زمان : 28 Ordibehesht 1387 - 17:04
شناسه : 10785
بازدید : 10201
مجومرد قديم يا شهر كهنه مجومرد قديم يا شهر كهنه

مجومرد قديم يا شهر كهنه

علي اكبر حدادي مجومرد

دشتي كه شهر باستاني يزد در ان تكوين يافته در فضاي دره مانندي بزرگ ميان دو رشته كوه واقع شده ،گستره اين دشت از دامنه هاي شير كوه در جنوب اغاز مي شودو با شيب ملايمي تاكوير سياه كوه در شمال ادامه ميابد .
گودي هاي شمالي دشت حوضه ابريز جريانهاي مختلف جلگه يزد ونيز بستر خشك يكي از درياچه هاي فلات مركزي است كه در روند دگرگونيهاي اب وهواي اين ناحيه اقليمي در هزاره هاي پيش از ميان رفته است

نشانه هاي زمين شناسي و اسناد وروايات تاريخي حاكي از ان است كه پيش از دوره هاي كم باران وخشك هزاره هاي اخير نهر ها وجويبارهاوچشمه هاي متعددي به صورت ابهاي سطحي از جنوب به شمال اين دشت در جريان بوده ومنشا پيدايش كانونهاي اوليه تجمع انسانها گرديده است .


رومن گيرشمن محقق وايران شنا س فرانسوي عقيده دارد كه بخش مركزي فلات ايران كه امروزه يك بيابان شوره زار است زماني يك دريا چه بزرگ داخلي بوده كه به تدريج به درياچه هاي كوچكتري تقسيم شده و از ده هزار سال پيش سواحل رسوبي درياچه ياد شده تبديل به مراتع وبوته زارها يي شدند كه انسان در ان سكونت يافت .


كوير نمك اردكان يكي از حوضه هاي ابريز قديم است كه بر اساس روايات مختلف بخشي از يك درياست
بر اين اساس بيابانها ودشتهاي برهنه اردكان تا يزد را بايد عرصه بوته زارها وچراگاههايي دانست كه در دوره حيات درياچه يادشده (۷۰۰۰سال قبل) نخستين جماعتهاي انساني در ان استقرار يافته اند.
مجومرد قديم يا شهر كهنه .
مجومرد كه در ان نام ونشاني از قدمت نهفته از نخستين خاستگاه ان اطلاعات روشن وواضحي در دست نيست .تنها ديوارها ابنيه ها وخرده سفالهايي كه شهر در مسير حركت بالاجبار خود از غرب به شرق بر جاي نهاده ميتوان مشاهده نمود .
چنانچه اين خرده سفالها وباقيمانده ديوارهاي زير شن را درحل معماي تاريخ مجومرد راهنماي خويش قرار دهيم ما را به مسافتهاي بسيار دورتر از انچه اكنون شهر در ان قرار گرفته ميبرد.
نخستين خاستگاه شهر را احتمالا بايد در سواحل درياچه ياد شده دانست در ياچه اي كه انرا برخي در ياي ساوه هم ميدانند .
ظاهرا شهر در قسمت جنوب غربي درياچه ياد شده قرار داشته . البته پذيرفتن اين مطلب با توجه به اهميت ونقش اب در حيات ادمي واباداني شهرها وتوجه اي كه دين زرتشت به اب داشته چندان دور از ذهن به نظر نمي رسد .
بر اين اساس با توجه به وفور اب ومراتع سرسبز اين دشت كه توجيهي كامل براي امرار معاش انسان عهد قديم را مهيا نموده بود نخستين كانونهاي تجمع انساني منطقه در اين مكان شكل گرفته است .
با اين همه با استناد به منابع تاريخي وويرانه هاي بر جاي مانده در اين مسير ووسعت وپهناوري سرزمين مورد بحث علاوه بر مجومرد بايد اباديهاي ديگري نيز در اين دشت شكل گرفته باشد چنانچه مولف نامعلوم هفت كشور (صوره اللقاليم) و محمد مستوفي بافقي در كتاب جامع مفيدي به ذكر شهر باستاني اسفنجرد ذركنار مجومرد پرداخته و بناي شهر اسفنجرد را به اسفنديار فرزند گرشاسب نسبت داده شده ودر كتاب جامع مفيدي از گذشته اباد ومعمور شهر وقلعه مستحكم ان ياد شده است.
با تغيير ساختار جغرافيايي واقليمي منطقه كه بر زندگي اجتمايي ساكنان منطقه تاثير فاحش نهاده بود .
موجبات حركت تدريجي شهر را به سوي منابع جديد اب فراهم نمود .علاوه بر ان حركت شنهاي روان كه با كويري شدن منطقه شكل تازه اي بخود گرفته بود تحديدي جدي براي مزارع وكشتزارها محسوب مي شد وتمامي خانه ها را زير خود مدفون مي ساخت وچون جهت وزش بادها ازغرب به شرق بود روستاي مجومرد به همراه اسفنجرد به مرور زمان وطي ساليان دراز بسوي شرق كشيده ميشدند وتنها اثار وبناهاي گلي مدفون در شن كه امروزه هم هنوز در زير شن مدفونند از خود به يادگار باقي ميگذاشتند .
كاسه رود يا ابراه سگزه كه در منابع قديم چون صورتاللقليم از ان ياد شده به همراه ابراه هاي ديگر ي كه احتمالا وجود داشته وامروزه نشاني از انها نيست را بايد اخرين پناهگاهاي طبيعي ساكنان مجومرد قديم واسفنجرد دانست .
محمد مستوفي بافقي كه در دوران صفويه خود از ويرانه هاي اسفنجرد در كنار مجومرد بازديد كرده ضمن توصيف گذشته باستاني اسفنجرد از احياي قنات ان روستا بدست عزالدين لنگر در دوران بعد از اسلام وانتقال اب ان به روستاي عزاباد خبر ميدهد.
اصولا تخريب بيشتر اسفنجرد در قبال مجومرد نشان از ان دارد كه اسفنجرد با قرار گرفتن در غرب مجومرد به عنوان سپري بوده كه مجومرد را تا حدي از حركت شنهاي روان مصون ميداشته كه با خالي شدن روستاي اسفنجرد از سكنه مجومرد مورد اسيب بيشتري قرار گرفته است .
زمان دقيق تخليه اسفنجرد معلوم نيست ولي شواهد نشان ميدهد كه تا قرن هشتم داراي سكنه بوده ودر كنار مجومرد با هم به حيات خود ادامه ميداده اند .

مسجد ريك مجومردكه روزگاري مرز مجومرد واسفنجرد بوده شاهي است بر اين مدعا .
خانقاه بي نشان مجومرد كه به نقل از جامع الخيرات از موقوفات ركن الدين در مجومرد بودهبايستي در نزديكي همين مسجد باشد .
اسياب قديمي ريگ مجومرد كه در زمان احياي قنات اسفنجرد بدست عزالدين لنگر توسط اهالي مجومرد بر روي اين قنات ساخته شده بود وتا ۳۰۰ سال قبل مورد استفاده قرار ميگرفت دليل ديگري براي همسايه بودن اسفنجرد و مجومرد دارد لازم به ذكر است كه اين اسياب تا سال ۱۳۵۷ برج ان كه پر از شن شده بود پيدا بود ودر اين سال براي زير كشت بردن زمينهاي اطراف ان توسط بولدوزر كاملا پر از ريگ شد وامروزه در زير شن قرار گرفته وهنوز سازمان ميراث فرهنگي اقدامي براي ان انجام نداده .
همچنين برخي از وجود مسجدي بسيار قديمي در نواحي غربي تر از مسجد ريگ ياد ميكنند كه در زير شنهاي روان قراردارد وهر از گاهي با حركت شنها گوشه اي از ان پيدا ميشود .
قلعه قديمي مجو مرد كه در سال ۱۳۸۴ توسط اداره اموزش وپرورش تخريب شد نمونه اي ديگر از اثار تاريخي رضوانشهر بود .
شهر كهنه يا مجومرد قديم كه تنها بازمانده از دوران شكوه وجلال شهر در طي ان قرون متمادي ودورنماي يك بهشت گم شده براي رضوانشهر است كه ساكنان ان در طي قرون متمادي به هنگام ترك سرزمين خويش انرا در پس پشت نهادند وخاطرات انرا بعدها در هاله اي از نور قهرماني زنده نگاه داشتند و به فرزندان خود نسل به نسل انتقال مي دادند .
اين سرزمين فرخنده اما از ياد رفته چنانكه از روايات محلي بر ميايد گهگاه تصور يك محيط افسانه اي يا يك دوران زندگي بدوي را به ذهن مياورد .
ولي به هر حال نام ووصف اين شهر قديمي نشان ميدهد كه اين شهر فراموش شده مي بايست وراي رمز وداستان نشانه اي از واقعيت هم داشته باشد واز ديوارها وابنيه هاي زير شن وخرده سفالها وسكه هايي كه در اين بيابانهاي بي فرياد ديده ميشود ميتوان تصويري از مدنيت وشهر نشيني مجومرد را در ذهن مجسم نمود .
برگرفته از مطالب سايت سرزمين پدري من