مجید فرجی خبرنگار جوان كرجی كه همراه با روح‌الله داداشی در صحنه قتل او حضور داشت در مورد این اتفاق گفت: «حدود ساعت 12:05 شب بود كه روح‌الله با آزرای مشكی‌اش امد در خانه ما در خیابان مالك اشتر تا با هم برویم بیرون. با هم رفتیم از یك سوپر ماركت خرید كردیم و آمدیم توی ماشین نشستیم. كمی كه جلوتر رفتیم یك پراید مشكی با بوق‌های وحشتناك (كه هنوز صدای آن در گوشم است) پشت ما قرار گرفت و مدام شروع كرد به بوق زدن. مشخص بود دنبال بهانه‌ای برای دعواست چون راحت می‌توانست رد شود. روح‌الله شیشه را پایین كشید تا ببیند طرف چه می‌گوید كه راننده چند فحش بد داد و بعد گفت اگر وجود داری بزن كنار. روح‌الله دید طرف سرش برای دعوا درد می‌كند گاز داد كه برود اما پراید مشكی دنبالش آمد و سرانجام جلوی ما پیچید و روح‌الله كه دید طرف دست بردار نیست از ماشین رفت پایین تا ببیند حرف حساب آن‌ها چیست. راننده همین كه از ماشین آمد پایین دو تا فحش ناموسی داد و قمه را از غلاف بیرون كشید و تا روح الله به خودش بیاید قمه را محكم زیر حنجره روح‌الله كشید. شاید شما بگویید چرا روح‌الله با آن هیكل اسیر این آدم شد كه قد بلندی هم نداشت. روح‌الله اصلا آدم دعوایی نبود. اصلا دنبال شر نمی‌گشت. فكرش را هم نمی‌كرد كه طرف قمه را بزند اما انگار طرف برای این كار ماه‌ها برنامه ریخته بود چون معطل نكرد و بلافاصله زیر حنجره روح‌الله كشید.»


او ادامه داد: «خون مثل فواره زد بیرون. روح‌الله شوكه شده بود كه در همان حالت یكی هم توی قلب روح‌الله زد. آن یكی كه كنار راننده نشسته بود آمد طرف من اما چیزی دستش نبود من هم با او گلاویز شدم كه راننده را برای كمك خواست. راننده با قمه آمد سمت من و من رفتم سراغ ماشین تا سوئیچ را بردارم اما سوئیچ نبود. راننده به دوستش گفت بیا بریم زدمش... و بعد با قمه آمد سمت ماشین و نشست توی ماشین و گازش را گرفت و رفت. من دستم به جایی نبود و مدام فریاد می‌زدم كمك. گویا یكی از ساكنان ساختمان‌های آن محل در خیابان پونه غربی زنگ زده بود به 110 و گفته بود كه تند بیایید كه دو تا جوان را اینجا كشتند. ضبط شده صدای او در 110 هست. من رفتم سمت روح‌الله كه دیدم مدام می‌گوید نامردا زدند تو قلبم.»

منبع:http://ayandenews.com

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا