با  خطبه های نماز جمعه شهرستان میبد19-5-86 به امامت

                                     حجت الاسلام والمسلمین دکتر علیرضااعرافی

 

خطبه اول

 

 

در روز های پایانی ماه مبارک رجب و در آستانه ماه مبارک شعبان همه شما و خودم را به پارسایی و پرهیزگاری به استفاده و بهره برداری از فیوضات باقی مانده ی این ماه و فیوضات در پیش رو در ماه های شعبان و رمضان سفارش و دعوت می کنم، از خداوند متعال توفیق روز افزون در کسب فیض از این فرصت های الهی و دست یابی به مقام تقوا و قرب الهی درخواست می کنیم انشاالله خداوند همه ما را از بندگان شایسته و وارسته خود قرار بدهد یکی از نکات مهمی که در روابط پدر و مادر و فرزندانشان بسیار مهم است این نکته است که رابطه انسان با فرزندان بر اساس تکلیف الهی و فرمان خدا تنظیم شود این بحث را در هفته قبل توضیح دادیم که همه نعمت های خدا از جمله نعمت فرزند وسیله ایست برای امتحان و آزمایش شما ، انسان نعمت های خدا را درست باید پاسداری کند و در مسیر خدا به کار گیرد و اگر هم فرمان خدا در جایی آمد که باید ازاین نعمت چشم پوشی کرد و به خاطر خدا باید از این نعمت چشم پوشی بکند این یک اصل خیلی مهم است که به نحوی در هفته قبل به آن اشاره کردم انسان مومن کسی است که رابطه او با نعمت هایی که خدا به او داده است طبق فرمان خدا تنظیم می شود به میل خود و هوا و هوس خود عمل نمی کند، مال باشد، مقام باشد، ثروت باشد، فرزند باشد، خانواده باشد.همه این ها یک نوع انسان مومن رابطه اش را با این نعمت ها بر اساس دستور خدا تنظیم می کند خوب اگر جایی دستور الهی آمد که به نحو خاصی عمل بکند طبق دستور خدا باید عمل بکند چند نمونه در قرآن در این زمینه آمده که قبلا هم به آن شاره کردم کمی بیشتر توضیح خواهم داد .....            

.....و نمونه هایی هم در تاریخ اسلام داریم که اسلام و خداوند با همه تاکیدش که بر محبت نسبت به فرزند و خانواده  دارد آن همه توصیه هایی که در اسلام نسبت به پرورش فرزندان و تربیت آن ها به عمل آمده اما در یک مواردی هم پیش می آید که انسان برای امتحان و عمل به فرمان خدا باید از نعمتی از جمله نعمت فرزند چشم پوشی بکند این جا جای امتحان انسان های الهی است چند نمونه را این جا من در این خطبه اشاره می کنم . یک نمونه خیلی زیبا و بارز و برجسته آن در قصه حضرت  ابراهیم بود و رابطه ایشان با اسماعیل این را اشاره کردم آیات سوره صافات را هم یکبار خواندم و یکبار دیگر این آیات را تکرار می کنم در آیات سوره که چندین آیه در این سوره قصه حضرت ابراهیم را تبیین و تشریح کرده از آیه 100 داستان رابطه ابراهیم با اسماعیل را خداوند توضیح داده به عنوان یک الگو و نمادی از تکلیف شناسی و پایبندی ابراهیم به وظیفه الهی تا جایی که حتی فرزند عزیز خود را قربانی بکند .این از قله های آزمون انبیا است و یکی از شاهکار های امتحان انبیای الهی است خیلی خیلی امتحان دشوار و سنگینی جلوی حضرت ابراهیم قرار گرفت بالای 90 سالگی و 100 سالگی حضرت ابراهیم صاحب اولاد شده و اسماعیل در سنین پیری خداوند به او ارمغان داشته ، حضرت دعا کرد که خدایا به من فرزند صالح بده هم فرزند خواست ولی نه مطلق فرزند خدایا به من فرزند صالح بده به من فرزند نیکو کار عنایت بکن خدا هم در سنین بالای عمر فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلاَمٍ حَلِيمٍ می فرمایند که کلمه حلم و بردباری خوب این یکی از اوصاف مهم اخلاقی انسان است که انسان بردبار و صبور باشد و حلم از درجات بالای صبر و بردباری است خیلی انسان باید مدارج ایمان و توکل به خدا را طی بکند و دریا دل باشد ، متوکل بر خداوند باشد که حوادث روزگار و طوفان های زندگی او را از پا در نیاورد ، به ناشکری نکشاند  او را روی پای خود مثل درخت قوی بیابانی در برابر طوفان ها و بادها مراقبت کند درخت ها یک وقتی درخت های محلی است و ضعیفی است که در جایی در محاصره درون شهر و روستا بوده این درخت ها اگر یک طوفان سهمگین بیاید و در معرض طوفان قرار بگیرند از پای در می آیند ولی درخت هایی که رشد و نمو آنها در بیابان بوده و همیشه با بادها و طوفان ها دست و پنجه نرم می کردند این ها درخت های قویی هستند امیرالمومنین سلام الله علیه در جایی در نهج البلاغه فرموده اند که من از ایشان سوال کردند که شما بدون این که غذایی بخورید ، بدون این که خود را تقویت کنید چه جوری است که این جور توانمند هستید و قوت بازو و توانایی دارید حضرت یکجا فرمودند به قوت ربانی این قوه الهی است و در جایی تشبیه می کنند می فرمایند من مثل درخت های تنومند مقاوم بیابانی هستم که در اثر رياضت و زحمتی که کشیده ام و تمرینی که کردم بدون این که خیلی هم نیاز  به غذا و تقویت و امثال این ها داشته باشم ذات من ذات پرورده شده و قوی و مقاوم در برابر سختی ها و طوفان هاست . مي پرسندچه طور  تقویت خاصی ،رژیم خاصی ندارید این توانمندی در شما است می فرمایند این قوه ربانیه است این توان الهی است و در جای دیگری می فرمایند این توانایی است که از رياضت و مجاهدت به دست آمده آدمی که ورزش بکند، تمرین بکند ،رياضت  بکشد این آدم مقاومی می شود. عرض شود که حلیم و حلم یک درجه بالایی از صبر و بردباری است یعنی این که کسی چنان ریاضت کشیده خود را ساخته است که طوفان ها وسختی های روزگار او را از پای درنمی آورد.روزگار چرخه ایست که هر روز انسان با یک بادی با طوفانی با مصیبتی با بلایی با سختی  مواجه است کم یا زیاد ولی به هر حال قافله بشریت همیشه در سیری حرکت می کند که در این مسیر سنگلاخ است ، طوفان است ، بلا و مصیبت و سختی است آدم های مومن و قوی و خودساخته مثل آن درخت بیابانی اند در برابر این موج ها و سختی ها و فشارها و گرفتاری ها به این سادگی از پا درنمی آیند خم و شکسته نمی شوند . این یک مقام حلم است آدمی که حلم و صبر ندارد به سختی که می رسد ناشکری می کند، از پا در می آید، افسرده می شود ، پژمرده می شود، ناسپاسی خدا می کند و به این شکل خودش را ازجرگه  ایمان بیرون می برد اما انسان مومن هر چه بیشتر بر ایمانش افزوده بشود مقاوم تر و پایدارتر می شود و صبور تر و استوارتر مثل یک سد در مقابل مشكلات و سختی ها می ایستد و هضم می کند مشكلات را و این  بادها و طوفان ها را از سر خود رد می کند بدون این که او شکسته بشود این از نشانه های ایمان است حلم در روایات خیلی مورد تاکید قرار گرفته که مقام حلم یکی از مقامات عالی ایمان است و البته دارای درجاتی این تعبیر حلم و حلیم در قرآن راجع به پیامبر اطلاق شده این تعبیر البته صبر و این ها آمده ولی تعبیر حلم و حلیم که یک مقام خاصی در بردباری است و عرض شود که یک سنگینی و وقار و طمانینه و بردباری خاصی و انسانی که اين راداشته باشد می گویند حلیم این در رابطه با دو پیامبر آمده است یکی ابراهیم و یکی اسماعیل این تعبیر و واژه حلیم که همه انبیا از این برخوردار بودند قافله بزرگ انبیا در طول تاریخ بشر از حلم و بردباری برخوردار بودند حضرت نوح حلیم بود موسی، عیسی پیامبران بزرگ این ها دارای حلم بودند اما با عنایت در قرآن کریم تنها درباره ی این دو پیامبر و این پدر و پسر بزرگ و بنیان گذاران کعبه و خانه خدا تعبیر حلم آمده است از جمله در همین آیه وقتی که ابراهیم از خداوند در سنین کهنسالی فرزند نیکوکار و صالح درخواست کرد خدا می فرماید ما دعای این پیامبر را استجابت کردیم دوبار ، یک بار فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلاَمٍ حَلِيمٍ حضرت اسماعیل و یک بار هم با فاصله نسبت به حضرت اسحاق این دو فرزند بزرگ که هردو از پیامبران الهی بودند و دودمان رسالت در حضرت اسماعیل قرار گرفت تابه پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی (ص) رسید این دودمان پاک این سلسله نورانی انبیاء با دعای ابراهیم به ابراهیم ارزانی داشته شد و ابراهیم اولین سلسله زنجیره این سلسله حضرت اسماعیل بود ولی خدا می گویداو فرزند نیکوکار خواست دعای درخواست فرزند نیکوکار او را اجابت کردیم به او نوجوانی بردبار و با وقار عنایت کردیم به او مژده دادیم که خداوند در برابر اعمال نیک تو و دعای خالصانه تو به تو بشارت می دهد به نوجوانی پاک و وارسته و بردبار و حلیم راجع به خود ابراهیم هم همین جمله آمده است چرا؟یکی از دلایلش آن آمادگی این پدر و پسر در یک آزمایش بسیار خطرناک و حساس که به سادگی بشر نمی تواند زیر بار این آزمایش برود از این جهت است که هم به ابراهیم خداوند مدال حلیم بخشیده هم به پیشانی نورانی اسماعیل خداوند مدال پر افتخار حلیم نصب کرده است خداوند این دو مدال عظیم را به این پدر و پسر داده چرا به خاطر همان نکته ای که مورد بحث ماست و آن نکته این است که روابط پدر و فرزند ،روابط خانوادگی باید سرشار از محبت و علاقه باشد و در عین حال روابط انسان ها با یکدیگر از جمله پدر و مادر و فرزندان باید بر اساس فرمان و دستور خداوند تنظیم بشود ابراهیم وجود او مملو از عشق به این فرزند است فرزندی که در کهنسالی آمده فرزندی زیبا پاک صورت و سیرت پاک و طیب و طاهر دارد و آن همه دل بسته است به او از شیر خوارگی و کودکی گذشته امروز نوجوان بالغ و رشید و مظهر همه آرزو های ابراهیم است همه آمال و آرزوهای ابراهیم در سنین بالای عمر و در آستانه رفتن به لقاءالله در چهره اسماعیل عزیز او تجسم پیدا کرده این عشق بی پایان ابراهیم به اسماعیل است آن هم با تربیتی که ابراهیم نسبت به او داشت این تربیت در همین جا ظاهر می شود که اسماعیل در نوجوانی آمد ولی یک امتحان بزرگ الهی و اینقدر سرافراز از این امتحان بیرون آمد از این تربیت مهم تر نمی شود خوب اسماعیل مظهر همه عشق ها و آمال ابراهیم است از آن طرف هم اسماعیل هم تمام وجودش را از ابراهیم می داند هنور هنگام جوانی است به آینده خود وابسته است و به پدر نهایت علاقه را دارد این تربیت ابراهیم است و این تربیت و رشد متعالی اسماعیل است که به دست ابراهیم تربیت شده فلما بلغ معه السعی این غلامی که دارای بردباری بود در امتحان سخت ایستاد و امر خدا را اطاعت کرد ابراهیمی که در این امتحان جانفشانی کرد و ابراهیم از همه علاقه های خود دل برید فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ وقتی که به بلوغ رسید وقت نوجوانی وقت شکوفایی شخصیتش رسید قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى‏ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ من در رویا و در آن الهام الهی می بینم که تو را ذبح می کنم فَانظُرْ مَاذَا تَرَىنکات خیلی قشنگی این جا وجود دارد جرئیات این قصه در روایات این طور آمده که سه بار حضرت این خواب را دید یا این الهام به حضرت شد رویا آن خواب به اصطلاح ما نیت آن الهامی است که در آن حال خاص به آن حضرت شد بار سوم به طور واضح و قطع مطمئن شد که این الهام الهی است حالا ابراهیم می آید با مشورت بکند فَانظُرْ مَاذَا تَرَى همین جوری نیامد اجرا بکند این هم جالب است وقتی می خواهد امر خدا را اطاعت بکند بی مقدمه و بدون زمینه سازی اقدام نمی کند و این وحی الهی و این آزمون حساس خدا را ابراهیم با اسماعیل در میان می گذارد « فرزندم ، فرزند عزیزم تو مظهر همه آمال من هستی اما خداوند به من فرمان داده که تو را قربانی کنم فَانظُرْ مَاذَا تَرَى نظر تو چه است ؟»این قله بلندي  است که ابراهیم آن را فتح کرد و آماده قربانی کردن عزیزترین عزیزان خود شد که فرزند با آن شرایط باشد و از این طرف هم اسماعیل که دست پرورده حضرت ابراهیم است مورد سوال قرار گرفت مشورت شد به حضرت ابراهیم هم عرض کرد که قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ بسیار جواب بلند و زیبا عارفانه ای اسماعیل نوجوان به پدرش داشت این پرورش یافته در مکتب وحی  و به دست مربی بزرگی مثل ابراهیم است وقتی که در چنین مکتب پر افتخاری کسی شایستگی داشت تربیت شد در نوجوانی عالی ترین درجه عرفان و سلوک الی الله را طی کرده راحت می گوید پدر هرچه امر شديد  همان را انجام دهید هیچ تاملی ندارد اسماعیل يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ پدرم پدر عزیزم هر چه خدا به تو امر داده اجرا بکن و به زودی می بینی که من به فضل خدا و با مشیت خدا در برابر اجرای این فرمان الهی صبورم فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ -وَنَادَيْنَاهُ أَن يَاإِبْرَاهِيمُ -قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ -إِنَّ هذَا لَهُوَ الْبَلاَءُ الْمُبِينُ  -وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ

 

 این در آدم بزرگ این پدر و پسر علاقه های پدر و پسری در اوجش بود اما همه این ها را قربانی امر خدا کردند از این بالاتر امتحان نمی شود ماها مرد این امتحان ها نیستم اما باید تلاش کنیم در سیری قرار بگیریم که در نقاط حساس زندگی بتوانیم این جور امتحان بدهیم هر دو خوش درخشیدند به زیباترین شیوه در این صحنه و میدان آموزش الهی سربلند و سرافراز بیرون آمدند این ها کار خودشان را کردند علاقه های دنیاییشان را در پیشگاه خداوند ذبح کردند دیگر لازم نیست که درعمل هم ذبح بشود نه آن ها دل کندند دل بریدند علاقه هایشان را تقدیم خدا کردند با همه روابط عمیق پدر و پسری که بین این دو پیامبر برقرار بود وقتی که به این قله رسیدند خدا فرمان داد که ایست شما سربلند بیرون آمدید شما بالاترین انتخاب را بدست آوردید دیگر لازم نیست وقتی که این دو تسلیم امر خدا شد ند ابراهیم فرزندش را بر خاک خواباند و چاقوی ذبح کردن را به گردن او گذاشت ندا آمد که دست نگه دار تو آزمون خود را دادی وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ قربانی آمد که قوچی طبق روایات از بهشت آمد و به جای اسماعیل قربانی شد این یکی از نماد های تنظیم روابط خانوادگی و علاقه هایی بر اساس فرمان خدا بود حالا باید سرشار از عشق و محبت باشد ولی جایی که لازم است باید انسان بتواند از این علاقه خودش برای فرمان خدا ببرد این یک الگو هست که الگوی بسیار زیبا و بسیار عالی بود که پدر و پسر از یک آزمون بزرگ به خوبی بیرون آمدند

 

 یک الگوی سعادت از این ما داریم و آن قصه حضرت نوح است در قصه حضرت نوح همچنین چیزی اتفاق افتاد ولی در آن جا افتخار از آن نوح بود و فرزند در سیر خطایی قرار گرفت علی القاعده تربیت فرزند خیلی تاثیر دارد  همه ما برای پرورش انسان های صالح وظیفه مندیم اما در هر حال انسان آزاد مختار است گاهی در بهترین شرایط تربیتی فردی سالم بیرون نمی آید خدا این را قرار داده آزادی و اختیار بشر همین است که گاهی فردی در بهترین خانه در بهترین شرایط اخلاقی و تربیتی سربلند بیرون نمی آید و درست پرورش پیدا نمی کند گرچه غالبا فعالیت و برنامه ریزی درست تربیتی نتیجه می دهد اما این غالبا است صد در صد نیست یک نمونه اش قصه فرزند نوح است که قصه مشهوری است نکات زیبایی در سوره هود در این جا آمده است این جا هم ابراهیم به شکلی از علاقه به فرزند در اجرای فرمان خدا دل برید و از آزمون سربلند بیرون آمد حضرت نوح هم همین طور البته در قصه حضرت ابراهیم پدر و پسر از این آزمون سربلند بیرون  آمدند ولی در قصه حضرت نوح متفاوت است در قصه حضرت نوح  هم که در سوره هود آیات مربوط به این قصه که خود آن هم قصه بسیار مهم در تاریخ انبیاست از جمله می رسد به قصه فرزند نوح  خوب فرزند نوح گر چه در خاندان رسالت بزرگ شده بود و از ناحیه ی تربیت و از ناحیه حضرت نوح قطعا اشکالی در میان نبوده است اما این ظرف قابل نبود به دلایل مختلف که عمده اش در اخبار و تاریخ آمده رفیقان ناباب و دوستان ناپاک که با فرزند نوح طرح دوستی ریخته بودند او را از درون خانواده رسالت به گمراهی و تباهی کشانده بودند خوب وقتی که بعد از سالیان مدید و قرن ها تبلیغ حضرت نوح امیدی به هدایت امت نداشت قرار بر این شد که طوفانی بیاید و طومار نابکاران و ظالمان را در هم پیچیده بشود طوفان عجیب حضرت نوح اصولا مقطع و نقطه عطف بسیار مهم در تاریخ کره زمین و تاریخ بشر آمد طوفانی که آمد همه را تمام کرد جز اندکی که بر کشتی نوح و نجات نشستند خوب ترتیب آن طوفان و مقدماتی که حضرت نوح ترتیب داد در تاریخ آمده که نمی خواهم وارد این قصه بشوم تا آن جا که در آستانه طوفان و نزول باران و جوشش آب از زمین و نزول باران حضرت نوح کسانی را در کشتی نشانده آمده این مدت که در های  کشتی بسته بشود و منتظر فرمان خدا بودند فرزندش بیرون از آن جا بود فرزندش را دید صدا زد يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلاَ تُكُن مَعَ الْكَافِرِينَ آن علاقه پدری اقتضا می کرد که خوب بیا با مومنین باش و با کافران و ستمکاران همراه نباش او جواب بدی داد فکر کرد که یک حادثه طبیعی است پاسخ نفی به پدرش داد آن طور که در تفاسير آمده حضرت نوح کامل قصه را آگاه نبودند که این در باطن کفر دارد. و قرار بر این ندارد که همراه حق شود این را حضرت نوح درست نمی دانستند و لذا با مهر و عطوفت صدایش زدند که بیا در کشتی بنشین او هم با غرور تمام و با کفر تمام گفت سَآوِي إِلَى‏ جَبَلٍ يَعْصِمُني مِنَ الْمَاءِ می روم به سمت کوه آب هم که شروع شد ابتدا از دل زمین آب جوشید بعد از بالا هم آب آمد از پایین و بالا سراسر شد آب و طوفان و تنها این کشتی می توانست نجات پیدا کند و دیگر همه چیز از بین رفت او گفت که من به سمت این کوه می روم و آن کوه مرا از غرق شدن در این آب نجات می دهد حضرت نوح این جا فرمود لاَ عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَن رَحِمَ این یک طوفان معمولی نیست یک باران عادی نیست این عذاب خدااست و در برابر این عذاب الهی هیچ نگهبانی جز امر خدا و رحمت خدا نیست آن رحمت خدا در کشتی است این سفینه نجات است این کشتی رستگاری و رهایی است هر که بر این کشتی نشست رستگار خواهد شد فکر نکن آزاد می شوی خوب علاقه داشت پسرش را اصلاح کند و در این مسیر قرار بگیرد بعد با خدا هم این طور مطرح کرد إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ فرزند من از اهل من است و فرزند من است وعده دادی که اهل تو را نجات خواهم داد خدا جواب داد که يَانُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ اهل تو صالح اند حتی فرزند تو اگر باشد و در سیر تو نباشد اهل تو نیست و لذا آن خواسته تو این جا قابل استجابت نیست انه عمل غیر صالح این انسان تبهكاراست ولو فرزند تو باشد از آن چه که آگاه نیستی درخواست نکن حضرت نوح به عنوان استغفار کرد إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ حضرت فرمود أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ به تو پناه می برم از اینکه مبتلای به جهل بشوم بر خلاف فرمان خدا چیزی را بخواهم یعنی با فرمان خدا او فهمید قصه از چی است این جا هم نوح دستور خدا که آمد دل از این فرزند برید ابراهیم با شکلی و نوح به صورت خدا امر خدا  و فرمان خدا که آمد عزیزترین چیزهای دنیای خودشان را قربانی می کنند این ها روابط انسان ها با انسان های دیگر است که امر خدا که آمد باید قربانی کرد مال را ، مقام را، فرزند را، خانه را هرچه  باشد این هنر انسان های بزرگ است که در پای آزمون ها قربانی می کنند برای امر خدا نمونه اش هم در کربلا اتفاق افتاد ابا عبدالله الحسین و بزرگان دیگری در طول تارخ بودند به هر حال این یک نکته مهمی است که رابطه انسان با نعمت ها باید بر اساس امر خدا باشد از جمله رابطه با فرزندان در روابط خانوادگی امر خدا باید حاکم باشد علی رغم آن همه تاکیدی که اسلام روی علاقه محبت و صمیمیت در خانه دارد ولی یک جایی باید از این صمیمیت ها دل برید برای فرمان خدا امیدوارم خداوند به همه ما توفیق سربلندی در آزمون ها و امتحانات عنایت بفرماید بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و النحر ان شانئک هوالابتر صدق الله اعلی العظیم.

«خطبه دوم»

 

به مناسبت مبعث پیامبر اکرم (ص)

 

درپایان ماه مبارک رجب و در آستانه ماه عزیز وشریف شعبان در روز جمعه و ایام خاص فیض الهی همه شما نمازگزاران و خودم را به عمل به دستورات خداوند و اجرای فرمان های الهی و تلاش برای کسب تقوا و پرهیزگاری و ذکر و یاد خدا در همه احوال سفارش و دعوت می کنم و از خداوند می خواهم به همه ما توفیق استفاده از این ایام و روزها و شب های گسترده الهی کرامت و عنایت بفرماید مبعث شریف را خدمت همه شما و وحضرت بقیه الله ارواحنا فداه تبریک و تهنیت عرض می کنم در میان اهل سنت ظاهرا پنج قول در وقت مبعث است که خیلی هم مشهور نیست 27 رجب است 4 قول دیگر در میان اهل سنت در خصوص مبعث وجود دارد اما از دیدگاه شیعه و بر اساس روایاتی که از اهل بیت به ما رسیده مبعث و اولین لحظه و هنگام نزول جبرئیل بر قلب پاک پیامبر (ص) بنابر اخبار شیعه در 27 رجب اتفاق افتاد این قول در بین اهل سنت است اما مشهور نیستام اما قول مورد اتفاق شیعه که روایات معتبری هم در مورد آن وارد شده 27 رجب مبعث است مبعث بزرگترین عید وشادی برای همه بشریت است درست است که مسلمانان به طور خاصی از این فیض عام الهی بهره بردند اما هیچ کس نمی تواند تردید کند طلوع خورشید و درخشیدن پیامبر در جزیره العرب و در آن مقطع تاریخی ارمغانی بود برای همه بشریت هر انسان منصفی حتی غیر مسلمان خواهد اگر درست وقایع و حوادث بعثت را تحلیل بکند و بعد به دستاورد تمدن اسلامی نگاهی بیندازد مطمئن خواهد شد که طلوع خورشید اسلام و درخشش مبعث  نقطه عطفی در تاریخ بشر بود ارمغان آن علم و دانش و تمدن بزرگی بود که همه بشر مدیون آن تمدن هستند هیچ کس نه مسیحی نه یهودی نمی تواند انکار کند که در قرن های متوالی اسلام و فرهنگ اسلام و تمدن اسلام مشعل دار علم و دانش و اند یشه برای بشر بود در رشته های گوناگون علمی به برکت قران به برکت ارشاد پیامبر و اولیاء الهی و پیشتازان اسلام در طول قرن ها مسلمانان تولید کنندگان علم و دانش بودند نه تنها در فقه، تفسیر و علوم مربوط به دین اسلام و شریعت اسلام بلکه در همه رشته ها و علومی که بشر نیاز داشت به آن از علوم ریاضی، گیاه شناسی کیهان شناسی، پزشکی و سایر شاخه ها که از علوم و تمدن اسلامی رشد پیدا کرد فرهنگ و تمدن مسلمانان و اسلامی هم پایه گذار دانش ها و علم های جدید بود هم علوم و دانش هایی که از یونان و فرهنگ های دیگر بشری رسید در مهد تمدن اسلام و در گهواره تمدن اسلامی به شکوفایی و رشد رسید فلسفه ، تبعیات ، ریاضیات ، نجوم، پزشکی همه در پرتو فرهنگ اسلامی و به دست مسلمانان رشد عجیبی کرد و چهره های بزرگی مثل ابوعلی سینا ، خواجه نصیر، زکریای راضی، ابوریحان بیرونی و همین طور این سلسله درخشان عالمان و اندیشمندان آامدند و در پرتو تعالیم اسلام این همه ارمغان به بشریت عرضه کردند اگر تنها با منطق مادی و علمی به قضیه نگاه کنیم از مبعث و با طلوع خورشید اسلام علم و دانش و تمدنی در دنیا پیدا شد که همه بشریت از آن بهره بردند اگر ما این تمدن غربی را کنار بگذاریم در طول قرن ها و فصل مهم تاریخ  رسالت پیامبر و دستاورد آن این همه خدمت به بشریت ارائه کرد این منطق مادی است که مبعث برای همه بشریت است اگر هر انسان منصفی تجزیه و تحلیل بکند خود را مدیون این بعثت پاک و نورانی می داند و از لحاظ معنوی هم که بن بست معنویت و اخلاق در تاریخ، شکست. شاگرد بزرگ پیامبر در نهج البلاغه و کلمات متعددشان به زیباترین وجه بن بست عصر جاهلیت و خاموشی صدای پیامبران قبل از بعثت پیامبر ترسیم کرده و نهج البلاغه خیلی خوب ترسیم شد. بعثت پیامبر در نقطه تاریکی از بعثت و در سرزمین بی فرهنگ، بنیان راه نور و جدید گذاشت و معارف مهم اخلاقی و توحیدی به بشر ارزانی داشت این همه معارف توحیدی و عرفانی و اندیشه های نابی که در قرآن است و تعالیم اسلام است با بعثت نبوی پایه گذاری شد . این برای همه دوستان و معنویت خواهان و برای مسلمانان یک راه نو و جدیدی بود که پیامبر گذاشت بعثت نقطه عطفی است که سلسله ی رسالت ها و نبوت های گذشته را تکمیل کرد و بزرگترین نقطه تاریخ عطف بشر است هیچ عیدی به عظمت مبعث نبوی و بعثت شریف نمی رسد در دعایی که شب مبعث در مفاتیح می خوانید «اسئلک بالتجلی الاعظم فی هذه لیله » تو را به بالاترین تجلیات تو در این شب سوگند می دهیم. هیچ تجلی خدا بالاتر از تجلی در شب مبعث نیست جلوه گری خداوند وارزانی داشتن همه منابع علم و دانش به بشر می توانیم در شب مبعث سراغ بگیریم و در این شب اتفاق افتاد و این بالاترین تجلی خدا بود بن بست معنویت و اخلاق و تمدن شکست راه های نو به سوی بشر باز کرد و با طلوع این خورشید دل های مشتاقان روشن شد و بذر معارف در دل ها پاشیده شد این راه طولانی که تا پایان دنیا و تا قیام قیامت برپا است باید بر آن روح بلند و عظیمی که در این شب تجلی اعظم پذیرفت حضرت محمد (ص) جمله ای در چند روایات آمده شیطان در طول تاریخ عمر خود چند جا ناله و فریاد سرداد سخت ترین فریاد شیطان هنگامی سر داده شد که فرشته وحی بر پیامبر نازل شد و فرمود «اقراء باسم ربک الذی خلق» شیطان ناله کرد از این اتفاقی که در تاریخ رخ داد آمدن مرد بزرگ الهی که قافله های فراوانی از شیطان جدا می کند و به سمت رحمان خدا هدایت می کند شیطان ناله کرد هنگام بعثت ملائکه پیامبر و همه صالحان خشنود و شادمان شدند اما شیطان و همه شیطان صفت ها از بعثت پیامبر و از این رستاخیز الهی و معنوی در هم لرزیدند و به هم پیچیدن مولا علی در نهج البلاغه می فرمایند که من سمعترن الشیطان من هنگام بعثت ناله شیطان را شنیدم آاوای وحی به گوش من رسید در کنار پیامبر و ناله خبیاثه شیطان با گوش خود شنیدیم با آن احساس معنوی که علی داشت این مناسبت باید گرامی داشت برای آن جشن گرفت و پیام بعثت دریافت کرد بعثت بنیان راه جدید بود پیام بعثت این بود در سخت ترین شرایط تاریخ نباید نا امید بود باید دل ها به روی فرمان خدا باز کرد خدا به وسیله انبیاء الهی شما را راهنمایی می کند این پیام بعثت است این مبعث و عید را تبریک عرض می کنم امیدوارم در فهم این مبعث همه ما تلاش کنیم

