محمد علی قاسم زاده

با گذشت یک ماه از ورود مردم بهاباد به ماجرای حق خواهی شهری که سالهاست در خرمن وعده ها سوخته ، متاسفانه این حرکت به جاهای باریک  کشیده شد تا جایی که علاوه بر ایجاد دو دستگی میان بهابادیهایی که به اتحاد و اتفاق شهره بودند شورای تامین استان وارد عمل شد و با حرکتهایی که از طرف برخی از جوانان بهاباد صورت پذیرفت نه تنها آبی به روی چادرملو باز نشد بلکه بعید است این آب دیگر به خوشی از گلوی چادرملو پایین برود.
مردم بهاباد الفبای آبادانی شهرشان یعنی آب را مطرح و با همراهی مسؤلین دلسوز بر ارزش گذاری واقعی بر آن پای فشردند و تقریبا به نتیجه های خوبی رسیدند اما اینکه آتش اختلاف و وقایع بعدی را چه کسی یا کسانی افروختند تا دودش را به چشم این شهرستان کنند موضوعی است که حداقل به عنوان یک گمانه زنی می توان از آن یاد کرد.هر چند شاید بتوان اعتماد سلب شده به مسؤلینی که در 20 سال گذشته به صورت کتبی و شفاهی وعده داده اند و عملیاتی نکرده اند را نیز در وقوع این ماجرا دخیل دانست.
براستی چرا باید کارد به استخوان صبر و تحمل مردم یک شهر برسد تا جایی که گرفتن حق منطقی شان را با آمدن در کف خیابان مطالبه نمایند؟
حرکت سال گذشته مردم بافق و امسال مردم بهاباد در حق طلبی را با چه تحلیلی می توان بررسی کرد که نه مردم متضرر شوند نه نظام؟
چرا مردمی که در این بلبشوی اقتصادی هزاران دغدغه نگفتنی دارند باید دغدغه آینده ای مبهم در زنده بودن شهر و دیارشان را هم به دوش کشند؟
زخم عفونی تبعات منفی ایجاد شده در حرکتهای به نتیجه نرسیده مردم کجا سر باز خواهد کرد؟
بهره مردم بافق و بهاباد از مهرورزی را در کدام اقدام پررنگ می توان به تصویر کشید؟
پرداختن به یک منطقه از استان و غافل شدن از منطقه ای دیگر را در قاموس کدام کتاب لغت عدالت نگاشته اند که حتی کسی حاضرنیست طرحهای مصوب شهرهای بافق و بهاباد را مطالعه کند؟
آبادانی یک شهر در ازای ویرانی شهرهای دیگر مقبول و مشروع کدام نوع تفکر است؟
نهادینه کردن ستیزه جویی مردم یک شهر با شهرهای همجوار، آن هم در استان دارالعباده نتیجه کدام عملکرد است که حتی اگر دشمن می خواست نمی توانست به این خوبی ایجاد کند؟
آیا نظارتی بر عملکردها نیست؟

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا