چگونه فرقه ها زاییده می شوند؟ محمد سعید صالحی فیروزآبادی .

انسان از آغاز تولد با دنیایی سرتاسر پیچیدگی و معما روبرو است. او هر روز با پیچیدگیهای دنیای پیرامون خود آشنا می شود. با مادر و پدرش آشنا می شود. هر روز خوراکیهایی که برای او گوارا هستند، چیزهایی که بایستی آنها را دوست بدارد و چیزهایی که بایستی از آنها بترسد را می آموزد. بزرگتر که شد با لغات و جملات آشنا می شود. آشنایی با واژه ها و جملات باعث می شود سریعتر مفاهیم، دردها، رنجها، لذتها و خواسته هایش را به دیگران منتقل نماید و با درد و رنج و لذتها و خواسته های دیگران آشنا شود. در ادامه زندگی با سوالات سخت تری روبرو می شود: من کیستم؟ از کجا آمده ام؟ برای چه منظوری آفریده شده ام؟ به کجا می روم؟ وظیفه و هدف من در این زندگی چندین ده ساله و هدف از زندگی، ازدواج و کارهایی که روزانه انجام می دهم چیست؟ پاسخ به این سوالات کار آسانی نیست. پیامبران، ادیان و مکاتب فکری باعث می شوند برای پاسخ به سوالات سختمان در مورد چیستی خود پاسخهایی پیدا نماییم. برای زندگی برنامه ای هدفمند پیدا نماییم تا با آرامش ذهنی بیشتری زندگی محدود خود را به پایان برسانیم. اما چالش آدمی تنها با پرسشهایش نیست. چالش مهمتری که آدمی از شروع زندگی با آن روبرو می باشد چالش غریزه هایی است که همراه با تولد آدمی، متولد می شوند. یکی از این غرایز غریزه برتری جویی و برتری طلبی است. غریزه برتری طلبی و برتری جویی باعث می شود تا آدمی به یک پاسخ سهل و آسان برای چیستی خود راضی نشود. غریزه برتری طلبی باعث می شود آدمی از شباهت خودش با دیگران در یافتن پاسخهایی مشابه به سوالات کلیدی خود گریزان باشد. برتری جویی آدمی را وا می دارد تا بدنبال پاسخهای بیشتر و شفافتری برای سوالات کلیدی خود باشد تا برنامه بهتر و کاملتری برای زندگی خود پیدا نماید. آدمی با چنگ انداختن به تفاوتهایش تلاش دارد برتریهایش را به دیگران نشان دهد و هویت والاتری را برای خویش کسب نماید. چنانچه آدمی گرفتار چالش غریزی خود نبود و برای او شباهتهایش با دیگران اهمیت داشت، با این همه رشد و پیشرفت، جنگها با تمامی اشکال آن از جوامع بشری رخت بر بسته بود و آدمی براحتی می توانست با تکیه بر شباهتها و منافع مشترک به آشتی کامل با همنوعانش دست بیابد.  در این جا است که پای فرقه ها به زندگی آدمی باز می شود. فرقه ها و رهبران فرقه ها برای آدمهایی که بدنبال بیشتر بودن تفاوتهایشان با دیگران هستند برنامه زندگی می نویسند. تا زمانیکه افراد زیادی هستند که از پس انبوه معماهایی که پیرامونشان را فرا گرفته است بر نمی آیند و نمی توانند برنامه زندگی خودشان را خود بنویسند آدمهای زرنگی وجود خواهند داشت که برای آن افراد برنامه زندگی بنویسند و برای برنامه نویسی خودشان کسب درآمد نمایند. این موضوع اهمیتی ندارد، آنچه اهمیت دارد این است که فرقه ها نبایستی به تهدید امنیتی برای  جوامع بشری از جمله کشورمان تبدیل شوند. در ایالات متحده آمریکا فرقه های متعددی در درون کلیساهای مختلف بویژه کلیساهای پروتستان وجود دارد. هرکدام از این فرقه های متفاوت بدون اینکه به چالشی امنیتی برای ایالات متحده تبدیل شوند فعالیتهای خود را انجام می دهند. بخشی از فعالیتهای این فرقه ها می تواند در جهت رسیدگی به اعضای نیازمند فرقه، یافتن کار برای اعضای بیکار، یافتن زوج و همسر و رسیدگیهای دیگر رفاهی باشد. اینجا است که گاهی فرقه ها نه تنها برای کشورها یک تهدید نیستند و وحدت و یکپارچگی جامعه را تهدید نمی نمایند، بلکه با تبدیل نمودن جامعه به اجزایی کوچکتر و با پشتیبانی و نگهداری از جامعه محدود خود وظایف دولتها را در کنترل و امنیت بخشی به جامعه و تامین نیازهای رفاهی بخشهایی از جامعه را کاهش داده و باری را از روی دوش دولتها بر می دارند. با تعامل دولتها با روسای فرقه ها، توانایی کنترل بیشتر دولت بر روی جامعه چند ده هزاری یا چند صد هزاری فرقه فراهم می شود. تنها فرقه ای که دولت ایالات متحده بشدت با آن فرقه برخورد شدیدی کرد فرقه ای بنام داویدیه بود. فرقه به جمع آوری اسلحه، واگرایی شدید از دولت مرکزی، تلاش برای مخدوش کردن وحدت ملی در ایالات متحده بویژه در ایالت تگزاس آمریکا که از نظر تاریخی گرایش به واگرایی دارد، متهم شد.