 

 

به مناسبت ماه مبارک شعبان

 

 درآستانه ماه شعبان قرار داریم که ماهی است برای اصحاب سلوک و ارباب معنا و اخلاق روز به روز و شب به شب ماه رجب پله هایی است که انسان را به شعبان می رساند و از آن جا انسان صعود می کند تا برسد به ماه رمضان و شب قدر این پله ها باید با قدرت الهی و عصای رحمانی با توجه به اذکار و دستوراتی که به ما داده اند باید از این پله ها بالا رفت ما در آستانه ماه شعبان هستیم و در این ماه با مناجات شعبانیه خود خیلی می تواند ما را اصلاح و عبادت کند با آن اذکار و دستوراتی که در ماه شعبان است این بعد معنوی و عبادی و سازندگی ماه شعبان است که از هم اکنون باید کمر همت ببندیم و خویش را برای بهره گیری از خان گسترده الهی و دریای فیض خداوندی آماده کنیم و از طرف دیگر شعبان ظرف اعیاد بزرگی است . تولد اباعبدالله الحسین ، تولد امام سجاد ، تولد حضرت عباس و بخصوص نیمه شعبان و میلاد فخر بشریت و امید آینده بشریت حضرت ولی عصر ارواحناه فداء در این ماه شریف قرار دارد هم باید تلاش کنیم و از فرصت های معنوی و اخلاقی این ماه استفاده کنیم و به اعمال نیک طبق دستورات بپردازیم و هم مولود ستارگان آسمان امامت وولایت را گرامی بداریم و بخصوص نیمه شعبان جشن های نیمه شعبان از زیباترین شادی هایی است که برای اولیاء الهی برپا می شود کار بسیار شایسته و درخور تقدیر و تحسین است و این موالید و نیمه شعبان و همه کوی و برزن ها سرشار از مظاهر شادمانی در راه خدا باشد این مسیری است که بحمدالله ملت ما به آن توجه دارد و عشق امام زمان این اثر در درون خانه ها و در کوی و برزن و حسینیه خود را به نمایش می گذارد این جلوه عشق الهی است که مردم به حضرت ولی عصر دارند .اما همین جا عرض کنم شیطان در کنار آدم های خوب می ایستد و کارهای خوبشان را با چهار تا آسیب و آفت آفت زده می کند بهترین عمل، که همان اظهار شادمانی و میلاد حجت خدا و مهدی اخرالزمان است از بهترین اعمال است اما شیطان می آید همین بهترین را آفت زده می کند عرض من این است که در همه جا پرچم جشن امام زمان به احتزازدرآورید.شادی و سرور خود را ابراز کنید واین شادی و سرور رابا معرفت همراه کنید با مراسم های درستی که شناخت ما و معرفت ما را به امام  زمان افزایش دهد ، علاقه نسل جوان نسبت به امام زمان افزایش بدهد این وظیفه خانواده وهمه مردم است این جشن ها به گونه ای برپا شود که معرفت و محبت اضافه کند و عرض مهم این است ما آفت هایی در جشن ها داریم این ها نباید باشد من در سال قبل در شب میلاد جاهایی را در شهر دور زدم خیلی مناطق را و متاسفانه آفت هایی را که خود مردم باید از آن پرهیز کنند ودر بخش هایی است خود مردم و مسئولان نیروهای انتظامی باید جلوی آن را بگیرند در بعضی مراسم و جشن ها که خیلی خوب است آدم می بیند موسیقی های تند اجرا می شود خیلی ناپسند است قلب امام زمان را به درد می آورد موسیقی که مضمون آن فاسد کننده و آهنگ آن مطرب است و جوانان عزیز این کار نیک رابا آهنگ شاد و الهام بخش برگزار کنید در نمایش هایی که داده می شود چیزهای مسخره و استهزاء کننده و مردم کشوری را مورد مسخره قرار می دهند این گناه است . گاهی مزاحمت هایی برای مردم است و محتوای خوبی این جشن نداشت گاهی مزاحمت هایی برای مردم و همسایگان ایجاد می کردند ولی نزدیک بیمارستان جایی که مزاحم بیماران می شوند 5-6 تا آسیب و آفت است که باید رعایت شود خوب تبلیغ کنند راهنمایی کنند بیایند در این میان اما درست 5-6 تا آسیب را باید از جشن ها دورکرد مسئولان باید طبق برنامه ریزی درست عمل کنند و کنترل کنند این رفت و آمدها که به آن اشاره کردم . این هم مربوط به شعبان است با عمل و عبادت و جشن بزرگ خود گرامی بداریم

 

در مورد سخنان بسیار فضیحانه و بی ربط رئیس جمهور آمریکا

 

 من همین جا اشاره کوتاهی بکنم به سخنان بسیار فضیحانه و بی ربطی که بوش دیشب داشت نخست وزیر عراق بازدید منطقه ای داشت از جمله ی ایران هم آمد این ها واقعا دارند از غصه می میرند که همان طور که بار ها عرض کردم وارد کشوری شدند تجاوز کردند هزار جور ظلم و جنایت انجام دادند برای این که همه منافع خودشان ببرند حالا می بینید اگر می خواهند پای دموکراسی و رای بایستند باید اسلام خواهان و شیعه در منصب حکومت قرار بگیرند مگر می شود شیعه و مسلمانی در دنیا باشد و با ایران قهر باشد ، رابطه خوب نباشد مغز کوچک بوش عاجز است که پیوند های دینی را در دنیا تشخیص بدهد شما نمی فهمید فکر می کنید اقدامی کردید حکومتی روی پا آمده این حکومت اگر به استناد رای مردم حکومت به کار نیاید با شما است ولی پایگاهی در اسلام ندارد اگر با استناد رای مردم بیاید آن حکومت قلبشان با همه مردم دنیاست و ایران مرکز اسلام خواهی است مسلمانان حزب الله شیعی دولت اسلامی عراق و هر جای ایران اگرشما هم کمک  بکنید دلشان با اسلام است و اسلام در ایران تجلی پیدا کرد شما در مغز های کوچکتان و تحلیل های فاسد شما در واشنگتون نمی تواند تشخیص بدهد این ها از حماس وحزب الله بغض می کنند و هر مسلمانی که بیاید ایران را جایگاه خودش می داند ایران کشور شهیدان و مهد اسلام است این پیوند های دینی و اسلامی در همه دنیا برقرار است شما نمی توانید عمق این قصه ها را درک کنید و نخست وزیر عراق آمد ایران در آن جا این گفت و آن گفت ما از شما نمی ترسیم رهبر ما رئیس جمهور ملت سرافراز بزرگ ما در طول سه دهه نشان داد ازشما نمی ترسد سرپای آرمان های الهی ایستاده آن چه موجب شگفتی و تاثیر انسان است این است که عده ای در آن طرف دنیا نفهمند واقعیات دنیای اسلام و این منشاء بشود که هم خودشان و هم دیگران به زحمت بیندازند و امید واریم که با هوشیاری و بیداری ملت اسلام آرزوهایشان را به گور ببرند.نسئلک اللهم ....

خطبه های نماز جمعه شهرستان میبد12-5-86 به امامت

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر علیرضااعرافی

 

«خطبه اول»

 

مبحث خانواده

 

 

........همه شما برادران و خواهران نمازگزار وخودم را در این  ماه شریف و ماه عبادت و بندگی و تقوا به پارسایی و تقوا و پرهیزکاری و خویشتنداری و عبادت و نیایش خداوند در همه احوال و ذکر و شکر او سفارش و دعوت می‌کنم. امیدواریم خداوند به برکت این ماه شریف و ماه‌های در پیش روی شعبان و رمضان همه ما را بر بهره‌برداری از فرصت‌های گرانبهای این ماه‌ها توفیق روزافزون عنایت بفرماید. بحث ما در خصوص وظایف والدین و خانواده در قبال فرزندان بود عرض کردیم که یکی از تکالیف و وظائف و حقوق بسیار مهم اسلام وظایف و حقوق خانوادگی است و بخشی از این حقوق وظایف خانوادگی برمی‌گردد به وظایف پدر و مادر در قبال فرزندان و حقوقی که برای فرزندان بر دوش پدر و مادر نهاده شده است آغاز زندگی حقوق همسران در قبال یکدیگر است و پس از آن حقوق فرزندان بر پدر و مادر و بعد به تدریج حقوق پدر و مادر بر فرزندان افزایش پیدا می‌کند که در میانسالی به بالا عمدتاً وظایف فرزندان افزایش پیدا می‌کند. این 3 رتبه از حقوق خانوادگی است که از نظر زمانی هم تقریباً پشت سرهم قرار می‌گیرد. یک قسمتی هم از این نظر زمانی هم‌پوشی و هم‌زمانی دارد آغاز زندگی مشترک با حقوق متقابل زن و شوهر است. زندگی خانوادگی که آغاز می‌شود زن و شوهر در قبال هم حقوق و وظایفی دارند که این پایه اول شکل‌گیری یک خانواده سالم معنوی و با نشاط الهی است اگر اولین پایه‌های زندگی بر اساس حقوق زن و شوهر بدرستی تنظیم شود خانة خوب و سالمی شکل می‌گیرد این مرحله‌ اول مرحله دوم که مورد بحث ما هست به تدریح وقتی که پای فرزندان در کانون خانواده باز می‌شود از دورة حمل تا دوره شیرخوارگی و بعد هم دوره کودکی و نوجوانی مرحله دوم زندگی که شکل گرفتن خانواده است با حضور فرزندان در این مرحله دوم باز خداوند وظائف و حقوقی قرار داده عمدتاً بر دوش پدر و مادر به عنوان مدیران خانه اداره‌کنندگان کانون گرم خانه و وظائف مهم حساس‌ بر دوش آنها قرارمی‌گیرد. مرحله سوم وظائف و تکالیفی است که با بزرگترشدن فرزندان بر دوش فرزندان قرار می‌گیرد در قبال پدر و مادر و حقوقی که پدر و مادر برضمه فرزندان دارند که از مهم‌ترین حقوق الهی و اجتماعی است خانه و کانون خانوادگی که آن‌قدر در اسلام مورد تأکید است که در حدیث شریف از رسول گرامی اسلام پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) نقل شد که فرمودند که هیچ ساختمانی بنا و نهادی در اسلام از نهاد خانواده و ساختمان خانواده مهمتر نیست این ساختمان و این نهاد و این بنا در سه بخش از نظر حقوق قرار می‌گیرد که تقریباً اینها در طول هم هستند در ابتدای زندگی حقوق همسر است و وظایف متقابل همسران در برابر هم ، دوم وظایف مدیران خانه یعنی پدر و مادر در قبال فرزندان و بچه‌‌ها و سوم وظایف فرزندان از وقتی که روبه رشد  و به بلوغ و بالاتر می‌روند در قبال پدر و مادر بحث ما در قسمت دوم بود وظایف پدر و مادر در قبال فرزندان در اینجا ما چند مطلب را تا به حال عرض کردیم. مطلب اول اینکه نگاه قرآن و اسلام به فرزند یک نگاه جامع و منطقی و کامل است این نگاه بر این اصل استوار است مفاهیم و واژه‌های قرآنی را قبلاً تشریح کردیم حاصل بحث گذشته در نگاهی که انسان باید به فرزند داشته باشد و راهی که اسلام و قرآن به انسان در قبال فرزندانشان می‌دهد این بود فرزند نعمت ، زینت ، یاری و یاورتان است که خداوند در اختیار انسان قرار می‌دهد نعمت و زینت است و یاری‌رسان آیاتش را قبلاً خواندیم و این نعمت‌ها و زینت‌های الهی که خداوند به بشر ارزانی داشته است مایه امتحان و آزمودن بشر است هیچ چیزی در این عالم خداوند بدون آزمایش پدید نمی‌آورد هرچه خدا داده است نگاه الهی، نگاه آزمودن و سنجش انسان است بشر بر این کره زمین و در مهد زمین در حقیقت پای یک کلاس درس و در یک سالن امتحان حضور پیدا کرده است. نگاه اسلام این است از آن وقتی که انسان آگاهی و شعور پیدا می‌کند به خصوص وقتی که انسان به شرف تکلیف مشرف می‌شود درواقع انسان در یک سالن امتحان حضور پیدا کرده است چطور دانش‌آموز و دانشجو در کلاس امتحان حضور پیدا بکند در کلاس کنکور حضور پیدا می‌کند عرصه این عالم در منطق قرآن یک سالن امتحان است و یکی از عرصه‌های امتحان و ابزارها و وسایل امتحان ما و شما فرزندانی است که خدا به انسان ارزانی می‌دارد و ارمغان می‌دهد پس زینت و نعمت و یاری خداست که فرزند در اختیار قرار بدهد ولی همه اینها آزمون است این آزمون معنایش این است که یاما قبول می‌شویم یا رد می‌شویم اگر درست روابطمان را با فرزندانمان تنظیم بکنیم و به درستی آنها را تربیت بکنیم اینها می‌شود سرمایه ابدی برای تربیت و سعادت انسان باقیات و صالحات که قرآن فرمود                        « والباقیات والصالحات خیرٌ عند ربک ثواباً و خیرٌ عند عملاً» این سرمایه‌های جاویدان فرزندان خوبی که در دین شما پرورش یافته‌اند جاویدانند حتی در عالم برزخ و بعد از مرگ و روابط شما هم باقی می‌ماند حتی در بهشت و عالم غیب و آرزوی شما را هم بهتر برآورده می‌کند انسان در قبال فرزندان آرزوهایی دارد آرزوها باید معنوی باشد یا اینکه نه همین‌ها می‌شود بلای جان انسان «انّ ازواجکم و اولادکم عدواً لکم» می‌شود چطور می‌شود که اینها نعمت‌های خدا دشمن‌ها می‌شود یا باقیات والصالحات می‌شوند سر دوراهی هستیم ما در برابر نعمت‌های خدا و ازجمله فرزندان و خانواده یا به سمتی می‌رویم که اینها درواقع می‌شوند بلای جان ما و دشمن ما یا اینکه اینها می‌شوند باقیات والصالحات سرمایه‌های ابدی و نعمت پاک خداوندی و حسنه سر این قضیه در این است که اگر محبت اینها بیش از محبت خدا شد و مال دنیا مقام دنیا فرزند و خانواده چنان محبوب باشد که ما را از انجام وظیفه باز ‌دارد دوستی فرزند مانع می‌شود که مثلابرود به جبهه و جنگ در کنار رسول خداو دوستی فرزند و خانواده موجب می‌شود که برود و دزدی بکند سرقت بکند کم‌کاری بکند از حقوق مردم بزند تجاوز به اموال مردم بکند برای چه برای اینکه خانه خوبی داشته باشد زن و فرزندان راحت باشند این معنایش این است که دوستی اینها بیشتر از دوستی خدا شد «قل ان کان آبائکم و ابنائکم و ازواجکم » تا آخر آن آیه شریفه در سوره عرض شود توبه می‌فرماید اینها  فرزندان و خانواده و اموال و تجارت و مال و مقامتان اگر محبوب‌تر از خداو پیغمبر است «فأذنوا به حرب من الله» اگر این نعمت‌های دنیا که برای آزمایش شما و پایة سعادت و کمال شماست و در راه خدا باید هزینه شود اگر اینها شد وسیله‌ای که علاقه به آنها موجب شود فرمان خدا را به زیر پا بگذاری می‌‌روی اعلام جنگ با خدا بکنی این آیه شریفه قرآن است خیلی آیه تکان‌دهنده‌ای است اگر اموال شما، خانواده شما، قبیله شما، تجارت شما، مسکن و خانه و وطن دیار و شهر شما، اگر اینها آمد در چشم و دل شما ارزشمند‌تر از خدا و رسول خدا وفرمان الهی شد و درموقع تکلیف به خاطر این علاقه شما تکلیفتان را زیر پا می‌گذارید دوستی زن و فرزند موجب شد که در جبهه حضور پیدا نکند و در کنار رسول خدا قرار نگیرد،  فرمان الهی را اطاعت نکند، آن علاقه بیشتر نسبت به اینها در مقایسه با خدا و اولیای الهی و فرمان خدا اگر این حد و علاقه در شماست «فأذنوا به حرب من الله» دیگر اعلام جنگ با خدا بکنید آدمی که رشته‌های محبت مادی و دروغین دنیا و علاقه‌های پست و رذیلانه دنیا نسبت به فرزند و همسر و مال و خانواده و مقام او را از وظایف الهی باز می‌دارد باید اعلام جنگ با خدا بدهد همین نعمت خدا و همین چیزی که می‌تواند سرمایه جاویدان برای سعادت بشر شود هنگامی که در مقابل خدا شد می‌شود «عدواً لکم فأذنوا حرب لکم» اینها  تعبیرهای قرآن است می‌گوید بعضی از زن‌ها و فرزندان شما دشمنان شما هستند فاحذروهم بترسید بیدار باشید، هوشیار باشید کی اینطور می‌شود طبق آیه سوره توبه وقتی که علاقه شما به اینها بیش از خدا شد، وقتی که اینها مانع انجام وظیفه شما شدند، سر راه خدا شدند، محبت دنیایی شما بیشتر شد از علاقه‌های الهی این می‌شود جنگ با خدا اینجا می‌شود، دشمن جان شما بلای راه سعادت شما مانع تکامل شما خوب این علاقه که مادی شد آدم در همین رشته‌های مادی می‌رود در جلو و دیگر در سدد این نمی‌آید که وسعت اینها را از نظر اخلاقی و معنوی و الهی تربیت کند چوندر دام شیطانی قرار گرفت می‌فهمید یعنی چی بهترین نعمت خدا که می‌تواند سرمایه ابدی شود حتی بعد از مرگ از قبل آن به شما ثواب برسد این بهترین سرمایه شد دشمن جان شما و مانع پیمودن راه شما می‌شود «عدواً لکم فاحذروهم لاتلهکم اموالکم ولا اولادکم» اموال و اولاد شما را غافل نکند چیزی که باید ابزار و تکامل شما باشد مانع تکامل شما نباشد اگر علاقه‌های دنیایی شما، اموال شما افزون بر خدا شد آن وقت می‌شود فأذنوا به حرب من الله اعلام جنگ بکنید وقتی که رسول خدا اعلام جنگ کرد فراخوان جهاد در راه خدا داده یک عده‌ای در خانه‌شان نشستند به این بهانه و سوژه که بچه‌های ما زن و بچه ما ناراحت می‌شوند و علاقه به ما دارند این فاذنوا به حرب من الله است دیگر این نعمت بشر ، نکبت شد. فضای خانه به علاقه‌های زن و شوهری علاقه‌های فرزند، علاقه‌های مقام و ریاست چیزهای دیگر اینها هه دام‌های شیطان است این علاقه‌ها این رشته‌ها چسبیده به جان اوست واو را می‌کشاند این علاقه‌ها و این رشته‌های شیطانی چسبیده به جان آدم وآدم را چنین میخکوب به زمین کرده هرچه پیامبر می‌گوید اصلاً نمی‌فهمد صمٌ بکمٌ هرچه رسول خدا می‌فرماید هرچه آیات قرآن هرچه دعا صحیفه سجادیه، نهج‌البلاغه قرآن وعظ و موعظه می‌‌بینید که اصلاً کنده نمی‌شود از آنجا کنده نمی‌شود تا برود در جبهه شرکت بکند در راه خدا انفاق بکند و در نماز شرکت بکند به وظایف الهی خود عمل بکند این کنده نمی‌شود این می‌گویند «اثقال من الارض» ما در بعضی موارد اثقال داریم وقت تکلیف جنگ، جهت، هجرت، امر به معروف و نهی‌ازمنکر، نماز جماعت، انفاق، ادای تکالیف الهی این علاقه‌های فراوان شیطانی ما یک دام انداخته و سنگینی کرده مثل اینکه در حالت چرتیم. مثل اینکه نمی‌فهمیم نمی‌توانیم خودمان را از زمین بکنیم به سمت هدف و تکلیف پرواز بکنیم اینها مانع پرواز انسان است این منطق قرآن است اگر این رشته‌های محبت را شما خداییش نکردیم خدا می‌گوید بهترین ساختمان و نهاد خانواده است محبوب‌ترین نهادها در پیش روی شما خانواده است آن همه فضیلت برای اکرام و تکریم محبت و مهربانی در فضای خانه اسلام دارد بعدها انشاءالله خواهیم دید اما در عین حال نمی‌گوید اگر این علاقه‌ها مقابل با فرمان خدا شد بدانید که در میدان جنگ با خدا هستید و اینها دشمنان شما هستند و امیرالمؤمنین (ع) در یکی از خطبه‌های زیبای نهج‌البلاغه این‌جور می‌فرماید که ما در عهد رسول خدا و پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) این‌جور بودیم که وقتی تکلیف خدا فرمان اسلام می‌آمد «کنا نقتل آبائنا و انفسنا» برای خدا پدر و فرزندمان را می‌کشتیم اسلامی که آنقدر به خانواه اهمیت می‌‌دهد آن‌قدر برای تربیت و اکرام و احترام خانوادگی ارزش و بها قائل شده می‌گوید وقتی که اینها مقابل خدا قرار گرفت باید مثل امیرالمؤمنین باشد می‌گوید می‌کشتیم برای خدا، خدا که آمد باید بر همه‌چیز مقدم باشد هیچ‌چیزی نمی‌شود گفت که دستور خداست ولی حالا خویش‌قوم هستیم، رفیقیم، همسرمان است، فرزندمان است این منطق اسلام است همه نعمت‌های خدا همین‌طور است ولی فرزندان به خصوص و اگر شما را از ذکر خدا بازداشت شما را از عمل فرمان‌های الهی بازداشت دشمن شماست و مایه جنگ با خدا و باید بر حرز باشید همین نعمت بزرگ اگر درست علاقه شما خدایی شد اگر بهره‌گیری شما از خانه و فرزند در مسیر معنویت و اخلاق شد و اگر قواعد اخلاقی و معنوی و تربیتی درست بر معنای روابط شما حاکم شد آنوقت قرآن می‌فرماید «المال و البنون زینت الحیاه الدنیا و الباقیات و الصالحات خیر ربک ثواباً خیر عملا» اینها شد باقیات و الصالحات صبغه الله به آنها پاشیده شد رنگ خدایی به خانه و فرزند که زدید این رنگ خدایی اینها را ابدی می‌کند اینها را سرمایه شما می‌کند، اینها را نعمت حقیقی الهی می‌کند، اینها برای شما باقی می‌ماند در همین دنیا در آخرت هم در دنیا به سود شماست هم در آخرت به سود شماست این نگاه اسلام است براساس این آن وقت تکلیف اولی که امام سجاد بر آن تأکید کردند این بود که بدان که فرزند مال توست و در قبال آینده او مسئول هستی.

