میرزا عزیزخان از کارمندان با سابقه و مردی وزین و محترم در بین آشنایان است ولی دیروز ایشان را با تنی چند از دوستان همسال و همکار باتفاق بانوانشان در هیاتی نه درخور سن و سال و پیشینه سابقهشان دیدم که بسی تعجب کرده برای علت این دگرگونی و پرسشی از حال و هوای ظاهر و رفتارشان و پیشگیری از تبعات احتمالی خودم را به آنها رساندم و بعد از سلام و علیک و احوالپرسی گفتم: آقایان و خانمهای محترم چه اتفاقی افتاده؟ شما و این رفتار؟ که میرزا عزیزا... خان بدون جواب، تنبک زنان و با حرکات موزون شروع به خواندن کرد «کی میگه دلم خریدار ندارد/کی میگه پیر شده گرمی بازار ندارد» همگی همراه دم گرفتند و میگفتند: «دل من با جوونها هم زبونی میکنه» با خود گفتم: گویا با وزش نسیم بهاری حال همه همدورهها تغییر یافته است. در این هنگام آمیرزا عزیزا... با دیدن دوشاخ تعجب که از دو طرف سرم بیرون زده بود لبخند تلخی زد و گفت: زباندراز! تعجب نکن سالهاست با سخنرانی و نامهنگاری و تجمع و دست به دامن وکیل و مدیر و وزیر و این و آن شدن نه تنها هیچکس توجهی به ما نکرد بلکه در سخنرانیهاشان نیز به شدت ما را محکوم کردند، گفتیم شاید به کنسرت و زلف و پیچش مو توجه کنند و بتوانیم به آخرین وسیله جلب توجه کنیم، برو کنار تا این حرکات موزون که سخت واگیردار میباشد در تو اثر نکند و سر و کارت با سلطانالآیینه نیفتد و از پست زباندرازی برکنار نشوی و...!!
زباندراز
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 23,آوریل,2024