 دربرخی مواقع در نظر نگرفتن حریم بین فرقه ها می تواند باعث جنگ و درگیری بین فرقه ای شود. این در حالی است که در جوامع عقب افتاده حتی عدم رعایت حریم صنفی نیز می تواند باعث درگیری اعضای یک صنف مشابه شود. دولتها نه تنها می توانند با استفاده از تبدیل تهدید فرقه به یک فرصت، باعث کنترل اعضای فرقه شوند بلکه می توانند از اعضای فرقه برای کنترل بخشهای دیگر جامعه که دارای حفره های امنیتی می باشند استفاده نمایند. مهمترین راهکار نظامهای سیاسی برای روبرو شدن با فرقه ها برنامه داشتن بدون وقفه دولتها با رهبران تاثیرگذار فرقه ها می باشد. رهبران تاثیرگذار فرقه ها بایستی متوجه شوند نظامهای سیاسی با تامین امنیت اعضای فرقه، حقوق مساوی اعضای فرقه با دیگر اعضای جامعه و تکریم رهبران و اعضای فرقه، در مقابل خواهان هزینه دادن و همکاری رهبران فرقه برای امنیت بخشی و آرامش دهی به اعضای فرقه و سایر بخشهای کشورمان می باشند. نمی شود نظامهای سیاسی همه نوع خدمتی را برای اعضای فرقه فراهم نمایند اما فرقه ها بسوی مخدوش نمودن امنیت و وحدت ملی کشورمان حرکت نمایند. نمی شود رهبران فرقه مورد تکریم قرار بگیرند، اما نمایندگان فرقه در کشورهای دشمن کشورمان مانند اسرائیل، ایالات متحده و انگلستان در جلسات و نشستهایی شرکت نمایند که باعث آسیب رساندن به امنیت و وحدت ملی کشورمان می شود.  استفاده نکردن یا تهدید دانستن فرقه ها و برنامه نداشتن برای فرقه ها باعث می شود فرقه ها و رهبران آنها  در سینی طلا گذاشته شده و به سرویسهای اطلاعاتی کشورهای دشمن تقدیم شوند.

سوال پایانی: آیا هیچ نظام سیاسی خواهد توانست برای غریزه برتری جویی و تفاوت جویی آدمی چاره ای بیندیشد؟ پاسخ به این سوال چگونگی برخورد نظام سیاسی کشورمان  با فرقه ها از جمله مسئله ساده روبرو شدن با دراویش گنابادی را تعیین خواهد نمود.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا