اما توجه به این نکته ضروری است که این اتصال زمانی بدرستی عمل خواهد نمود که مردم در انتخاب کالای خود دقت کنند. به بیان دیگر، قدرت مردم در انتخاب کالا و نوع خرید، ضربه آغازکننده جنبش و تحرک در زنجیرهی ایجاد اشتغال را خواهد نواخت. لذا میتوان ادعا نمود که چرخه عظیم اقتصاد کشور، با مصرف کالاهای ایرانی و حمایت از صنایع داخلی خواهد چرخید. تجربه کشورهای موفق در رونق اقتصاد و اشتغال شاهد این مدعا است که خرید کالاهای باکیفیت تولید داخلی میتواند با افزایش تقاضا، ظرفیت تولید را بالا برده و در نتیجه فضای بسیار مناسبی برای توسعه و بهبود روز افزون صنایع داخلی، خروج از رکود و افزایش اشتغالزایی فراهم نماید. با خرید کالاهای ایرانی علاوه بر رونق اقتصاد و همچنین افزایش انگیزه سرمایهگذاران داخلی برای سرمایهگذاری در صنایع کشور، سود حاصله از فروش کالاهای ایرانی نیز به جیب کارگران کشورمان میرود. در حالیکه با خرید کالاهای خارجی سود حاصله از آن در نهایت نصیب سرمایهگذاران خارج از کشور میشود. علاوه بر این، چنانچه اولویت هر ایرانی مصرف کالاهای ایرانی باشد، در صورت برگشت اجناس بیکیفیت و یا معیوب از سوی مصرفکنندگان، تولیدکننده ملزم به افزایش کیفیت شده، توانایی رقابت با بازار جهانی را بدست خواهد آورد.
علیرغم اینکه قدرت و مسئولیت اجتماعی هر ایرانی، نقش بسزایی در رونق تولید و حمایت از کالای ایرانی خواهد داشت، برخی الزامات و حمایتها را نیز نباید از نظر دور داشت.
ü ضرورت انطباق با نیازها، سلیقهها و مزیتهای روز. توجه به ذائقهی در حال تغییر مصرفکننده، کیفیت خوب همراه با قیمتگذاری مناسب محصولات و نیز ارائه خدمات پس از فروش، مصرفکننده را به خرید کالای بهروز، با کیفیت و با قیمت مناسبِ داخلی ترغیب میکند.
ü بهبود تولید داخل. کیفیت رکن تفکیکناپذیری است که هر مصرفکننده هنگام انتخاب کالا آن را در نظر خواهد گرفت. بنابراین بایستی الزام به مصرف تولید ملی با ارتقای کیفیت توام باشد، بهگونهای که چنانچه کیفیت افزایش نیابد و از ورود کالا نیز ممانعت به عمل آید؛ تنها پدیده قاچاق است که رشد مییابد. بهبود تولید داخلی و افزایش کیفیت، ضمن بازگشت سرمایه به کشور، در بلندمدت، ورود و تقاضای کالاهای قاچاق و وارداتی را کاهش خواهد داد.
ü رقابتپذیر کردن و ارزان بودن تولید داخلی. گرچه حمایت از تولید داخلی، بویژه در کوتاهمدت، تولیدکننده را پرورش میدهد. اما باید این موضوع را در نظر داشت که بنگاه اقتصادی و تولیدکننده نباید در شرایط گلخانهای رشد یابد. به تعبیر واضحتر، کالاهای تولیدی باید ضمن برخورداری از قیمت مناسب و کیفیت درخور مصرفکننده، شرایط رقابت با کالاهای مشابه را نیز داشته باشد تا در صورت هجوم کالاهای وارداتی توان مقاومت داشته باشد. به بیان بهتر، رقابتپذیری، کلید موفقیت کالای ایرانی است.
ü مدیریت واردات. واردات بیرویه بخصوص واردات کالاهایی که تولید مشابه داخلی دارند، تولید و عرضه کالای ایرانی را دچار مشکل خواهد کرد. وضع نظام تعرفهای برای کالاهای وارداتی یکی از متداولترین روشها در این حوزه است که حمایت دولت و مسئولان را میطلبد. با وجود این نباید با وضع نظام تعرفهای، جلوی ورود کالاهای باکیفیت و رقابتی را مسدود کرد که دراین صورت نه تنها تولید داخلی بهبود نخواهد یافت که قاچاق نیز رشد مییابد.
ü مبارزه با قاچاق کالا. شاید بتوان ادعا نمود که قاچاق کالا در کنار واردات بیرویه به عنوان مهمترین چالش تولیدکنندگان، کمر تولید داخلی را شکسته است. عرضه کالای قاچاق در بازار با قیمت کمتر از تولیدات داخلی، مصرفکننده را از خرید کالای داخلی منصرف میکند. مبارزه جدی با قاچاق کالا، کنترل مرزها به عنوان مبدا ورود کالای خارجی و حمایت از مرزنشینان و رفع فقر از آنان، از جمله الزامات حمایتی از تولید و کالای ایرانی است که تصمیمگیران کشوری باید آن را مدنظر قرار دهند.
ü بازاریابی و صادرات کالاهای ایرانی. موقعیت جغرافیایی مناسب کشور، قرارگیری در منطقه خاورمیانه و همسایگی با 15 کشور، برخورداری از دریا و امکان ارتباط با آبهای آزاد پارامترهایی است که میتواند در گسترش بازارهای هدف صادراتی نقش بسزایی داشته باشد. از سوی دیگر، چنانچه افق دید تولیدکننده، حضور در بازارهای بینالمللی و رقابت نباشد، در درازمدت زنده نخواهد ماند.
ü تشویق فعالان اقتصادی به سرمایهگذاری در امر تولید. گرچه تولید و مصرف کالای ایرانی، نقش مهمی در ایجاد اشتغال دارد؛ اما دیگر مولفه موثر در این زنجیره، وجود زیرساختهای لازم برای تولید است. تشویق به سرمایهگذاری در امر تولید، ارائه معافیتهای مالیاتی و مشوقهای صادراتی به تولیدکنندگان و به طور خلاصه حمایت از سرمایهگذار و تولیدکننده، ضمن ایجاد و افزایش انگیزه سرمایهگذاری در تولید، حرکت حلقههای بعدی زنجیره را موجب میشود.
ü رفع موانع کسب و کار و تسهیل فعالیتهای اقتصادی. در حال حاضر بسیاری از قوانین و مقرراتِ عمدتاً دولتی، موانع متعدد دست و پاگیر در مسیر تولید رقابتی کالای ایرانی ایجاد نموده که تولیدکننده کالا یا خدمات ایرانی را در مشقت و سختی قرار داده است. لذا به نظر میرسد رفع موانع کسب و کار و تسهیل فعالیتهای اقتصادی، لازمه تولید کالاهای رقابتی و باکیفیت است که حمایت و مصرف کالای ایرانی را در پی خواهد داشت.
ü ضرورت فرهنگسازی. در انتخاب یک کالا و خرید آن، مشتریان عمدتا از دو قوه عاطفی و عقلی استفاده میکنند. قوه عاطفی، دلبستگی و تمایلات فرد را دربرمیگیرد و قوه عقلی حکم میکند مشتری هنگام خرید، سود خود را درنظر داشته باشد. به نظر میرسد، چنانچه فردی نسبت به اقتصاد ملی و تولید داخلی تعصب داشته باشد میتواند ضمن بهرهگیری از قوه عقلی و مقایسه کیفیت و قیمت کالاها، با تغییر دلبستگیها و تمایلات خود کالای ایرانی را بر کالای خارجی مشابه ترجیح دهد. علاوه بر این، درک این موضوع که، رشد و پیشرفت اقتصادیِ تکتک افراد جامعه در نهایت منجر به رشد اقتصادی کشور شده و آحاد جامعه را منتفع میسازد، میتواند تحول فرهنگی عظیمی را محقق سازد. به نحوی که با خرید کالای ایرانی و منتفع شدن تولیدکننده و کارگر ایرانی، چرخه تولید و اقتصاد بهتر خواهد چرخید.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 27,سپتامبر,2024