صبح سهشنبه هفتم خرداد ماه امسال ماجرای قتل خانم «میترا استاد» در آپارتمان شماره 2701 طبقه هفتم برج «آرمیتا» در منطقه سعادتآباد تهران رسانهای شد و به دنبال آن نام محمدعلی نجفی که به عنوان مدیری لایق و توانا و یک چهره ملّی شناخته میشد و بیش از سه دهه در بالاترین سطوح مدیریتی کشور از جمله وزارت و در قامت شهردار اسبق تهران، استادی دانشگاه و... فعالیت نموده بود به جرم کشتن همسر دوم بازداشت و بعد از اعتراف به قتل به مقامات قضایی تحویل گردید. این جنایت که به قول یکی از شاگردان نجفی «رفتن تا انتهای تباهی بود» معلول کینه و نفرت و خشم و غضب و بیراهه رفتنی بود که میتوانست با تأمل و تفکر و هدایت الهی رقم نخورد و اینگونه همگان را شگفتزده نکند به هرحال نحوه بازتاب این حادثه تأسفبار و غمانگیز از طریق صدا و سیما مورد اعتراض عدهای از مقامات و مسئولان و فعالان سیاسی قرار گرفت.
آیتا... ملکحسینی نماینده ولی فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد و عضو مجلس خبرگان رهبری با انتقاد از پخش گسترده اخبار و حواشی قتل همسر دوم شهردار اسبق تهران در صدا و سیما میگوید: «در شب قدر ذهنهایی که باید آماده دعا شوند، معطوف به یک حادثه شخصی شد که ربطی به هیچکدام ما و ربطی به سیاست کشور و جامعهمان نداشت و در شبکههای مختلف برجسته شد. خدا کند به این موضوع پایان داده شود وگرنه این حرکت یک بداخلاقی زشت را در جامعه ایجاد میکند. در امر به معروف و نهی از منکر متجاهر را نصیحت میکنند و به بقیه جار نمیزنند که این گناه رخ داده است. در ارشاد، آرام و در گوشی به او میگویند؛ اینها رسالتهای شرعی ماست؛ نه اینکه با او مصاحبه کنند؛ هیچکس حق ندارد گناه خود را در برابر دیگران بیان کند. ارائه گزارش از این اتفاق زشت موجب سادهسازی قتل میشود و نشان دادن اسلحه به ما چه دلیلی دارد. این حادثه یک عبرت است برای کسانی که مدعی درک و شعور و دین و ایمان هستند و این که سالها پاکی و ایمان و سیاست و قدرت و سالها حضور در عرصههای مختلف هیچ ارزشی برای لحظات پایان عمرمان ندارد و عاقبت خیر از خدا بطلبیم و عبرت بگیریم.»(1)
علی مطهری در مطلبی اینستاگرامی به دو نکته درباره قتل همسر دوم نجفی اشاره کرده و نوشت: «در ارتباط با ماجرای آقای دکتر نجفی دو نکته قابل توجه است که صدا و سیما که معمولاً حوادث جنایی را منعکس نمیکند با ذوقزدگی و خوشحال از ضربه زدن به رقیب سیاسی به انعکاس کامل آن پرداخت و تنها زمانی که ندایی از مقام رهبری به او رسید دست از این عمل ناجوانمردانه خود برداشت و ناگهان سیر اخبار درباره این حادثه متوقف شد. ظاهراً خود مسئولان این سازمان قبح اینگونه رفتارها را درک نمیکنند و حتما باید ندایی از بالا برسد. و دوم این که از اخبار رسیده و خصوصا سخنان خود آقای نجفی معلوم شد که افرادی در کشور پرستوهایی دارند که گاهی بر گرد سیاسیونی که منتقد یا مخالف به شمار میروند به پرواز درمیآورند و آنگاه فیلم و عکس تهیه میکنند برای بستن دهان او و حذف وی از صحنه سیاست، غافل از این که اگر این روشها در دنیا مرسوم و رایج است و مجاز شمرده میشود، برای یک مسلمان مجاز نیست بلکه حرام است. تجسس در امور داخلی زندگی مردم از نظر اسلام مجاز نیست حتی برای یک هدف مقدس. در اسلام برای رسیدن به یک هدف مقدس نمیتوان از یک وسیله نامقدس استفاده کرد. نمیتوان برای حفظ نظام از هر وسیلهای استفاده کرد و با آبروی مردم بازی کرد. امیدوارم ماجرای آقای نجفی نقطه شروعی برای ترک این روشها باشد.»(2)
محسن آرمین، چهره سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی که جماران منتشر کرده است به حادثه قتل همسر دوم نجفی پرداخته و مینویسد: «فکر دکتر نجفی رهایم نمیکند. این حادثه چه جنبهها و لایههای نه تویی دارد؟ به عنوان کسی که عمری را در عرصه سیاست گذرانده شرمگینانه باید بگویم عرصه سیاست در کشور ما بهغایت کثیف و عفن است. نمیدانم میترا استاد بر اساس طرح برادران امنیتی وارد زندگی نجفی شده است یا نه. اما تردید ندارم دستکم از زمانی که وارد زندگی او شده، همچون یک پروژه مدیریت شده است تا در زمان مناسب از او استفاده شود. شهرداری نجفی همان زمان مناسب بود تا نجفی بفهمد در کشوری زندگی میکند که شرط حضور مؤثر در عرصههای سیاست و مدیریت چیزهای دیگری جز پاکدستی و توانمندی است. بههمین دلیل در میانه غوغای مبارزه با فساد و اختلاس، گزارش بزرگترین پرونده اختلاس شهرداری به قوه قضائیه هم نمیتوانست نشانه شایستگی او باشد. تعجب میکنم از او که شاگرد اول دانشگاه شریف و ام آی تی بود اما پس از سالها مدیریت در این کشور این حقیقت بدیهی را درنیافت. آنها که پروژه میترا استاد را کلید زدند یا دستکم مدیریت کردند تا به مقاصد زشت خود برسند در فرجام غمبار و عبرتانگیز این ماجرا سهیم هستند و اگر نه امروز، فردا در پیشگاه خداوند باید پاسخگو باشند.»(3)
نگارنده این سطور برای «میترا استاد» غفران الهی را طلب میکند و به خانوادههای داغدار و عزادار در این ماجرا تسلیت میگوید اما جای این پرسش باقی است، چرا و چگونه برای مردی شصت و هفت ساله و متاهل و زنی 36 ساله اتفاقاتی رخ داد که در یکسال گذشته با خطاهای پیدرپی، هیچیک از آنها شجاعت و یا توان پایان دادن به اشتباهاتی که مرتکب میشدند نداشتند. اینک باید افراد آگاه و متخصص در این امور بررسی و اظهارنظر نمایند که آیا اینگونه قتلها نشانه سنگدلی و بیرحمی، عدم پایبندی به اصول اولیه اخلاق و انسانیت، ترس از بیآبرویی و یا در نهایت محصول جنون آنی است که فرد در موقعیتی قرار میگیرد که توان و یا شجاعت لازم برای جبران آبروریزیهای گذشته را ندارد و یا نمیتواند اشتباهات خود را جبران نماید و یا پاسخگوی اعمال خود باشد. نمونه اندک و بارز این امر همان عکسهایی بود که ظاهراً به میل هر دو نفر و با تفاوت سنی بیش از سی سال درباره ازدواج آنها منتشر و در رسانههای متعدد و فضاهای مجازی دست به دست میشد و مورد بازدید همگان قرار میگرفت و چه بسا بعضی از مخالفان سیاسی وی را تحریک و تشویق میکرد تا به این امور دامن بزنند.
سرنوشت محمد علی نجفی اختصاص به چپ و راست و اصولگرا و اصلاحطلب و مدیران و مقامات و مسئولان اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در هر مقام و لباس و موقعیت خاص ندارد آنان که به تاریخ چهل ساله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نظری بیندازند یا از احکام محکومان دادگاههای انتظامی قضات و دادگاه روحانیت و احکام صادره توسط دادگاههای عمومی و انقلاب اطلاع داشته باشند، به یقین به این امر پی خواهند برد که خدای ناکرده ممکن است اینگونه حوادث و اتفاقات دامن هرکس را بگیرد اینجاست که دعای پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا میکند که به پروردگار عالمیان عرضه میدارد: «پروردگارا حتی لحظهای من را به خود وامگذار».
براساس دستورات عالیه دین اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رعایت حریم خصوصی دیگران فرض و واجب شناخته شده و کشف اسرار مؤمنین حرام و اظهار و افشای آن مذموم و ناپسند شمرده شده است. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در فرمان هشت مادهای خود از مسئولان خواستند حرمت مردم را نگاه دارند و حریم خصوصی کسی را جولانگاه پندار و شیوه غیرانسانی خود قرار ندهند.
داستان حضرت یوسف برای عموم بویژه مقامات و مسئولان سیاسی و اجتماعی و مدیران سازمانها و شرکتها در ردههای مختلف آموزنده میباشد در داستان حضرت یوسف(ع) آمده است: «روایاتی که در بیان فضیلت سورههای قرآن آمده به معنی خواندن سطحی بدون تفکر و عمل نیست بلکه تلاوتی است مقدمه تفکر، و تفکری است سرآغاز عمل، و با توجه به محتوای این سوره روشن است که اگر کسی برنامه زندگی خود را از آن بگیرد و در برابر طوفانهای شدید شهوت و مال و جاه و مقام خویشتنداری کند تا آنجاکه سیاه چال زندان را توأم با پاکدامنی بر قصر آلوده شاهان مقدم دارد، چنین کسی زیبایی روح و جان او همانند زیبایی یوسف(ع) است و در قیامت که هر چیز در درون است آشکار میگردد جمال خیرهکنندهای پیدا خواهد کرد و در صف بندگان صالح خدا خواهد بود...»(4)
با احترام به فعالان سیاسی و سیاستمداران وابسته به تمام گروهها و احزاب و اصولگرایان و اصلاحطلبان علاقهمند به پیشرفت این سرزمین و خواستار رفاه و آسایش مردم و کاستن از آسیبهای فراوان اجتماعی و از بین بردن تبعیضات و اختلافات طبقاتی بدون شک شلیک تیر به «میترا استاد» تیر خلاص به اصول شناخته شده مرام و مسلک «اصلاحطلبی» نیست همانگونه که احیاناً فساد و تجاوز وحشتناک «بهمان و فلان» باعث نابودی مسلک مورد احترام «اصولگرایی» نخواهد بود بلکه باید داستان غمانگیز محمد علی نجفی و نظایر آن مدیران و مسئولان فرهنگی و اجتماعی و شاغل در موسسات علمی و تربیتی و آموزشی دانشگاهها، حوزههای علمیه، وعاظ، نویسندگان، اصحاب جراید و رسانههای مکتوب و مجازی را به تأمل بیشتر وادار نماید و هشداری برای مقامات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی باشد. به امید آن روز.
مدیرمسئول
پینوشتها:
1- خبرآنلاین، 9/3/98
2- خبر فوری، 13/3/98
3- همان، 9/3/98
4- صفحه 296 و 297 کتاب «تفسیر نمونه»، جلد نهم، انتشارات دارالکتب الاسلامیه
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 27,سپتامبر,2024