 

تکلیف دوم دعا و نیایش بود. روابط انسان با فرزندان فقط روابط مادی و تأمین نیازهای جهانی و حتی درس و تحصیل نیست اینها یک گوشه از کار است بخشی از وظایف خانه این است که اینها را درست تربیت کند از نظر علمی از نظر جسمی نفقه اینها بهشان رسیدگی بکند. اما یک بخشی از مهم‌ترین روابط شما با فرزندانتان روابط دعاست با دعا کارها برآید که با اسباب‌ دیگر میسر نیست دعا کارساز است هفته قبل چندین آیه شریفه قران را از انبیای الهی خدمتتان خواندم از حضرت زکریا، از حضرت ابراهیم از اولیای خدا بزرگان الهی آیات متعدد قرآن وجود دارد که اینها وقتی که فرزند ندارند از خدا فرزندان صالح می‌خواهند وقتی هم که فرزند دارند دائم دعا می‌کنند که اینها را در مسیر صلاح و سواد و یاری دین خدا قرار بده. حالا اینها نگاهشان نگاه بلند است آدم‌های معمولی می‌گویند بچه‌های خوبی بشوند ولی آدم‌هایی که بالاتر آمدند می‌گویند خدایا خانه من، زندگی من، مال من، فرزندان من اینها را وسیله یاری دین خودت بکن، اینها را ابزار کمال و تکامل دین و رشد ارزش‌های الهی خود بکن. حضرت ابراهیم قهرمانی است که در این زمینه آیات متعددی اشاره به این قصه دارد در سوره آل‌عمران، در سوره بقره، در سورة ابراهیم اینها سوری بود که قصه دعای ابراهیم برای آینده فرزندانشان اشاره می‌کرد. در سوره صافات هم هست این را هم می‌شود که بعد هم ملاحظه بکنیم حضرت می‌فرماید «وقال انی ذاهب الی ربه سیهدین» حضرت ابراهیم در این بحران‌های مقابله با بت‌پرستان می‌گوید من به سمت خدا هجرت می‌کنم خدا هم من را کمک می‌‌ک‌ند اگر کسی دل برید از این عالم و جهت حرکتش را به سمت خدا تنظیم کرد قطعاً خداوند کمکش می‌کند بعد از این جمله می‌فرماید که من به سمت خدا هجرت می‌کنم      « رب هب لی من احسنین» خدایا به من از ذریه و دودمان پاک به من بده ما به او یک نوجوان بردبار دادیم این دعا چطور استجابت می‌شود خدایا به ابراهیم در کهنسالی و در وقتی که امید به فرزند نداشت با دعای مستجاب او نوجوانی بردبار عنایت کرد اسماعیل چقدر بردبار بود بعدش قصه بردباری اسماعیل را می‌گوید این می‌شود فرزند صالح فرزندی که در برابر امر خدا مقاومت نمی‌کند اسماعیل برای کشته‌شدن خود ابراهیم را تشویق می‌کند این فرزند صالح است فرمان خدا ذبح اسماعیل است وقتی که معلوم شد که این فرمان خدا و وحی آسمانی است ابراهیم باید عمل بکند گامی به جلو گامی به عقب ولی فرمان خداست باید عمل بشود عزیزترین نعمت‌های خدا،دلبند عزیز خود فرزند یگانه خود که در کهنسالی به او ارزانی داشت شده باید قربانی خدا بکند چقدر سخت است چقدر دشوار است استوراترین پیوندهای محبت را انسان برای خدا قیچی بزند و ببرد برود این خیلی کار سختی است از این سخت‌تر این است که اسماعیل تن به فرمان خدا بدهد این جور خود ابراهیم حاضر شد و اسماعیل باید کشته بشود نوجوانی درحال معصومیت قاعدتاً باید مقاومت بکند،مقاومت که نمی‌کند هیچ تشویق هم می‌کند پدر بزرگوارشان به اینکه دستور خدا را اطاعت بکند «فبشرنا بغلامٍ حلیمٍ» چقدر تابلوهای زیبا و سرشار از پیام‌های عرفانی و الهی در قرآن در قصه‌های انبیاء آمده قصه‌های انبیاء را باید خواند بویژه قصه زیبای حضرت ابراهیم می‌گوید ما در کهنسالی دعای تو را استجاب کردیم نوجوان بردباری به او عنایت کردیم و بعد او را مامور به ذبح او کردیم و او با پدر همراهی کرد برای اجرای فرمان خدا. خدایا تو را به بزرگان درگاهت سوگند می‌دهیم که ما را در لحظه‌های آزمون یاری برسان ما را در انجام وظایفت موفق بدار ما را از هواهای نفس و هواوحوس شیطانی مسون و محافظت بفرما.

 

«خطبه دوم»

 

..........«اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم «یا ایها الذین آمنو تقوالله و قولو وقولاً سدیدا عبدالله اوصیکم و نفسی بتقوالله»  بار دیگر همه نمازگزاران گرامی و خودم به پرهیزگاری و پارسایی و بهره‌گیری‌ از فرصت‌های گرانبهای ماه‌های شعبان و رمضان توصیه و سفارش و دعوت می‌کنم روزها و هفته‌هایی از ماه شریف رجب گذشتند و هریک از ما کارنامه خود را باید بررسی کنیم اما جلوی روی ما هنوز فرصت‌های زیبا و ستودنی و گرانبها همچنان موجود است امیدواریم بتوانیم با مجاهدت نفس با اصلاح اخلاق با عمل به تکالیف و وظایف الهی با توجه به اذکار و دستورات این ماه  کمال نفس خودمان و سعادت خودمان و بهره‌‌گیری از فرصت‌های باقی مانده این ماه‌ها انشاءالله موفق بشویم

 

 شهادت امام کاظم موسی بن جعفر تسلیت عرض می‌کنم و رحلت مرحوم آیت‌الله مشکینی رئیس محترم مجلس خبرگان راتسلیت می گویم. عرایض من در این خطبه در سه چهار محور است:

 

به مناسبت در گذشت عالم رباني حضرت آيت الله مشكيني

 

يك اشاره به شخصیت پاک و مطهر مرحوم آیت‌الله مشکینی از رسانه‌های گوناگون با گوشه‌هایی از شخصیت ایشان آشنا شدید. بنده هم آنچه را که نقل می‌کنم درباره ایشان تجربه‌ای است که خود من در ایشان یافتم و تجربه مستقیم را خدمت شما نقل می‌کنم اولین نکته در زندگی مشکینی که برای همه ما هم باید الهام‌بخش باشد و در بیان مقام رهبری مورد اشاره قرار گرفت شخصیت اخلاقی و سلوک عملی ایشان و درس‌‌های اخلاق پرجاذبه مرد بزرگ الهی بود زمانی که کسانی مانند من قبل از انقلاب در حوزه حضور پیدا کردیم که نوجوانی بودیم همه کسانی که در شرایط سنی من یا بالاتر هستند می‌دانند که مرحوم مشکینی استوانه بی‌بدیل اخلاقی در حوزه قم بود به یاد دارم سال های 50 تا پیروزی انقلاب کسانی مانند من نوجوان و طلبه در حوزه قم بودیم شخصیت آیت‌الله مشکینی در درس‌های اخلاق بیشترین تأثیر در سالم‌سازی فضای حوزه داشت درس‌های اخلاقی که در پنج‌شنبه در مسجد امام یا اعظم ایراد می‌کردند همه ما به یاد درس‌های اخلاق امام می‌انداخت ما شنیده بودیم امام درس‌های اخلاق پرنفوذ و دگرگون در مدرسه فیضیه و درسشان داشتند این ثمره اخلاقی یا در بیان درس آیت‌الله مشکینی می‌یافتیم فراموش نمی‌کنم مگر می‌شد بیش از هزار طلبه‌ای که پای درس ایشان در مسجد اعظم بودند در اثر نفوذ کلام معنوی و اخلاقی مشکینی در درس اخلاق‌‌  های های می‌گریستند دل‌ها تسخیر می‌کرد انسان‌ها رابه سمت خدا راهنمایی می‌کرد همه ما و طلاب در چهره‌ ربانی ایشان در بیان گویای ایشان احساس خدا و راهنمایی به سمت خدا می‌کردم. این جهت بارز بود همه ما نیاز به استاد پاک اخلاق داریم ما به این امر نیاز داریم ما اندکی که دردی در خود احساس می‌کنیم به هر کوی و برزن در می‌نوردیم برای اینکه خود را معالجه کنیم ما را شرکت در یک اردوگاه دینی و پاکسازی درون است که به برکت انقلاب اسلامی در کشور ما رواج یافته

 

به مناسبت برگزاري مراسم پرفيض اعتكاف

 

در کشور آمار و ارقامی که ما داریم در 17 هزار مسجد در سطح کشور اعتکاف برگزار شد. 450 هزار نفر در اعتکاف شرکت کردند قرین نیم میلیون نفر که 65٪  زن و 35٪  مرد و قرین 70٪  درصد دانشجویان و دانش‌آموزان بودند. موج بزرگ معنوی و اخلاقی با برنامه‌های عبادی و معرفتی و کلاس‌ها با حضور روحانیون جوان و افراد شایسته که واقعاً جای شکر و سپاس الهی دارد. این تصور هم بکنیم این حرکت معنوی موجب پاکسازی جامعه می‌شود اینکه ما 360 روز دنبال فعالیت خود باشیم ولی چند روز یک عده‌‌ای از سوی خدا برگزیده شوند که به پاکی و طهارت نفس بپردازند توفیقی است و مایه سالم‌سازی فضا است اعتکاف و نماز جمعه و جماعت و مراسم دینی معنویت به جا جامعه پاک می‌کند جامعه سالم می‌کند سطح معرفت و محبت دینی در انسان‌ها بالا می‌برد این جای شکر دارد باید تقویت کرد در میبد سه هزار 13نفر در اعتکاف شرکت کردند که تعداد اندکی نسبت به پارسال افزایش دارد بیش از 2000هزار خانم‌ها و 1000 نفر مردها در 19 مسجد و پایگاه اعتکاف کردند که برنامه‌های خوبی هم اجرا شده من هم در 5 و 6 مورد توفیق داشتم در جمع معتکفین حضور داشته باشیم. انصافاً آن شادی و نشاط معنوی حضور جوان‌های خوب مایه ابتهاج و خاطر انسان می‌شود و من از همه کسانی که شرکت کردند و خدمت گذاشتند به این حرکت و موج معنوی سپاسگذارم و انشاءالله کشور و شهر ما در عرصه‌های معنوی و اخلاقی با هدایت‌های درست گام‌های بهتری بردارد. بخصوص دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش که نسل آینده با روح الهی و معنوی و علمی و اخلاقی پرورش یابد

 

                                    در مورد مسائل کلی جهان اسلام

 

اما مطلب آخر اشاره‌ای به مسائل کلی جهان اسلام است من در این خطبه شصدمين نماز جمعه‌ای است که بنده اقامه کردم و همین جا از همه کسانی که در برگزاری نماز سهیم بودند تشکر می‌کنم و از ضعف‌های خودم عذرخواهی می‌کنم در جهان اسلام ما چالش‌های بزرگی داریم که نباید از آن غافل باشیم وضعیت ما وضعیت ویژه‌ای است که نیاز به بصیرت ملت ماداردجهان اسلام با دشواری‌ها و سختی‌ها و دشواری‌های بزرگ مواجه است بخشی از دشواری‌ و مشکلات جهان اسلام یک بخشی از مشکلات اسلامی دخالت‌هایی است که از سوی متکبرین اعلام می‌شود و معطوف به دنیای اسلام است و امروز جهت‌گیری اصلی که سران استکبار جهان تنظیم کردند دنیای اسلام و امت اسلامی است ما چند مشکل بزرگ از سوی متکبران به جهان اسلام می‌بینیم یکی حضور اسرائیل و ادامه وجود این نظام ننگین و منقوص است و هیچ توجیه عقلی و منطقی روی هیچ میزانی بر آن نیست و متأسفانه بر این کار غلط خود همواره پافشاری می‌کنند پافشاری بر یک وجود خبیث و نامشروع در عالم اسلام آمریکایی‌ها باید بدانند با حمایتی که می‌کنند از یک موجود نامشروع در قلب خاورمیانه خودشان را در سختی‌ها وا می‌گذارند امت اسلام نمی‌تواند این تجاوز بی‌منطق در دنیای اسلام را تحمل بکند بسیاری از مشکلات اسلام به این غده سرطانی و ننگین برمی‌گردد کسی مثل رئیس جمهورما می‌گوید شما نامشروع هستید این همه داد و فریاد می‌کنند حرف رئیس جهور ما حرف مقام رهبری است حرف ما آن است که اگر عاقلید ملت فلسطین را در فلسطین جای دهید و از آنها رأی بگیرید که چه حکومتی می‌خواهید مسئولان ما حرف منطقی در دنیا دارند ، اینها با بوق‌های تبلیغاتی با داد و جنجال با عربده‌هایی که می‌کشیدند فکر می‌کنند می‌توانند فکر مردم دنیا را تغییردهند. البته موج‌های تبلیغاتی ایجاد می‌کنند دست ما هم جایی بند نیست ولی حرف و منطق چیزی نیست که با سر و صدا بتوان آن را از بین برد این مشکل بزرگی است که ایجاد کردید. مشکل دیگر دخالت‌هایی است که شما در تحلیل حکومت‌های جابرانه در طول دهه‌های گذشته انجام دادید شما حکومت‌های مزدور روی کار بیاورید حکومت‌هایی که هیچ‌گاه انتخابات در کشورشان نیست جریانات مثل طالبان بوجود می‌آورید، جریانات وابسته به وجود می‌آورید این همه دخالت آن هم اگر ایران فکری دارد به دنیا عرضه می‌کند می‌گویند دخالت کردی، چه دخالتی شما با سلاح و ابزار تلیغاتی هر روز در عالم دخالت می‌کنید آنقدر این ظلم رواج یافته گویا که خلاف این قابل تصور نیست صدام را حمایت کردید طالبان به وجود آوردید حکومت‌های مزدور تقویت کردید امروز جریان‌های مزدوری که نمی‌خواهیم نام ببرید درون فلسطین و لبنان مورد حمایت قرار می‌دهید حالا حکومتی اگر در عراق آمده که با رأی مردم و انتخابات مردم بوده که خوب شما آنها را قبول دارید چقدر کارشکنی می‌کنند اینها دخالت‌هایی است که شما در جریان‌سازی در دنیای اسلام انجام می‌دهید برخلاف موازین عقلی و دموکراتیک است.

 

 نکته سوم جنگ‌هایی است که بر منطقه تحميل کردید آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم تا حالا 20 جنگ بزرگ در دنیا بر ملت‌ها تحمیل کرده با چه منطقی غالب اینها مجوزی از سازمان ملل و شورای ملل دست ساخته خودشان هم ندارند اینها هم دست ساخته خودشان است چیزهای اخیرش چیزهایی است که ما می‌بینیم و از همه اینها بهتر تلاش فرهنگی است که شما انجام می‌دهید تا نسل جوان امت اسلام از اسلام وارزش‌های متعالی اسلامی خالی بکنید این وجود خطرناک‌تری است که با هزار طرح و تدبیر در جهان اسلام قرار می‌گیرد تا فرهنگ غربی و آمریکایی برای متزلزل‌کردن خانواده‌ها و جامعه و رواج اعتیاد و انحراف در جامعه بسط و توسعه دهد آن همه بلای خانمان‌سوزی که خودتان در آن غرق هستید و اسیر آن هستید به کشورهای دیگر صادر می‌کنيد اینها مشکلاتی است که از بیرون متوجه اسلام است تفرقه‌افکنی‌ها فتنه‌انگیزی‌هایی که انجام می‌گیرد بین شیعه و سنی با بهانه‌های گوناگونی که هرجای دنیا انجام می‌گیرد اینها چیزهایی است که آنها انجام می‌دهند خود ما در درون کشور اسلام مشکلاتی داریم که خودمان باید توجه کنیم همه‌اش نمی‌شود به دوش دشمن گذاشت مشکلات درون ضعف ملل اسلامی باید موج‌ها و خیزش‌های علمی ایجاد شود هرچقدر آنها نمی‌گذارند خانه‌ها، دانشگاه‌ها به سمت علم و دانش حرکت کنند پایه قدرت و عزت کشورها است ما این توانمندی داریم ملت‌های مسلمان مشعل‌دار علم و دانش در طول قرن‌ها بودند این ضعف علمی که در درون خودمان است باید جبران کنیم عدم مدیریت و ضعف‌های مدیریتی منابع و انرژی و آن همه چیزهایی که در امت اسلامی است این ضعفی است که خود ما باید آن را جبران کنیم و دچار اختلافات و تشددهای داخلی و عناوین مختلف در دنیای اسلام شدیم این ضعف‌های داخلی ما است آنچه امروز مهم است ما حالا به رغم همه مشکلات فرصت‌های بزرگی داریم در این سال‌ها بارها گفته شده چقدر درخشش داشتيم در جهات زیادی پیشرفت داشتيم چقدر منابع و ذخایر دارد چهل پنجاه کشور مسلمان بیش از 20 منابع دنیا و ظرفیت‌های بزرگ دنیا در اختیار آنهاست سرمایه‌های انسانی استعداد فرهنگ غنی اسلام باید قدرش بدانیم باید بیدار بشویم بر اختلافات غالب شویم روح مجاهدت بصیرت سیاسی جنبش علمی همبستگی میان مردم همت بلند و بازگشت به ارزش‌های الهی راه‌هایی است که باید طی کنیم و امیدواریم خدا به برکت اینها و راه‌های رشد و سعادت به روی ما باز کند.

 

به مناسبت روز خبرنگار و سالگرد تاسيس جهاد دانشگاهي

 

من روز خبرنگار به مطبوعات تبریک عرض می‌کنم جامعه باید قدر و جایگاه اهل قلم و مطبوعات و خبرنگاران را بداند و هم دوستان ومسئولان به مسئولیت‌های خودشان توجه کنند

 

سالگرد تأسیس جهاد دانشگاهی خدمات بزرگی کرده و بخشی از آن سال‌های اخیر خود را نشان داده و موجب تقدیر رهبری قرار گرفت تبریک عرض می‌کنم و نکته دیگر من از تلاش‌هایی که دوستان در آموزش و پرورش انجام می‌دهند تشکر می‌کنیم حضوری قوی در مسابقات فرهنگی و هنری آموزش وپرورش خوب بوده امروز بعضی مورد تشویق قرار می‌‌گیرد و یادآوری می‌کنم دبیرستان معارف خواهران و برادران یکی دو سال به دلایلی تعطیل شد مجدداً بازگشایی می‌شود کسانی که علاقمند باشند برای ثبت‌نام در آن دبیرستان که سابقه خوبی در شهر ما دارد انشاءالله به مراجعی که معین می‌شود مراجعه خواهند کرد نسئلک اللهم و ندعوک بسمك العظیم الاکرم یا الله یا الله......

يزدفردا

مطالب ديگر يزدفردا

خطبه های كامل نماز جمعه شهرستان میبد 5-5-86


امام جمعه ميبد :تنظیم نادرست نقشه واقعا اثار بدي داشت واقعا مردم را آزرده كرد حق هم دارند و موجب تفرق و سوء ظن بين مردم و دو تا شهر شد اين كار واقعاً زشتي بود

حجت الاسلام والمسلمین دکتر علیرضااعرافی

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا