآوردن از همه رشته ها باشد یا آمادگی مشورت گرفتن از رشته های مختلف را داشته باشد. وقتی فیلمنامه نویس آمادگی ورود به عرصه های مختلف را داشته باشد، قدرت مشاهده اش بیشتر و وسیع تر و همراه با آن قدرت تحلیل اش نیز بیشتر می شود و همین به عمیق تر شدن فیلمنامه اش کمک می کند. یک فیلمنامه نویس هم باید اهل مشاهده باشد و هم مطالعه وسیع.  

آیا در مقوله ای مانند نوشتن می توان به کسی آموزش داد؟ یعنی با آموزش می تواند یک نفر را فیلمنامه نویس خوبی کرد یا به یک استعداد ذاتی احتیاج است؟

به نظرم بهترین شیوه آموزش هنر، شیوه ای است که در آن اسم کسی که تدریس می کند نه استاد هست، نه معلم و نه مدرس بلکه مربی هست. اگر کسی استعداد داشته باشد، مربی فیلمنامه نویسی هم، در حین تولید هنری او را همراهی می کند. شیوه آموزش اگر شیوه دقیق و با روحیات و خلقیات مردمان ما متناسب باشد و اگر فردی که در وادی نوشتن پا گذاشته، استعداد داشته باشد، ترکیب این دو می تواند کمک کند تا یک نفر واقعا فیلمنامه نوس شود. شیوه مربی گری و همراهی شیوه ی موثری در این زمینه است نه شیوه های کارگاهی و جلسه ای و ...

به نظر شما وضعیت سینمای ما چگونه است آیا حال خلاقیت و حال اقتصاد سینما خوب است؟

موضوع خلاقیت را باید فیلم به فیلم بررسی کنیم اما اقتصاد یک عارضه ی کلی هست. که می توانیم به صورت کلی ارزیابی کنیم. وارد موضوع خلاقیت نمی شوم اما به طور کلی به نظرم فضای آموزش و کارگاه های خلاق در سینمای ایران فضای کم بنیه ای است، طبیعتا یک آسیب هایی در خصوص خلاقیت وجود دارد و به یک عارضه خفیفی مبتلا هست. اما در مورد اقتصاد، این عارضه به صورت جدی تر گریبانگیر سینماست. فیلم ها نمی توانند مخارج خود را تامین کنند. سینما نگران معاش خود است. وقتی سینما نگران دخل و خرج خودش است، نمی تواند کارهای مهم خود را انجام دهد. از طرفی دیگر یک بلند پروازی ها و زیاده خواهی هایی وجود دارد که باعث می شود سینما نتواند با قناعت رفتار کند. به نظرم مشکل اقتصادی سینمای ایران، مشکل جدی و قابل تاملی است.

شما و حمید نعمت الله به عنوان دو یار دیرینه سینما شناخته می شوید، این همکاری از کجا شکل گرفت؟

من و حمید نعمت الله از زمان نوجوانی زمانی که در انجمن سینمای جوان ایران فیلم کوتاه می ساختیم با هم دوست بودیم (تقریبا سال 1360) در واقع در انجمن با هم آشنا شدیم. این آشنایی تبدیل شد به دوستی و دوستی هم به همکاری رسید و تداوم پیدا کرد.

همکاری شما در کارهای متعددی که با هم انجام دادید به خصوص در سریال به یاد ماندنی وضعیت سفید چگونه بود یعنی شما فقط نویسنده بودید و ایشان کارگردان؟ تقریبا در تمام کارهای مشترک شما روابط اجتماعی بین آدم ها پررنگ است این دغدغه فکری شما بوده یا آقای نعمت الله؟

همانطور که گفتم من و آقای نعمت الله از نوجوانی با هم دوست هستیم و در واقع انگار که یک آموزش مشترک دیدیم. طبیعی است که افراد به صورت تکی چیزهایی می آموزند و همین باعث تفاوت آدم هاست. اما در این دوره طولانی دوستی به گمانم یک دوره آموزش مشترک و شبیه شدن سلیقه ها را طی کردیم. اغلب کارهایی که ایشان کار کردند را با هم نوشتیم. اینطور نبوده که من فقط نویسنده باشم و ایشان کارگردان. در مقابل فیلمنامه ای را با هم نوشتیم و من کارگردانی کردم. به عبارت دقیق تر ما مشترک کار می کنیم. در خصوص روابط اجتماعی بین آدم ها، اصولا ارتباط یکی از ارکان مهم فیلمنامه نویسی و از مباحث مرتبط با شخصیت است و شخصیت یکی از عناصر مهم داستان و روایت است. ارتباط یکی از ضروریات نگارش فیلمنامه است. زمانی که در حال نگارش فیلمنامه هستیم یکی از بررسی های عمده که صورت می گیرد، ارتباط شخصیت با دیگران، ارتباط دیگران با شخصیت مورد نظر ما، ارتباط همه با هم و ارتباط با بیرون و دنیای داخل خود. وقتی بدانیم رابطه در فیلمنامه مهم است، موظفیم که به ارتباط اجتماعی و خویشاوندی اهمیت بدهیم. این دغدغه حاصل رعایت نکته حرفه ای و فنی فیلمنامه نویسی است طبعا علاقه مندی شخصی هم هست.

در میان کارهای مشترکتان با آقای نعمت الله کدام را بیشتر دوست دارید و فکر می کنید توانستید در آن حرفتان را بزنید؟

وضعیت سفید

به نظرم این قدر مشخص بود که نباید می پرسیدم.

(گفتگو از عاطفه ابراهیمی)