محسن اختياري

يادش بخير ، حدود چهل سال گذشته از اولين روزي كه با سر تراشيده به مدرسه رفتيم و همه سرها تراشيده بود ؛ و جالب اينكه با وجوديكه در طول سال بايد چند بار سر را مي تراشيديم و هميشه سرها تراشيده بود ولي هر بار اين سوال برايمان مطرح بود كه چرا بايد سرها را بتراشيم ؟ مگر با موي بلند خوشگلتر و خوشتيپ تر نبوديم ؟! و اگر چه آنروزها نه از بهداشت امروزي خبري بود و نه از مربي بهداشت و خيلي چيزهاي ديگر ، و با اينكه مي ديديم يكي از سرگرمي هاي مادران اين بود كه در كنار آفتاب مي نشستند و لابلاي موهاي دختر بچه هايشان را جستجو مي كردند ، ولي باز هم در عالم بچگي اين سوال تا سالها در ذهن بدون پاسخ مانده بود ؟

و عجيب اينكه بعدا كه اندكي بزرگتر شديم و به راهنمايي رسيديم باز هم داستان سر تراشيدن در كل سال برقرار بود ، آنهم چه سر تراشيدني ؟! چرا كه نه از ماشينهاي پيشرفته برقي امروزي خبري بود و نه از ادا و اطوارها و بعضا عواقب اين سر تراشيدنها ؟! آنروزها ابزار كار ماشينهاي دستي آلماني بود كه اگر اندكي خراب بود و يا احيانا گير مي كرد و يا شخص سلماني آدم ناواردي بود بجاي آنكه موها را بتراشد موها را دسته دسته از ريشه بيرون مي كشيد و اين سر تراشيدن گهگاه همراه بود با جيغ و داد و چشمان اشكبار بچه ها !

به اواخر راهنمايي كه رسيديم اينبار اوضاع كمي فرق كرده بود ، چرا كه دانش آموزان آن روزها كه بعضا هشت سال را در ده پانزده سال خوانده بودند و حالا كم كم مي رفت كه پشت لبهايشان سياه شود و گهگاه هيكلشان از معلم هم بزرگتر بود و  ديگر با غرور جواني دوره بلوغ ، به اين راحتيها زير بار سر تراشيدن نمي رفتند و بعضا هم براي معلم شاخ و شانه مي كشيدند ، اما در نهايت مو لاي درزش نمي رفت و همه سرها بايد تراشيده مي شد ، ولي باز هم به پاسخ اصلي اين سوال كه چرا اين قدر سر تراشيدن مهم است  نرسيده بوديم ؟!

و جالبتر اما عجيب تر اينكه بعد از سالها كه به سربازي رفتيم آنجا هم همين حكايت سر تراشيدن برقرار بود و به قول بعضيها سنبه پر زور ؟! و با وجود آنكه طراوت و شادابي وزيدن نسيم را بر پوست سرمان به خاطر سپرده ايم اما اين بار هم فلسفه اين كار را به نظم و انضباط و ديسيپلين حاكم برنظام ربط مي داديم .

و هزار بار خدا را شكر كه تكنولوژي اينقدر پيشرفت نكرده بود كه موضوع ساده اي را كه آنروز ها امري كاملا عادي و لازم مي دانستيم نمي شد با ابزارهاي حاصل پيشرفت اين تكنولوژي كه همچون كاردي دو لبه گهگاه ناجوانمردانه مي برد و مجروح مي سازد ، در اندك زماني تبديل به يك جنجال رسانه اي كشوري نماييم !

مسلما در اينگونه مواقع كه با حاشيه سازيهاي ناشي از بكارگيري احساسات عمومي ممكن است اصل واقعيتها بسيار متفاوت جلوه كند بايد اندكي منصف باشيم و از طرفي هم نه فقط با احساسات صرف كه اندكي با عقل وتامل و منطق قضاوت نماييم .

حال كه پاسخ سوال را يافته ايم و مي دانيم كه اين كار چقدر درسلامت و بهداشت خودمان بويژه در محيطهاي جمعي موثر است ، بياييم و خداوكيلي كمي منصفانه قضاوت كنيم كه اگر فرزند هر كدام از ما از مدرسه و يا هر محيط اجتماعي ديگري به نوعي بيماري و يا انگلي دچار شود كه سلامتش را تهديد نمايد آيا به راحتي از كنار اين موضوع مي گذريم ؟

حالا اگر مدير يا مربي بهداشت و يا هر فرد مسئول ديگر در مدرسه صرفا و صرفا براي رعايت بهداشت و سلامتي محيط تحت مسئوليتشان دست به اقدام ساده اي مانند تراشيدن سر چند دانش آموز بزنند آيا واقعا اين موضوع شايستگي آنرا دارد كه به يك جنجال رسانه اي كشوري تبديل شود ؟!

و يا آن روزها كه تمامي دانش آموزان بلا استثناء بايد سرشان را مي تراشيدند به آن معني بود كه همه دانش آموزان شپش يا انگل دارند ؟!

يا بياييم وخودمان كلاهمان را قاضي كنيم كه مگرمديريا مربي مدرسه با دانش آموزان و فرزندان ماپدر كشتگي دارند ؟!

پس كمي هم منصف باشيم و بجاي آنكه اعتبار و حيثيت افراد را مورد هجمه ناجوانمردانه قرار دهيم ، از معلمين اين انسانهاي شرافتمند و فداكاري كه براي تعليم و تربيت فرزندانمان ايثارگرانه از جان مايه مي گذارند و براي بهداشت و سلامت فرزندانمان خالصانه دل مي سوزانند سپاسگذار باشيم .

تا فرداهايي بهتر

                                                                                                                

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا